نویسنده
چکیده
یکی از عبادات بزرگ که ائمه: در روایات بسیاری به آن سفارش کردهاند، زیارت اربعین امام حسین7 است. یکی از مهمترین احادیث در این زمینه، فرمایشی از امام حسن عسکری7 است که فرمود:
عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» (مفید، 1413ق، ص53).
نشانههای انسان مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز روزانه (نمازهای واجب و نافله)؛ زیارت اربعین؛ انگشتر به دست راست کردن؛ پیشانی بر خاک نهادن؛ و «بسم الله الرحمن الرحیم» را بلند گفتن.
ازاینرو بسیاری از شیعیان اهل بیت: همه ساله در ایام اربعین خود را از دورترین نقاط به مرقد مطهر اباعبدالله الحسین7 میرسانند و آن حضرت را زیارت میکنند. آشنایی با قیام و شهادت امام حسین7 و مصائبی که آن حضرت و اصحاب و خاندانش در این راه متحمل شدند، دل افراد را به درد میآورد و بیاختیار اشک را بر دیدگان آنان جاری میسازد. این امر را میتوان ناشی از دو چیز دانست: عظمت مصیبت آن حضرت، و قرار داشتن محبت امام حسین7 در عمق وجود مؤمنان به گونهای که دل آنان با یاد و نام آن حضرت به لرزه میافتد و اشکشان سرازیر میشود. در حدیثی از امام صادق7 میخوانیم:
رسول خدا9 امام حسین7 را دید که به سوی او میآید؛ پس او را در دامان خود نشاند و فرمود: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»؛ «همانا برای کشته شدن حسین7 شور و حرارتی در دلهای مؤمنان است که هیچ گاه سرد و خاموش نمیشود». امام صادق7 سپس فرمود: پدرم فدای کشته هر اشکی. کسی پرسید: «کشته هر اشکی» یعنی چه؟ فرمود: هیچ مؤمنی آن حضرت را یاد نمیکند مگر آنکه [در غم مصیبت او] میگرید (نوری، 1408ق، ج10، ص318).
به علاوه، امام حسین7 الگویی بسیار والاست که همگان را به سوی خود جذب میکند. حرکت امام حسین7 در قیام علیه دستگاه ظلم بنیامیه و جهاد و شهادت در راه خدا، برای همه انسانهای آزاده جهان، بسیار تأثیرگذار و درسآموز است. در قیام امام حسین7 درسها و عبرتهای بسیاری برای اهل فکر و اندیشه وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد تا برای تکامل مادی و معنوی افراد و جوامع، ثمربخش باشد. زیارت اربعین آن حضرت، متضمن درسهایی است که عمل به آنها میتواند سعادت دنیا و آخرت جوامع اسلامی و انسانی را تأمین کند. در ادامه به بیان برخی از مهمترین درسهای قیام عاشورا برای زائران اربعین امام حسین7 میپردازیم.
1. حرکت در مسیر قرب خداوند و سعادت واقعی
حضور انسان در این دنیا برای تکامل و نیل به سعادت ابدی است؛ به این صورت که با رفتارهای اختیاری خود در مسیر کمال قدم بردارد و به قرب الهی نائل گردد. بدون حرکت در این مسیر، زندگی انسان پوچ و بیمعنا خواهد بود و ارزشی نخواهد داشت. ازاینروست که در دعاهای بسیار میخوانیم که ائمه اطهار: از خداوند میخواهند که وصول به خدای متعال و انقطاع از هر آنچه غیر اوست، نصیب ایشان گرداند؛ مثلاً در دعای عرفه میخوانیم:
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک (ابن طاوس، 1409ق، ج2، ص687).
خدایا نهایت انقطاع به سوی خودت را به من عطا کن و چشمهای قلوب ما را با روشنایی نظرشان به تو، نورانی ساز تا چشمهای قلوبمان پردههای نور را بدَرند و به معدن عظمت دست یابند و روحهای ما به عزت ساحت مقدس تو بیاویزند.
امامان معصوم: در رأس حرکتکنندگان در مسیر کمال و قرب خداوند قرار دارند. آنان انسانهای بزرگی هستند که در کنار طی طریق الهی، با دلسوزی برای بندگان خدا آنان را نیز به این مسیر فرامیخوانند و به بندگی و اطاعت از دستورهای خداوند توصیه میکنند. افزون بر این، ائمه اطهار: الگوهای بشریتاند و عمل آنان میتواند و باید سرمشق انسانها قرار گیرد.
عمل امام حسین7 در قیام و جهاد در راه خدا و شهادت در این مسیر، بدون تردید عبادتی بزرگ بود که ایشان را تا بالاترین درجات کمال نزد خداوند بالا برد و جایگاه آن حضرت را در ملأ أعلی قرار داد. آن حضرت با توجه به این مطلب حتی در ساعات سخت روز عاشورا نیز خدا را فراموش نکرده، با او سخن میگوید و چنین دعا میکند:
صَبْراً عَلى قَضائِکَ یا رَبِّ لا إِلهَ سِواکَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، مالِىَ رَبٌّ سِواکَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَیْرُکَ، صَبْراً عَلى حُکْمِکَ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ، یا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، یا قائِماً عَلى کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، احْکُمْ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْحاکِمینَ (مقرّم، 1399ق/ 1979م، ص297).
پروردگارا، بر قضا و قدرتت شکیبایی میورزم، معبودی جز تو نیست. ای فریادرس دادخواهان، پروردگاری جز تو، و معبودی غیر از تو برای من نیست. بر حکم تو صبر میکنم. ای فریادرس کسی که فریادرسی ندارد، ای همیشهای که پایانناپذیر است، ای زندهکننده مردگان، ای برپا دارنده هر کس با آنچه به دست آورده، میان ما و اینان داوری کن که تو بهترینِ داورانی.
رفتار امام حسین7 در این زمینه، الگویی است برای همه شیعیان از جمله زائران اربعین تا زندگی خود را در مسیر حرکت به سوی خداوند قرار دهند و مسائل دنیوی و لذتهای زودگذر، آنان را از پیمودن راه وصول به خداوند باز ندارد.
2. عمل برای آخرت
میدانیم که زندگی انسان در دنیا خلاصه نمیشود؛ بلکه همه انسانها پس از پایان حیات خود در این دنیا، وارد دنیایی دیگر میشوند و در آنجا نتیجه اعمال خوب و بدی را که در این دنیا انجام دادهاند، دریافت میکنند. ازاینرو نمیتوان انتظار داشت که انسانها نتیجه کارهای نیک خود را به طور کامل در همین دنیا دریافت کنند و هر چند در قرآن کریم میخوانیم: {لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ} (نحل: 30)؛ «برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است»، با این حال میدانیم که دریافت نتیجه کامل آنها در همین دنیا امکانپذیر نیست. بنابراین یکی از حکمتهای وجود سرای آخرت این است که انسانها پاداش کارهای نیک یا کیفر کارهای بد خود را، که دریافت آنها در این دنیا ممکن نیست، دریافت دارند. ازاینرو همواره انسانها باید به وظیفه الهی خود عمل کنند؛ هر چند امکان بهرهمندی از نتیجه آن در زمان حیاتشان در این دنیا وجود نداشته باشد. عمل برای آخرت است که به کار ارزش میدهد و بر تقوای آدمی میافزاید. به همین دلیل در ادامه آیه مذکور میخوانیم: {... وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقین} (نحل: 30)؛ «و همانا خانه آخرت بهتر است و چه نیکوست خانه پرهیزگاران».
از اینجا به ارزش و جایگاه اقدام امام حسین7 در قیام و جهاد در راه خدا و شهادت در این راه بیشتر آگاه میشویم. آن حضرت، در فضایی قیام و جهاد کرد که هیچ امیدی به نتیجهگیری فوری از قیام خود را نداشت. او میدانست که خود و بهترین نزدیکانش در این راه به شهادت میرسند و امکان پیروزی و به دست گرفتن حکومت برای او وجود ندارد. از سوی دیگر، آن حضرت میدانست که قیام و شهادت او پایههای حکومت ظالم بنیامیه را متزلزل خواهد کرد و اسلام را از نابودی نجات خواهد داد. ازاینرو امام حسین7 برای ادای وظیفهای که خداوند بر عهده او گذاشته بود، حاضر شد سختترین مصائب را به جان بخرد، خون خود و عزیزانش بر زمین ریخته شود و خاندانش به اسارت برده شوند.
3. ما مأمور به ادای تکلیفیم نه مأمور به نتیجه
شیوه زندگی مؤمنان چنان است که به دنبال ادای تکلیف خود هستند. آنان بر ادای تکلیف و اجرای وظیفهای که خداوند بر عهده آنان گذاشته است، پای میفشارند و خود را موظف به نتیجه عمل خود نمیدانند. ازاینرو مهم، شناخت تکلیف با دقت و بصیرت کافی، و سپس عمل به آن است. اینکه در آیات بسیاری از قرآن کریم بر انجام دادن عمل صالح تأکید شده و پاداشهای بزرگ اخروی به عملکنندگان وعده داده شده است، نشان دهنده آن است که خود انجام دادن عمل صالح، مهم است؛ هرچند در ظاهر به نتیجه مورد نظر دنیوی نرسد؛ مثلاً در قرآن کریم میخوانیم:
(وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُون) (اعراف: 42)
و کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند- البته هیچ کس را جز
به اندازه تواناییاش تکلیف نمیکنیم- آنها اهل بهشتاند و جاودانه در آن خواهند ماند.
امام خمینی= به عنوان پرچمدار اسلام در عصر حاضر، فرمود: «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه» (خمینی، 1379ش، ج21، ص284). ایشان در پایان
جنگ در خصوص پذیرش قطعنامه 598 و ترک مخاصمه با رژیم بعث عراق در پیام خود چنین نوشت:
ما، در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه، فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد، به وظیفه خود عمل نمود و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند؛ آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است (همانجا).
زیارت اربعین اباعبدالله الحسین7 یادآور این درس بزرگ آن حضرت به همه انسانهاست تا عمل به وظیفه را سرلوحه کارهای خود قرار دهند و نتیجه را به خدا واگذار کنند. آنچه مهم است عمل و اخلاص در آن است. خداوند خود بر اعمال نیک و خالصانه بندگان خود آگاه است و به آنها توجه میکند.
4. بیاعتنا نبودن به وضعیت جامعه
هر جامعهای از انسانهایی متشکل است که در آن زندگی میکنند. وضعیت جامعه میتواند رو به درستی و صلاح باشد یا رو به فساد و تباهی، و این از عملکرد افراد جامعه یا حاکمان آن نشئت میگیرد. اسلام علاوه بر وضعیت ایمانی و اخلاقی تک تک افراد جامعه، برای وضعیت کل جامعه نیز اهمیت قائل است؛ برای مثال، تشریع امر به معروف و نهی از منکر، در عین حال که اسباب هدایت افراد را ایجاد میکند، زمینه سعادت جامعه را نیز فراهم میآورد. پیامبران الهی و ائمه اطهار: مصلحان بزرگ اجتماعی بودهاند که برای اصلاح جامعه تلاش کردهاند. امام حسین7 نیز آنگاه که دید با روی کار آمدن یزید بن معاویه، جامعه اسلامی به سمت فساد و تباهی روی نهاده است، آرام ننشست و برای اصلاح جامعه اقدام کرد. آن حضرت در تبیین علت قیام خود میفرماید:
أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً (ابن شعبه، 1404ق، ص245).
آیا نمینگرید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیگردد؟ با این وضع، مؤمن باید به لقای خدایش (شهادت) اشتیاق یابد. همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز ملالت و ناراحتی نمیبینم.
زیارت امام حسین7 در روز اربعین یادآور این درس بزرگ به زائران است که باید در مورد وضعیت جامعه حساس باشند؛ باید مشکلات و ایرادهای آن را به دقت ملاحظه کنند و برای اصلاح آن بکوشند. نباید به مشکلات جامعه بیاعتنا بود و از مفاسدی که در آن روی میدهد و سعادت آن را در معرض خطر قرار داده است، چشمپوشی کرد.
نکته دیگر در همین رابطه آنکه اقدام برای اصلاح جامعه و هزینهای که برای آن پرداخت میشود، باید در حد تهدیدی باشد که جامعه و اعضای آن را در معرض خطر قرار داده است. گاه با سخنرانی و دادن بیانیه میتوان نتیجه اصلاحی گرفت و گاه لازم است اقدامات مؤثرتری انجام گیرد و هزینههای بیشتری پرداخت شود. آنچه در زمان امام حسین7 رخ داد آن بود که با گذشت پنجاه سال از رحلت پیامبر گرامی اسلام9 و با روی کار آمدن یزید بن معاویه، اسلام به طور کلی از مسیر خود خارج شده بود و با تداوم آن وضع، طولی نمیکشید که این دین الهی دچار اضمحلال و نابودی میشد. در چنین وضعیتی، هزینهای که برای حفظ اسلام پرداخت میشود، بسیار سنگین است و حتی جهاد و کشته شدن در راه خدا را نیز شامل میشود. البته پاداش این عمل نزد خداوند محفوظ است؛ چنانکه در قرآن کریم میخوانیم:
(إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) (توبه: 111)
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که [در برابرش] بهشت برای آنان باشد، [به این گونه که] در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟ اکنون بشارت باد بر شما به داد و ستدی که با خدا کردهاید و این است آن پیروزی بزرگ.
مجاهدانی که در راه حفظ کیان اسلام جهاد میکنند و با وجود آنکه میدانند ممکن است در این راه جان خود را نیز از دست بدهند به این کار اقدام میکنند، بر ارزش کار خود واقفاند. امام حسین7 نیز که موجودیت اسلام را در خطر دید، حاضر شد برای رفع خطر از اسلام، بالاترین هزینه ممکن را بپردازد. او در این راه، جان خود و بهترین عزیزان و یارانش را فدا کرد و خاندانش به اسارت رفتند. بدون این کار، امام حسین7 و اصحاب و یارانش هر قدر هم برای اصلاح امور تلاش میکردند، نتیجه لازم را نمیگرفتند. ازاینرو آن حضرت با این اقدام، این درس را به مسلمانان داد که گاه برای حفظ اسلام، جان خود و عزیزان چیزی به حساب نمیآید و باید فدا شود.
5. فرار نکردن از زیر بار وظیفه به دلیل سختی آن
وظایفی که بر عهده انسان قرار میگیرند، برخی سهل و آسان، و برخی دیگر دشوار و پرزحمتاند. غالب افراد، وظایف سهل و آسان را انجام میدهند و از زیر بار آن فرار نمیکنند؛ اما درباره وظایف دشوار قضیه تا حدودی متفاوت است؛ برای مثال، جهاد در راه خدا با کشته شدن یا معلولیت احتمالی همراه است؛ علاوه بر آنکه میتواند با جدایی از عزیزان همراه باشد. در این موقعیتهاست که مرتبه ایمان افراد مشخص، و همت افراد در تکامل معنوی و قرب الهی آشکار میشود. شهید چمران میگوید: «وقتی شیپور جنگ نواخته شد، شناختن مرد از نامرد آسان میشود». مشخص است که ادای وظیفه در این موقعیتها دشوار میگردد و بسیاری را در انجام دادن آن به تردید میاندازد. در این حال، برخی برای ترک وظیفه و در عین حال، رهایی از عذاب وجدان، کوتاهی خود را توجیه میکنند؛ مثلاً اهمیت بیشتر عمل به وظیفه در قبال همسر و فرزندان، یا بیفایده بودن عمل خود را مطرح میکنند؛ برخی هم ناتوانی و بیماری خود را بهانه قرار میدهند. با این حال، همه این افراد در عمق وجود خود به خوبی میدانند که این توجیهات، تنها بهانههایی است برای فرار از وظیفه به دلیل دل بستن به دنیا و امور دنیوی. خداوند در قرآن کریم به این افراد هشدار میدهد و میفرماید:
(قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللهُ بِأَمْرِهِ وَاللهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ) (توبه: 24)
بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد شدنش میترسید و خانههایی که به آن علاقه دارید در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند، و خداوند جمعیت نافرمان را هدایت نمیکند.
نداشتن یار و یاور، بیوفایی کوفیان، قساوت و بیرحمی بنیامیه، شکست قطعی اقدام علیه آنان و نتیجه ندادن عمل، تنها بخشی از توجیهاتی است که امام حسین7 میتوانست برای ترک قیام و نشستن در خانه اقامه کند. اما آن حضرت با واقعبینی، وظیفه خود را شناخت و ادای تکلیف الهی را با تمام دشواریهای آن به جان خرید و عزت دنیا و آخرت را نصیب خود ساخت؛ به گونهای که آن حضرت، مصداق بارز آیات آخر سوره فجر است. در آیات مزبور میخوانیم:
(یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی) (فجر: 27 - 30)
ای روح آرامیافته، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است؛ پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو.
قیام امام حسین7 در آن موقعیت سخت و دشوار درسی است برای زائران اربعین که با توجیه و بهانهتراشی از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنند؛ چرا که تنها راه سعادت در دنیا و آخرت، ادای تکالیف الهی است.
6. نهراسیدن از افراد و ساز و برگ دشمنان
از مسائل مهم در مسیر اصلاح جامعه، مقابله با مخالفان و دشمنانی است که از رفتارهای اصلاحی انسان راضی نیستند و میخواهند به هر صورت که میتوانند راه انسان را سد کنند و او را از رسیدن به هدفش باز دارند. این افراد گاه با تبلیغات و وعدههای دنیوی، افراد بسیاری را به خود جذب میکنند و از امکانات مادی فراوانی نیز بهرهمندند. آنان همچنین با تبلیغات وسیع و پرحجم، خود را بسیار قدرتمند معرفی میکنند؛ به گونهای که گویا هیچ نیرویی توان مقابله با آنان را ندارد و مبارزه با آنان جز به شکست و نابودی نمیانجامد. آنان با این کار، روحیه طرف مقابل را تضعیف میکنند و انگیزه مبارزه و ایستادگی در مقابل خود را در او از بین میبرند. این وضعیت، امید به اصلاح جامعه و برطرف شدن شر دشمنان را روز به روز کم میکند.
زمانی که امام حسین7 تصمیم گرفت علیه دستگاه ظلم بنیامیه قیام کند، چنین وضعیتی به شدت حاکم بود. اما آن حضرت، تحت تأثیر آن قرار نگرفتند. معاویة بن ابیسفیان و پس از او یزید، با ایجاد حکومت خودکامه و قلع و قمع دشمنان و نیز با تبلیغات وسیع، کاری کرده بودند که کسی جرئت ایستادگی در مقابل آنان را نداشته باشد. یأس و ناامیدی از اصلاح جامعه سراسر قلمرو اسلامی را فراگرفته بود و خواص جامعه، با وجود آگاهی از وضعیت ناگوار جامعه اسلامی، خود را از اجرای هر گونه حرکت اصلاحی ناتوان میدیدند. وضعیت به گونهای بود که حتی دوستان و بستگان امام حسین7 نیز هنگام اطلاع از تصمیم ایشان برای قیام، بر بیوفایی کوفیان، پرخطر بودن این حرکت، بیفایده بودن آن و... تأکید میکردند و تلاش داشتند آن حضرت را از مسیری که انتخاب کردهاند، منصرف کنند. برخی از آنان نیز پیشنهاد به ظاهر خیرخواهانهای (رفتن به سوی یمن به جای عراق) نیز میدادند. اما آن حضرت با شناختی که از اوضاع جامعه اسلامی و حاکم آن داشتند، تحت تأثیر این گونه سخنان قرار نگرفتند و حرکت خود را تا آخر ادامه دادند (ر.ک: ابن طاوس، 1348ش، ص62 و63).
7. نگران نشدن از کمی افراد خودی در طی مسیر حق
یکی از مشکلات در طی مسیر اصلاح جامعه، کمی همراهان و کثرت افراد معارض یا بیتفاوت است. این امر میتواند از دو جهت ایجاد مشکل کند: یکی آنکه افراد را در درستی مسیری که انتخاب کردهاند، به تردید بیندازد؛ چرا که فرد با خود میگوید اگر این راه درست است، پس چرا دیگران در آن گام نگذاشتهاند؛ بلکه مسیر دیگری برگزیدهاند؟! دوم اینکه فرد با مشاهده کثرت مخالفان و کمی نیروهای خودی، انگیزهاش را از دست میدهد؛ چرا که احساس میکند با این نیروی کم، امکان موفقیت وجود ندارد. اما منابع دینی به هر دو مورد پرداخته و پاسخ دادهاند. امام علی7 در پاسخ به شبهه اول میفرماید:
أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ (شریف رضی، 1414ق، ص319).
ای مردم، در طی طریق هدایت از کمی اهل حق وحشت نکنید [و در درستی راه خود دچار تردید نشوید]؛ زیرا مردم [از مسیر هدایت فاصله گرفته و] در اطراف سفرهای اجتماع کردهاند که مدت سیری آن کوتاه، و گرسنگی آن طولانی است.
قرآن کریم نیز در پاسخ به شبهه دوم میفرماید:
(کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللهِ وَ اللهُ مَعَ الصَّابِرینَ) (بقره: 249)
چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند، و خداوند با صابران [و استقامتکنندگان] است.
بنابراین، کم تعداد بودن تابعان حق نه دلیل بر غلط بودن مسیر است و نه باعث شکست قطعی، و این چیزی است که امام حسین7 با همه وجود به آن جامه عمل پوشاند. آن حضرت، با وجود کمی اصحاب و یارانش از مسیر خود چشم نپوشید و قیام در راه نجات اسلام را رها نکرد؛ چرا که از سویی به درستی راهی که برگزیده بود یقین داشت و از سوی دیگر، میدانست که کار او موفق خواهد بود و نهضت او اسلام را از نابودی نجات خواهد داد.
فهرست منابع
* قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
ابن شعبه، حسن بن علی (1404ق). تحف العقول عن آل الرسول9، قم، جامعه مدرسین، 1404ق.
ابن طاوس، علی بن موسی (1348ش). اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، انتشارات جهان.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ (1409ق). اقبال الأعمال، تهران، دار الکتب الإسلامیة.
خمینی، سیدروحالله (1379ش). صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی=، تهران، مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی=.
شریف رضی، محمد بن حسین (گردآورنده) (1414ق). نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، قم، انتشارات هجرت.
مفید، محمد بن محمد (1413ق). کتاب المزار (مناسک المزار)، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید=.
مقرّم، عبدالرزاق (1399ق/ 1979م). مقتل الحسین او حدیث کربلاء، بیروت، دار الکتاب الإسلامی.
نوری، حسین بن محمد تقی (1408ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت:.