مبارزه امام سجاد(علیه السلام) در عاشورا و بررسی عوامل حفظ امام در کربلا

نویسنده

چکیده


حفظ و سلامت امام زین العابدین7 به  عنوان حجت خدا پس از سومین امام، مشیت الهی بود تا زمین لحظه ای بدون حجت خدا نباشد و در سایه او جایگاه امامت تداوم یابد. امام سجاد7 تنها بازمانده مرد از خاندان امام حسین7 بود که به خواست خداوند در کربلا و در شب و روز عاشورا بیمار شد و هرچند طبق نقلی در آن حال دست به شمشیر برد و مجروح گردید، لیکن از سرزمین کربلا زنده بازگشت. اقدامات امام حسین7 و حضرت زینب3، در طول اراده الهی، برای حراست از امام زین العابدین7 مؤثر بود؛ اقداماتی که به ترتیب در مدینه، کربلا و کوفه اتفاق افتاد و چهارمین امام را از چند خطر قطعی نجات بخشید. این مقاله ضمن توجه به مبارزه امام سجاد7 در روز عاشورا، به بررسی و تحلیل عوامل چهارگانه حفظ امام می پردازد.
واژگان کلیدی: امام حسین7، امام سجاد7، حضرت زینب3، کربلا، مدینه، کوفه.

مقدمه
امام علی بن حسین بن علی بن ابی طالب:، مشهور به امام سجاد و زین العابدین7، چهارمین امام شیعیان است که بنا به قول مشهور، در سال ۳۸ قمری به دنیا آمد (مفید، 1413ق، ج2، ص137) و پس از شهادت امام حسین7 در عاشورای سال ۶۱ قمری، جایگاه الهی امامت را عهده دار شد. روایات صریح متعددی، امام سجاد7 را جانشین و وصی امام حسین7 می داند (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۸۸و۱۸۹). در احادیث منقول از پیامبر9 درباره اسامی امامان شیعه نیز نام امام سجاد7 ذکر شده است (طبرسی، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۸1و۱۸2).
حفظ و سلامت امام زین العابدین7 به  عنوان حجت خدا پس از سومین امام، مشیت الهی بود تا زمین لحظه ای بدون حجت خدا نباشد و در سایه او جایگاه امامت تداوم یابد. روایات بسیاری بر ضرورت وجود حجت الهی در عالم گواهی می دهد و پیشوایان معصوم تأکید دارند که زمین از امام خالی نمی ماند: «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ» (کلینی، 1407ق، ج1، ص178) و حجت الهی در زمین هست تا حلال و حرام شناخته شود و مردم به سمت خداوند راهنمایی شوند: «مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا الْحُجَّةُ یُعَرِّفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِیلِ اللَّه‏» (کلینی، 1362، ج1، ص178) و اگر امامی نباشد، حق از باطل شناخته نمی شود «إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَدَعِ الْأَرْضَ بِغَیْرِ عَالِمٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ‏» (همانجا).
در جریان نهضت خونین کربلا، امام سجاد7 به خواست خدا در شب و روز عاشورا بیمار شد و همسو با آن می توان از اقدامات امام حسین7 و حضرت زینب3 در طول اراده الهی یاد کرد که در حراست و حفظ سلامت امام سجاد7 کوشیدند و ایشان را از خطرهای بزرگ و نقشه های شوم دشمن پاسداری کردند. در این نوشتار به چهار عامل مهم در حفظ امام سجاد7 از خطرهای جاری در حماسه کربلا اشاره می شود که به ترتیب زمانی در مدینه، کربلا و کوفه اتفاق افتاد و امام را از سه خطر قطعی نجات بخشید.
همراهی امام از مدینه
زمانی که امام حسین7 از بیعت با یزید خودداری کرد، در شب بیست و هشتم رجب سال شصت قمری مدینه را به  قصد مکه ترک گفت (ابومخنف ازدی، 1419ق، ص85). در این سفر، بیشتر خویشاوندان امام حسین7، از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزادگان و بسیاری دیگر از خاندان و نیز جمعی از یاران حضرت، ایشان را همراهی کردند و در روز سوم شعبان وارد مکه شدند و تا روز هشتم ذی الحجه در آن شهر ماندند و سپس راهی عراق شدند (صدوق، 1376ش، ص151و152).
امام زین العابدین7 نیز در این سفر پدر را همراهی می کرد. یکی از علل همراهی ایشان و خاندان امام، پیشگیری از دستگیری آنان و ممانعت از خطرهایی بود که احتمال داشت بر جان آنان وارد شود و حتی قیام امام حسین7 را به مخاطره اندازد. سید ابن طاووس (متوفای۶۶۴ق) بر این احتمال، تصریح دارد و می نویسد:
و مما یمکن أن یکون سببا لحمل الحسین7 لحرمه معه و عیاله أنه7 لو ترکهن بالحجاز أو غیرها من البلاد کان یزید بن معاویة علیهما لعائن الله قد أنفذ لیأخذهن إلیه و صنع بهن من الاستیصال و سیئ الأعمال ما یمنع الحسین7 من الجهاد و الشهادة و یمتنع7 بأخذ یزید بن معاویة لهن عن مقامات السعادة (ابن طاووس، 1348ش، ص84).
از مواردی که ممکن است سبب همراهی زنان اهل بیت: با امام حسین7 تلقی شود، این است که اگر امام حسین7 زنان و فرزندان خود را در مدینه یا جایی غیر از آن می گذاشت، احتمال می رفت که یزید بن معاویه آنان را دستگیر کند و سپس عواقب شوم و رفتارهای زننده ای پیش بیاید که امام حسین7 را از جهاد و شهادت بازدارد.
همراهی امام سجاد7 و سایر خاندان، اقدامی پیشگیرانه برای حفظ سلامت خاندان بود و توطئه یزید و کارگزاران زشت سیرت او را در دستگیری اهل بیت و آزار ایشان برای تهدید امام حسین7، خنثا کرد.
بیماری امام در شب و روز عاشورا
امام حسین7 همراه خاندان خود در روز دوم محرم سال 61 قمری وارد کربلا شد (مفید، 1413ق، ج2، ص83). متون تاریخی از بیماری امام سجاد7 تنها در شب و روز عاشورا خبر داده اند. این بیماری سخت، مشیت الهی برای زنده ماندن امام بود.
به گزارش شیخ مفید، امام سجاد7 از عصر تاسوعا بیمار بوده است. او روایت می کند:
فَجَمَعَ الْحُسَیْنُ7 أَصْحَابَهُ عِنْدَ قُرْبِ الْمَسَاءِ. قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ زَیْنُ الْعَابِدِینَ7 فَدَنَوْتُ مِنْهُ لِأَسْمَعَ مَا یَقُولُ لَهُمْ وَ أَنَا إِذْ ذَاکَ مَرِیضٌ (همان، 1413، ج2، ص91).
امام حسین7 نزدیک غروب [تاسوعا] یاران خویش را جمع کرد. امام زین العابدین7 می‏فرماید: «من با آنکه بیمار بودم، نزدیک رفتم تا سخنان پدرم را با ایشان، بشنوم».
همچنین امام سجاد7 در گزارش خود از شب عاشورا به بیماری خود اشاره کرده و فرموده است:
إِنِّی جَالِسٌ فِی تِلْکَ الْعَشِیَّةِ الَّتِی قُتِلَ أَبِی صَبِیحَتِهَا وَ عَمَّتِی زَیْنَبُ عندی تُمَرِّضُنِی (طبری، 1387ق، ج5، ص420؛ ابن کثیر، 1407ق، ج8، ص177؛ یعقوبی، بی تا، ج2، ص243؛ مفید، 1413ق، ج2، ص93).
من در آن شبی که فردای آن پدرم کشته شد، نشسته بودم و عمه‏ام زینب نیز نزد من بود و از من پرستاری می کرد.
حُمَید بن مسلم ازدی، از گزارشگران واقعه کربلا، که در روز عاشورا از سپاهیان عمر بن سعد بود، مدعی است که پس از شهادت امام حسین7 به  اتفاق شمر و عده ای از همراهان او به خیمه امام سجاد7 رسیدیم و دیدیم آن حضرت از شدت بیماری بر بستر خود افتاده است و تاب حرکت ندارد. عده‏ای که با شمر بودند، پیشنهاد قتل او را دادند. ولی من گفتم:
سُبْحَانَ اللَّهِ أَ یُقْتَلُ الصِّبْیَانُ إِنَّمَا هُوَ صَبِیٌّ وَ إِنَّهُ لِمَا بِهِ فَلَمْ أَزَلْ حَتَّى رَدَدْتُهُمْ عَنْهُ (مفید، 1413ق، ج2، ص112و113).
عجیب است. مگر چنین مقرر شده که کودکان هم کشته شوند! او کودک است و این بیماری و ناتوانی به حال او کافی است.
البته حمید بن مسلم به  غلط بر «صبی» بودن و خردسالی امام تأکید  کرده است که در پاسخ می توان به این نکته مورخ نامی، محمد بن سعد (متوفای 230ق.) اشاره کرد که می گوید:
أن علی بن حسین کان مع أبیه و هو ابن ثلاث أو أربع و عشرین سنة. و لیس قول من قال إنه کان صغیرا و لم یکن أنبت بشی‏ء. و لکنه کان یومئذ مریضا فلم یقاتل. و کیف یکون یومئذ لم ینبت و قد ولد له أبو جعفر محمد بن علی؟ (ابن سعد، 1410ق، ج5، ص171).
علی بن حسین8 درحالی که 23 یا 24 ساله بود، پدر را همراهی کرد و این گفته که او صغیر بوده و موی بر صورتش نروییده بود، پذیرفته نیست. البته او در کربلا بیمار بود و به دلیل بیماری پیکار نکرد. چگونه ممکن است کسی خردسال باشد، درحالی که فرزندی به نام ابوجعفر محمد بن علی برای او به دنیا آمده بود.
دستور امام حسین7 به بازگرداندن امام از کارزار عاشورا
عصر عاشورا همه یاران امام حسین7 در کربلا به شهادت رسیدند و از فرزندان کسی جز علی بن حسین8 باقی نمانده بود که ایشان نیز در آن هنگام بیمار بود و قهراً نمی توانست بجنگد. آن گونه که قاضی نعمان مغربی (متوفای 363ق.) بیان می دارد: «وکان علی بن الحسین7 یومئذ علیلاً دنفاً، فلم یستطع القتال» (قاضی نعمان، 1409ق، ج3، ص250)؛ «علی  بن حسین8 در آن روز (عاشورا) بیماری شدیدی داشت و نمی توانست پیکار کند».
هرچند امام حسین7 پس از شهادت یارانش تنها مانده بود، اما بر زنده ماندن علی بن حسین8 اصرار داشت و حتی او را از معرکه جنگ نیز عقب راند. برای بررسی این مدعا نخست باید به اهتمام امام سجاد7 به حضور در پیکار اشاره کرد. در برخی منابع از پیکار امام سجاد7 یاد شده است. امام درحالی که از بیماری رنج می برد، شمشیر به دست گرفت و به میدان تاخت و مجروح شد و در نهایت به دستور امام حسین7 بازگردانده شد.
فضیل بن زبیر، از محدثان و از اصحاب امام پنجم و ششم که گویا زیدی است (خویی، بی تا، ج9، ص262) در کتاب تسمیة من قتل مع الحسین7 من ولده واخوته و اهل بیته وشیعته به جنگیدن و مجروح شدن امام سجاد7 اشاره کرده و نوشته است:
کان علی بن الحسین علیلاً و ارتث یومئذ و قد حضر بعض القتال... (فضیل بن زبیر، 1405ق، ص24).
علی بن الحسین8 بیمار بود و در کربلا مجروح شد، هنگامی  که در برهه ای از حوادث کربلا حضور یافت و پیکار کرد.
«مرتث» مجروحی است که در میدان رزم جنگیده و پیکر مجروحش را زنده از معرکه کنار کشیده باشند (ابن منظور، 1414ق، ج2، ص151).
یحیی بن حسن شجری از عالمان زیدی (متوفای 499ق.) شبیه این گزارش را نقل کرده و نوشته است:
وَکَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ، عَلَیْهِ السَّلَامُ عَلِیلاً وَارْتُثَّ یَوْمَئِذٍ وَقَدْ حَضَرَ بَعْضَ الْقِتَالِ، فَدَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ، وَأُخِذَ مَعَ النِّسَاءِ هُوَ (شجری، 1422ق، ج1، ص225).
علی بن حسین7 بیمار بود و در کربلا مجروح شد. هنگامی  که در مقطعی از حوادث کربلا پیکار کرد، خداوند او را محافظت نمود و او همراه زنان به اسارت برده شد.
روایت ذیل به  نوعی با گزارش فضیل بن زبیر و شجری همسوست. بر اساس این روایت، امام سجاد7 در حال بیماری تلاش کرد شمشیر به دست گیرد و به سمت میدان عزیمت کند. ولی امام حسین7 به خواهر دستور داد تا او را از معرکه عقب ببرد. تفاوت نقل ذیل در عدم اشاره به جراحت ایشان است. نکته مهم در این روایت، تلاش امام حسین7 برای حفظ فرزند است تا زمین از حجت خدا خالی نماند:
ثم التفت الحسین عن یمینه فلم یر أحدا من الرجال و التفت عن یساره فلم یر أحدا فخرج علی بن الحسین زین العابدین7 و کان مریضا لا یقدر أن یقل سیفه و أم کلثوم تنادی خلفه یا بنی ارجع! فقال: یَا عَمَّتَاهْ ذَرِینِی أُقَاتِلْ بَیْنَ یَدَیِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ7: یَا أُمَّ کُلْثُومٍ خُذِیهِ لِئَلَّا تَبْقَى الْأَرْضُ خَالِیَةً مِنْ نَسْلِ آلِ مُحَمَّدٍ9 (مجلسی، 1403ق، ج‏45، ص46).
آن گاه امام حسین7 به سمت راست و چپ خود نگریست و کسی را برای یاری نیافت. حضرت علی بن الحسین، زین العابدین7 که مریض بود، خارج شد. ایشان قادر نبود که شمشیر بکشد. ام کلثوم به دنبال آن حضرت فریاد می زد: «فرزندم برگرد». ولی ایشان فرمود: «ای عمه، بگذار تا در پیشگاه پسر پیغمبر خدا پیکار کنم». امام حسین7 به ام کلثوم فرمود: «او را بگیر تا زمین از نسل آل محمّد9 خالی نماند».
در این نقل، اهتمام امام حسین7 به زنده ماندن امام سجاد7 کاملاً آشکار است و نشان دهنده جدیت حضرت در حیات ایشان پس از خود است.
دفاع حضرت زینب3 از امام در مجلس ابن زیاد
بیماری امام سجاد7 بعد از واقعه کربلا تا کوفه ادامه داشت. ابن طیفور به بیماری ایشان هنگام ورود به کوفه اشاره  کرده، روایتی از امام صادق7 نقل می کند که بر اساس آن حضرت فرمود:
لما ادخل بالنسوة من کربلاء الى الکوفة کان علی بن الحسین7 ضئیلا قد نهکته العلة (ابن طیفور، بی تا، ص23).
هنگامی  که زنان را از کربلا به کوفه وارد کردند، علی بن حسین7 نحیف و لاغر شده و از بیماری، رنجور بود.
همچنین از فردی به نام حذام یا حذیم اسدی چنین گزارش می کند:
قدمت الکوفة سنة احدى وستین وهی السنة التی قتل فیها الحسین7 فرأیت نساء اهل الکوفة یومئذ یلتدمن مهتکات الجیوب ورأیت علی بن الحسین7 وهو یقول بصوت ضئیل وقد نحل من المرض یا أهل الکوفة إنکم تبکون علینا فمن قتلنا غیرکم (همانجا).
در سال 61، همان سال شهادت حسین7، وارد کوفه شدم. در آن هنگام، زنان کوفه را دیدم که بر سر و صورت خود می زنند و گریبان می درند. در آن حال علی بن حسین7 را که جسمش از بیماری نحیف شده بود، دیدم که با صدایی ضعیف می فرمود: «ای کوفیان، شما بر ما می گِریید؟! پس چه کسی جز شما ما را کُشت؟!»
شیخ مفید نیز گزارش مزبور را از فردی به نام «حَذْلَمِ بْنِ سَتِیرٍ» نقل کرده و افزوده غمباری را نیز از کیفیت اسارت امام سجاد7 بیان داشته است:
فَسَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ7 وَ هُوَ یَقُولُ بِصَوْتٍ ضَئِیلٍ وَ قَدْ نَهَکَتْهُ الْعِلَّةُ وَ فِی عُنُقِهِ الْجَامِعَةُ وَ یَدُهُ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِهِ أَلَا إِنَّ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةَ یَبْکِینَ فَمَنْ قَتَلَنَا (مفید، 1403ق، ص321).
از علیّ بن الحسین7- درحالی که بیماری او را لاغر کرده و بند و زنجیر در گردن مبارکش بود و دست های آن حضرت به گردن مبارکش بسته بود- شنیدم که با آوایی بس ضعیف می‏فرمود: «هان، این زنان بر ما می‏گریند؟! پس چه کسی [جز مردان ایشان] افراد ما را به قتل رسانده است؟».
زمانی که کاروان اسرا را به مجلس ابن زیاد ـ لعنه الله ـ بردند، او تصمیم گرفت امام سجاد7 را بکشد. ولی نقش حماسی حضرت زینب3 در حراست از امام سجاد7 و حفظ جان آن حضرت، مانع از این کار شد.
محمد بن جریر طبری (متوفای310ق.) از قول مجالد بن سعید نقل می کند که وقتی عبیدالله بن زیاد در علی بن حسین8 نگریست، دستور داد: «او را ببرید و گردنش را بزنید» (طبری، 1387ق، ج5، ص458).
طبری از حمید بن مسلم چنین گزارش می کند:
پیش ابن زیاد ایستاده بودم که علی بن حسین را از پیش وی گذرانیدند و به او گفت: «نامت چیست؟» فرمود: «علی بن حسین». گفت: «مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟» گوید: و او خاموش ماند. ابن زیاد گفت: «چرا سخن نمی‏کنی؟» فرمود: «قد کان لی أخ یقال له أیضاً علی، فقتله الناس»؛ «برادری داشتم که او را نیز علی می‏گفتند و مردم او را کشتند». گفت: «خدا او را کشت». گوید: علی7 خاموش ماند و ابن زیاد بدو گفت: «چرا سخن نمی کنی؟» گفت: {اللهُ یَتَوَفَّى الأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها} (زمر: 42)، «خدا جان کسان را هنگام مردنشان می‏گیرد» و {وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ}؛ (آل عمران: 145)، «هیچ کس جز به اذن خدا نخواهد مرد».
حمید بن مسلم در ادامه از عصبانیت ابن زیاد و دستور او به کشتن امام یاد می کند. لیکن در این هنگام زینب3، عمه امام سجاد7 در او آویخت و فرمود: «یا بن زیاد، حسبک منا، أما رویت من دمائنا! و هل أبقیت منا أحدا!»؛ «اى ابن زیاد، از ما دست بدار. مگر از خون های ما سیراب نشده ای؟ مگر کسی از ما به  جای نهاده‏ای؟» (طبری، 1387ق، ج‏5، ص458).
ابن اعثم کوفی (متوفای 314ق.) و ابن طاووس، مدعی اند زمانی که ابن زیاد امام سجاد7 را به کشتن تهدید کرد و حضرت زینب3 خود را روی حضرت انداخت، در آن  وقت امام سجاد7 از عمه خود درخواست کرد لحظه ای درنگ کند تا با ابن زیاد کلمه ای بگوید. آن گاه به حاکم فاجر کوفه رو کرد و فرمود: «أبالقتل تهددنی؟ أما علمت أن القتل لنا عادة، و کرامتنا الشهادة» (ابن اعثم، 1411ق، ج‏5، ص123؛ ابن طاووس، 1348ش، ص162)؛ «مرا با مرگ می ترسانی؟ مگر ندانسته‏ای که کشته شدن عادت ماست و شهادت مایه سربلندی ما».
به گزارش طبری، حضرت زینب3 امام را برگرفت و گفت: «اسألک بالله إن کنت مؤمنا إن قتلته لما قتلتنی معه»؛ «تو را به خدا اگر ایمان داری، اگر او را می‏کشی مرا نیز با وی بکش».
ابن زیاد لختی در او نگریست، آن گاه گفت:
عجبا للرحم! و الله انى لَأَظُنُّهَا وَدَّتْ أَنِّی قتلته إنى قتلتها معه دعوا الغلام (طبری، 1387ق، ج‏5، ص458؛ همچنین ر.ک: مفید، 1413ق، ج‏2، ص116).
شگفتا از خویشاوندی. به خدا می‏دانم که دوست دارد اگر آن جوان را می‏کشم، او را نیز با وی بکشم. آن جوان را واگذارید.
گزارش های مزبور، تصویر زیبایی از حماسه و از خود گذشتگی حضرت زینب3 را در دفاع از امام سجاد7 نمایان می سازد؛ تلاشی که سبب شد ابن زیاد تهدید خود را برای کشتن امام، عملی نسازد.

نتیجه گیری
امام سجاد7 تنها بازمانده مرد از خاندان حسین7 بود که به مشیت الهی در کربلا و در شب و روز عاشورا بیمار شد و هرچند ایشان در قامت یک مجاهد در روز عاشورا ظهور کرد و مجروح گردید، از سرزمین کربلا زنده بازگشت تا پرچم دار هدایت امت باشد. همچنین می توان به نقش مؤثر امام حسین7 و حضرت زینب3 نیز اشاره کرد که در طول اراده الهی در حفظ سلامت امام زین العابدین7 تلاش کردند و امام را از چند خطر قطعی نجات دادند.














فهرست منابع
٭ قرآن کریم.
ابن اعثم کوفی، أبومحمد أحمد (1411ق)، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الأضواء.‏
ابن حیون، نعمان بن محمّد (1409ق)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار:، تحقیق سیدمحمد حسینی جلالی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی.
ابن سعد، محمد بن سعد (1410ق)، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن طاووس، علی بن موسی (1348ش)، اللهوف علی قتلى الطفوف، تهران، جهان.
ابن طیفور، احمد بن أبی طاهر (بی تا)، بلاغات النساء، قم، مکتبه بصیرتی.
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (1407ق)، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر.
ابن منظور انصاری، محمد بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
ابومخنف ازدی، لوط بن یحیی (1417ق)، وقعة الطف، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم.
خویی، سیدابوالقاسم (بی تا)، معجم رجال الحدیث، بی جا، مؤسسة الخوئی الإسلامیة.
شجری جرجانی، یحیی بن الحسین (1422ق)، ترتیب الأمالی الخمیسیة، رتبها قاضی محیی الدین محمد بن أحمد قرشی عبشمی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
شیخ صدوق، محمد بن علی (1376ش)، الامالی، تهران، کتابچی.
طبرسی، فضل بن حسن (1376ش)، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث.
طبری، محمد بن جریر (1387ق)، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث.
فُضیل بن زبیر بن عمر بن درهم الکوفی الأسدی (1405ق)، تسمیة مَنْ قُتل مع الحسین7 من ولده وإخوته وأهل بیته وشیعته، تحقیق سیدمحمدرضا حسینی جلالی، قم.
کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق)، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مفید، محمد بن محمد (1403ق)، الامالی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی.
ــــــــــــــــــ ، (1413ق)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید.
یعقوبی، احمد بن اسحاق (بی تا)، تاریخ الیعقوبى، بیروت، دار صادر.