نویسنده
چکیده
مقدمه
زیارت اولیای الهی در فرهنگ شیعی جایگاه بسیار مهم و والایی دارد. روایات فراوانی به بیان عظمت زیارت پیامبر اسلام9 و اهل بیت پاک ایشان: پرداخته است. در این میان، روایتهایی وجود دارد که به مقایسه ثواب و جایگاه زیارت امامان: به ویژه امام حسین7 با ثواب و اهمیت حج و عمره پرداخته است.
چنین روایاتی در نگاه اول به ویژه نزد مخالفان تشیع، نشانه غلو یا حتی اهانت به فریضه عظیم حج و عمره تلقی شده است. ازاینرو فهم درست معنای چنین روایاتی اهمیت فراوانی دارد. در زمان حاضر نیز چون وهابیت با بهرهگیری از انواع رسانههای جمعی این مسئله را به شدت تبلیغ کرده، از این روایات به عنوان سندی بر عقیده نداشتن شیعه به حرمین شریفین سوء استفاده میکند، ضرورت دارد تا این روایات مورد واکاوی قرار گیرد تا ضمن فهم درست کلام اهل بیت: و بالا بردن معرفت زائر از بهرهگیری نابحق دشمنان تشیع جلوگیری شود.
نوشته حاضر به دنبال بیان متن روایاتِ مقایسه زیارت با حج و عمره و ارائه معنایی قابل پذیرش از آن است. ازاینرو ابتدا متن برخی از این روایات ذکر میشود و در ادامه تلاش میشود با توجه به روایات مشابه، معنایی در خور ارائه گردد.
متن روایات مقایسه زیارت امام حسین7 با حج و عمره
روایت اول: برابری با یک حج و عمره
عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ الله7 عَنْ زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ7 فَقَالَ فِیهَا حِجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ (ابن قولویه، 1356ش، ص160).
حسین بن مختار گوید از امام صادق7 از زیارت مزار [امام] حسین7 سؤال شد. فرمود: «در آن حج و عمره است».
روایت دوم: برابری با ده حج و عمره
عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ:... فَقُلْتُ لَهُ (أَبی عَبْدِ الله7): بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی رُوِیَ عَنْ أَبِیکَ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ قَالَ نَعَمْ حِجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ حَتَّى عَدَّ عَشَرَةً (همان، 1356ش، ص158).
هارون بن خارجه گوید:... به ایشان (امام صادق7) عرض کردم: «پدر و مادرم فدای شما، از پدرتان روایت شده است حج و عمره». فرمود: «بله، حج و عمره...» تا اینکه دهتا شمرد.
در برخی روایات به برابری با بیست حج، بیست و پنج حج، سی حج، پنجاه حج و هشتاد حج اشاره شده است.
روایت سوم: برابری با صد حج با پیامبر9
عَنْ صَالِحٍ النِّیلِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله7 مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ7 عَارِفاً بِحَقِّهِ کَانَ کَمَنْ حَجَّ مِائَةَ حِجَّةٍ مَعَ رَسُولِ الله9 (همان، 1356ش، ص162).
صالح نیلی گوید: امام صادق7 فرمود: «کسی که با شناخت حق [امام] حسین7 بر مزارش آید، مانند کسی خواهد بود که صد بار به همراه رسول خدا9 حج گزارده است».
روایت چهارم: برابری با هزار حج و عمره
عَنْ عَبْدِ الله بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِیِّ وَ الْحَسَنُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ الْحُسَیْنُ عَلَى فَخِذِهِ یَلْثِمُهُمَا وَ یُقَبِّلُهُمَا وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُمَا وَ عَادِ مَا [مَنْ] عَادَاهُمَا ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ کَأَنِّی بِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ شَیْبَتُهُ مِنْ دَمِهِ یَدْعُو فَلَا یُجَابُ وَ یَسْتَنْصِرُ فَلَا یُنْصَرُ قُلْتُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ الله قَالَ شِرَارُ أُمَّتِی مَا لَهُمْ لَا أَنَالَهُمُ اللهُ شَفَاعَتِی ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ کُتِبَ لَهُ ثَوَابُ أَلْفِ حَجَّةٍ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ أَلَا وَ مَنْ زَارَهُ فَکَأَنَّمَا زَارَنِی وَ مَنْ زَارَنِی فَکَأَنَّمَا زَارَ اللَّهَ وَ حَقُّ الزَّائِرِ عَلَى الله أَنْ لَا یُعَذِّبَهُ بِالنَّار
(خزاز رازی، 1401ق، ص16).
عبدالله بن عباس گوید: به محضر پیامبر9 وارد شدم در حالی که [امام] حسن بر گردن ایشان، و [امام] حسین بر روی پای ایشان بود. هر دو را میبوسید و میفرمود: «خدایا با هر کس که با این دو دوستی کند، دوست باش و با هر که با این دو دشمنی کند، دشمن باش». سپس فرمود: «ای ابن عباس، گویی او را میبینم در حالی که محاسنش از خونش رنگین شده است. صدا میزند اما جوابی نمیآید. کمک میطلبد اما کمکی نمیشود». عرض کردم: «ای رسول خدا، چه کسی چنین میکند؟» فرمود: «بد نهادان از امت من. آنها را چه شده است؟! خداوند شفاعت مرا به آنان نرساند». سپس فرمود: «ای ابن عباس، هر کس او را با شناخت حقش زیارت کند، برایش هزار حج و هزار عمره نوشته شود. بدان که هر کس او را زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت کرده است و هر کس مرا زیارت کند، همانند کسی است که خدا را زیارت کرده است و حق زائر بر خداوند این است که او را با آتش عذاب نکند».
روایت پنجم: برابری هر قدم با یک حج و عمره
عَنْ قُدَامَةَ بْنِ مَالِکٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله7 قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ مُحْتَسِباً لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا رِیَاءً وَ لَا سُمْعَةً مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ کَمَا یُمَحَّصُ الثَّوْبُ بِالْمَاءِ فَلَا یَبْقَى عَلَیْهِ دَنَسٌ وَ یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةٌ وَ کُلِّ مَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَةٌ (ابن قولویه، 1356ش، ص1۴۴).
قدامة بن مالک گوید: امام صادق7 فرمود: «کسی که برای خدا [امام] حسین7 را زیارت کند، نه برای غرور و تکبر و نه برای به چشم و گوش دیگران رساندن، گناهانش پاک میشود؛ همانگونه که لباس با آب پاک میگردد و پلیدی بر او نمیماند و برای هر قدمش حجی، و هر گامی که برمیدارد، عمرهای نوشته میشود».
روایت ششم: برابری با نود حج و عمره پیامبر9
عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله7 قَالَ: کَانَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ8 ذَاتَ یَوْمٍ فِی حَجْرِ النَّبِیِّ9 یُلَاعِبُهُ وَ یُضَاحِکُهُ فَقَالَتْ عَائِشَةُ یَا رَسُولَ الله مَا أَشَدَّ إِعْجَابَکَ بِهَذَا الصَّبِیِّ فَقَالَ لَهَا وَیْلَکِ وَ کَیْفَ لَا أُحِبُّهُ وَ لَا أُعْجَبُ بِهِ وَ هُوَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَمَا إِنَّ أُمَّتِی سَتَقْتُلُهُ فَمَنْ زَارَهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ حِجَّةً مِنْ حِجَجِی قَالَتْ یَا رَسُولَ الله حِجَّةً مِنْ حِجَجِکَ قَالَ نَعَمْ حِجَّتَیْنِ مِنْ حِجَجِی قَالَتْ یَا رَسُولَ الله حِجَّتَیْنِ مِنْ حِجَجِکَ قَالَ نَعَمْ وَ أَرْبَعَةً قَالَ فَلَمْ تَزَلْ تزاده [تُرَادُّهُ] وَ یَزِیدُ وَ یُضْعِفُ حَتَّى بَلَغَ تِسْعِینَ حِجَّةً مِنْ حِجَجِ رَسُولِ الله9 بِأَعْمَارِهَا (همان، 1356ش، ص68).
کسی از امام صادق7 نقل کرده است که فرمود: روزی [امام] حسین در آغوش پیامبر9 بود. پیامبر با او بازی میکرد و او را میخنداند. عایشه گفت: «ای رسول خدا!، چقدر این کودک توجه شما را جلب کرده است!» پیامبر9 به او فرمود: وای بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم و توجهم را جلب نکند، درحالیکه او میوه دلم و روشنی چشمم است؛ اما امت من او را خواهند کشت. پس کسی که بعد از شهادتش او را زیارت کند، خداوند برای او یک حج از حجهای من مینویسد». عایشه گفت: «ای رسول خدا، یک حج از حجهای شما؟!» فرمود: «بله، دو حج از حجهای من». گفت: «ای رسول خدا، دو حج از حجهای شما؟!» فرمود: «بله و چهار» و مدام افزود و چند برابر کرد تا رسید به نود حج از حجهای رسول خدا9 با عمرههایش.
روایاتی از این نوع، گویای اهمیت و عظمت زیارت مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا7 است و مقایسه آن با حج و عمره، این عظمت را آشکارتر میکند. در مورد این روایات توجه به برخی نکات لازم است.
توضیح روایات مقایسه زیارت امام حسین7 با حج و عمره
تامل اول: دلیل تفاوت در برابری
بیان برابریهای مختلف در روایات نقلشده، نشان اختلاف و پریشانی در روایات نیست؛ زیرا در فرهنگ دینی، میزان شناخت (معرفت) و خلوص نیت افراد، همچنین وضعیت زمانی و مکانی به لحاظ دشواری و آسانی کار در میزان ثواب تأثیرگذار است؛ چنان که در برخی روایات به این نکات تصریح شده است که «با شناخت حق امام» به زیارت برود یا «به خاطر خدا» باشد و «ریا و سُمعه» در آن نباشد و قصد خودنمایی یا خوشگذرانی نداشته باشد.
بدیهی است که میزان خلوص و دخالت این عناصر، میتواند ارزش کار را بیشتر یا کمتر کند. افزون بر اینکه سختی راه، ناامنی آن یا دوری و نزدیکی راه، مساعد یا نامساعد بودن هوا و اوضاع جوی یا اوضاع فرهنگی و اقتصادی جامعه و فرد، همه و همه در میزان ارزش زیارت و در پی آن در برابری آن با حج و عمره دخالت دارد.
وقتی علی بن مهزیار از امام جواد7 پرسید: «چرا زیارت پدر شما برتر از زیارت امام حسین7 است»، ایشان پاسخ داد:
وَ ذَلِکَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ الله7 یَزُورُهُ کُلُّ النَّاسِ وَ أَبِی لَا یَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّیعَةِ (کلینی، 1407ق، ج4، ص584).
زیرا امام حسین7 را همه مردم زیارت میکنند، اما پدرم را کسی جز شیعیان ویژه زیارت نمیکند.
این حدیث نشان میدهد حتی میزان زوار و نوع باورهای آنان در میزان ارزش زیارت مؤثر است.
تأمل دوم: برتری حج واجب بر زیارت
وهابیان بدون درک معنای احادیث نقلشده از پیامبر9 و اهل بیت: در مورد برتری زیارت بر حج، آن را نشان شرک دانستهاند. ابن تیمیه مینویسد:
وَحَدَّثَنِی الثِّقَاتُ أَنَّ فِیهِمْ مَنْ یَرَوْنَ الْحَجَّ إِلَیْهَا أَعْظَمَ مِنَ الْحَجِّ إِلَى الْبَیْتِ الْعَتِیقِ، فَیَرَوْنَ الْإِشْرَاکَ بِالله أَعْظَمَ مِنْ عِبَادَةِ الله، وَهَذَا مِنْ أَعْظَمِ الْإِیمَانِ بِالطَّاغُوتِ (ابن تیمیه، 1406ق، ج3، ص451).
افراد مورد اعتماد به من گفتند در میان آنها (شیعیان) کسانی هستند که رفتن به زیارت را بزرگتر از رفتن به حج میدانند. پس شریک قرار دادن به خداوند را بزرگتر از بندگی خداوند میدانند و این از بزرگترین باور داشتنها به طاغوت است.
قفاری، وهابی معاصر، در توضیح سخن ابن تیمیه مینویسد:
انّها روایات الهدف منها صرف الناس عن عبادة الواحد القهار إلى عبادة المخالیق الضعفاء، وغایتها التحلل من تکالیف الإسلام وشرائع الدین إلى مجرد نقل القدم إلى قبر لیحصل بذلک على کل الأجر، حتى تنتهی بمعتقدها إلى ضرب من الإباحیة، والإعراض عن أوامر الله وشرائعه، والتعدی على محارمه (قفاری، 1414ق، ج2، ص457).
اینها روایاتی است که هدف از آنها رویگردان کردن مردم از بندگی خداوند واحد قهار به سوی بندگی مخلوقات ضعیف است و نتیجه آن، آزادسازی از تکالیف اسلام و شرایع دین است به سمت صرف قدم برداشتن به سوی قبر برای رسیدن به تمام پاداش، تا اینکه باورمند به آن را در نهایت به نوعی از اباحه و رویگردانی از دستورهای خداوند و شرایع و دستیازی به حرامها میرساند.
در پاسخ به این شبهات باید گفت هرگز معنای این روایات آن نیست که زیارت امام حسین7 بر حج مقدم باشد یا بخواهند حج را ترک کنند و تنها زیارت کربلا را انجام دهند؛ زیرا حج واجب است و زیارت امام حسین7 به اتفاق همه فقهای شیعه مستحب است و مستحب هرگز با واجب تعارض پیدا نمیکند؛ بلکه هنگام تعارض، امر مستحب (زیارت) اصلاً استحبابی ندارد.
زیارت امام حسین7 گرچه فی نفسه مستحب است، لکن استحباب آن مشروط است به آنکه با واجب تزاحم پیدا نکند و شارع مقدس وقتی استحباب چیزی را امضا میکند که موجب ترک واجب یا انجام حرامی نباشد؛ زیرا مستحبی که موجب ترک واجب بشود، آن مستحب مشروعیت ندارد. ازاینرو شرط صحت انعقاد نذر آن است که آن عمل، راجح باشد و مستحبی که موجب ترک واجب شود، هیچگونه رجحانی ندارد». پس حتی اگر نذر زیارت امام حسین7 کرده است و این نذر موجب ترک حج شود، نذر او باطل است و باید به حج برود. مسئله تقدم واجب بر مستحب مورد اتفاق همه علمای شیعه است و در صورت نذر مستحبی که با واجب تعارض داشته باشد، باز نظر راجح در علمای شیعه آن است که نذر باطل است و حج مقدم است (عابدی، بیتا، ص195).
تأمل سوم: مقایسه با حج واجب یا مستحب
مقصود از حج و عمره در تمام روایاتی که ثواب زیارت کربلا را چند برابر حج و عمره معرفی کرده، حج و عمره استحبابی است، نه حج و عمره واجب. دلیل این مدعا حدیثی است که یونس از امام رضا7 نقل کرده است:
مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ7 فَقَدْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ قَالَ قُلْتُ یَطْرَحُ عَنْهُ حِجَّةَ الْإِسْلَامِ قَالَ لَا هِیَ حِجَّةُ الضَّعِیفِ حَتَّى یَقْوَى وَ یَحُجَّ إِلَى بَیْتِ الله الْحَرَامِ (ابن قولویه، 1356ش، ص195).
کسی که مزار [امام] حسین7 را زیارت کند، حج و عمره به عمل آورده است. عرض کردم: حجةالاسلام (حج واجب) از وی رفع میشود؟ فرمود: خیر، زیارت، حج ضعیف است تا قوّت گیرد و حج بیت الله الحرام را به جای آورد.
همچنین وقتی عبدالکریم بن حسان از امام صادق7 در مورد برابری زیارت مزار امام حسین7 با حج عمره میپرسد، امام چنین پاسخ میفرماید:
إِنَّمَا الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ هَاهُنَا وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْحَجَّ وَ لَمْ یَتَهَیَّأْ لَهُ فَأَتَاهُ کَتَبَ اللهُ لَهُ حِجَّةً وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْعُمْرَةَ وَ لَمْ یَتَهَیَّأْ لَهُ فَأَتَاهُ کَتَبَ اللهُ لَهُ عُمْرَةً (همان، 1356ش، ص158).
حج و عمره تنها در اینجا (مکه) است و اگر کسی قصد حج کرد و برای آن آمادگی لازم را نیافت، پس به زیارت مزار امام حسین7 رفت، خداوند برای او حجی مینویسد و اگر کسی قصد عمره کرد و برای آن آمادگی لازم را نیافت، پس به زیارت مزار امام حسین7 رفت، خداوند برای او عمرهای مینویسد.
چنانکه ملاحظه میشود، امام تصریح میکند که حج و عمره تنها در سرزمین وحی صورت میگیرد و چیزی جایگزین آن نمیشود و زیارت تنها برای کسانی این ثواب را دارد که از رفتن به حج و عمره به هر دلیلی ناتوان هستند.
پس در این روایات، یک عمل مستحب با عمل مستحب دیگر مقایسه شده است. پس کسی که حج را انجام ندهد درحالیکه مستطیع بوده است، چنانچه به زیارت امام حسین7 برود، زیارت او هیچ ثوابی نخواهد داشت؛ زیرا قرآن فرموده است: «خداوند اعمال را تنها از متقین میپذیرد» (مائده: ۲۷) و چنین شخصی شرط تقوا را نداشته است.
تأمل چهارم: اختلاف برابری نتیجه اختلاف خاصیت
حال که روشن شد روایات در صدد مقایسه امر واجب با مستحب نیست و دو امر مستحب باهم مقایسه میشود، جا دارد به نکته ظریف علامه مجلسی در اینجا اشاره شود. ایشان میگوید: یک دلیل برتری عملی نسبت به عمل دیگر، میتواند مقایسه به لحاظ تأثیر روحی عمل باشد، نه خود عمل؛ یعنی شارع در مقام بیان برتری خود زیارت بر خود حج و عمره نیست؛ بلکه سخن در خاصیت آن عمل است. ایشان مثالی از خاصیت در بدن میزند تا مطلب روشن گردد: برای نمونه در مورد کسی که تشنه است و بدنش آب نیاز دارد، اگر گفته شود جرعهای آب بهتر از هزار کیلو نان است، سخن گزافی نیست؛ چنان که اگر در مورد کسی که گرسنه است گفته شود لقمهای نان برتر از یک رودخانه آب است، سخن درستی خواهد بود. پس سخن در مقایسه ارزش خاصیت و عملکرد است، نه مقایسه ارزش خود نان و آب. اعمال عبادی نیز غذای روح است. بنابراین عملی میتواند برای روح انسان خاصیت بسیار حیاتی و تأثیرگذاری داشته باشد و از این جهت بر اعمال دیگر برتری یابد نه آنکه خود عمل بر عمل دیگر برتری داشته باشد (ر.ک: مجلسی، 1403ق، ج84، ص10).
ممکن است گفته شود چگونه امکان دارد خاصیت زیارت برای روح انسان بیش از خاصیت حج و عمره باشد؟ پاسخ این پرسش را میتوان از بیان فقیه و فیلسوف بزرگ، ملامحسن فیض کاشانی= یافت وی میگوید: اولاً هر کسی که ادعای مسلمانی میکند ـ حتی اگر ناصبی باشد ـ اهل حج، عمره، جهاد و امثال آن است، درحالیکه زیارت ائمه اطهار: به کسانی اختصاص دارد که هر چند ناقص، به قدر و منزلت آنان معرفت داشته و به ایشان معتقد است؛
ثانیاً حرمهای شریف ائمه: مشهد ارواح بلند و مقدس آنان و محل حضور اشباح برزخی نوریشان است. آن ارواح بلند، درحالیکه زنده، خوشحال و روزیخورنده از فضل پروردگارشان هستند، در آن مکانهای شریف حضور پیدا میکنند و زائر در فضایی که روح امام معصوم حضور دارد، نفس میکشد و عبادت و راز و نیاز میکند؛
ثالثاً زیارت ائمه: صله و نیکی به خود آنان، رسول خدا9، امیرالمؤمنین7، فاطمه زهرا3، شیعیان، دوستدارانشان و بلکه نیکی به سایر انبیا و اوصیای الهی: است و موجب خوشحالی آنان، اجابت دعوت، تجدید عهد با ولایت، زنده نگه داشتن مرام آنان، و غلبه بر دشمنانشان میگردد. همه اینها عبادت خداست و سبب میشود که انسان به فضایل و برکاتی که نزد خداست، برسد و به رضای او دست یابد؛ زیرا اگر خوشحال کردن مؤمن عادی آن همه فضیلت و ثواب دارد، فضیلت و ثواب خوشحال کردن پیامبر اکرم9 و ائمه اطهار: غیر قابل وصف خواهد بود؛ زیرا آنان از خطا و گناه معصوماند و خداوند آنها را امام مؤمنان و پیشرو پرواپیشگان قرار داد؛ آسمان و زمین را برای آنان آفرید. آنها صراط، سبیل و راهنمای به سوی او، دروازه رحمت الهی، وسیله ارتباط بین او و بندگانش هستند؛ اما حج، عمره، جهاد و مانند آن، اگرچه موجب انفاق مال، ترک وطن، تحمل مشقتها و... میگردد، فضیلت این امور در حد زیارت نیست؛ زیرا با آنکه عبادت الهی، اجابت امر او و موجب خشنودی خدا و اولیای او میشود، اما آن فضایل دیگر را کمتر میتوان در اینها یافت (ر.ک: آقایی، 1387).
تأمل پنجم: ولایت، روح تمام عبادات
برخی اعمال به لحاظ خاصیت میتواند بسیار مهم باشد. دستهای از روایات که به روایات پایههای اسلام یا «دعائم الاسلام» معروف است، به این مطلب اشاره روشنی دارد؛ برای نمونه امام باقر7 فرمودند:
بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ (کلینی، 1407ق، ج2، ص18).
اسلام بر پنج چیز بنا شد: بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت، و به چیزی دعوت نشد آنگونه که به ولایت دعوت شد.
چنان که ملاحظه میشود، امام پس از شمارش ارکان مهم اسلام ولایت را برتر از دیگر ارکان معرفی میکند. دلیل این برتری نیز در روایات بیان شده است. زراره یکی از راویان دانشمند اهل بیت: میگوید: وقتی امام باقر7 ارکان اسلام را شمردند، من به ایشان عرض کردم: «کدام یک برترند؟» و امام فرمود:
الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن (همانجا).
ولایت برتر است؛ زیرا کلید آنهاست و ولیّ تنها کسی است که به آنها راهنمایی میکند.
آری، راز برتری ولایت بر سایر ارکان اسلام این است که بدون ولایت به ارکان دیگر نمیتوان راه یافت (دلیل) و وارد شد (کلید). بدون ولایت سایر عبادات جسدی بیروح خواهد بود که هیچ خاصیتی ندارد. ازاینرو اهمال در امر ولایت موجب میشود اعمال دیگر نیز بیثمر شود. امام باقر7 در این مورد میفرمایند:
ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْیَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ {مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً} (نساء: 80) أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ الله فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى الله جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ وَ لَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ ثُمَّ قَالَ أُولَئِکَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ یُدْخِلُهُ اللهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ (همان، 1407ق، ص19).
بالاترین مرتبه امر دین و کلیدش و درِ همه چیز و مایه خرسندی خدای رحمان، اطاعت امام است بعد از شناخت او. خداوند عز و جل میفرماید: «هر که پیغمبر را فرمان برد، خدا را فرمان برده است و هر که پشت کند، ما تو را به نگهبانی آنها نفرستادهایم». اگر مردی شبها را به عبادت بپا خیزد و روزها را روزه دارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود و امر ولایت ولیّ خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، برای او از ثواب خدای جل و عز حقی نیست و او از اهل ایمان نباشد. سپس فرمود: خدا نیکوکاران از ایشان را به فضل رحمت خود داخل بهشت کند.
چنین روایاتی دلیل برتری فراوان ولایت و نقش کلیدی آن را به روشنی بیان میکند. با توجه به این حقیقت، معلوم میشود که توجه به حرم مطهر امامان: به دلیل تقویت ایمان به ولایت، که رکن اصلی اسلام است، بسیار مورد تأکید شرع واقع شده است و امامان: در این مورد باهم مشترکاند. امام صادق7 در مورد زیارت حضرت علی7 فرمودند:
مَنْ زَارَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ7 مَاشِیاً کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ عُمْرَةً فَإِنْ رَجَعَ مَاشِیاً کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّتَیْنِ وَ عُمْرَتَیْنِ (طوسی، 1407ق، ج6، ص20).
کسی که امیرالمؤمنین7 را پای پیاده زیارت کند، خداوند به هر قدمی یک حج و یک عمره برای او مینویسد و اگر پیاده برگردد، خداوند به هر قدمی، دو حج و دو عمره برای او ثبت میکند.
یحیی بن سلیمان از امام کاظم7 در مورد زیارت امام رضا7 نقل میکند:
مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِی عَلِیٍّ کَانَ لَهُ عِنْدَ الله کَسَبْعِینَ حَجَّةً مَبْرُورَةً قَالَ قُلْتُ سَبْعِینَ حَجَّةً قَالَ نَعَمْ وَ سَبْعِینَ أَلْفَ حَجَّةٍ قَالَ قُلْتُ سَبْعِینَ أَلْفَ حَجَّةٍ قَالَ رُبَّ حَجَّةٍ لَا تُقْبَلُ مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَیْلَةً کَانَ کَمَنْ زَارَ اللهَ فِی عَرْشِهِ (کلینی، 1407ق، ج4، ص585).
هر کس فرزندم علی را زیارت کند، برای او نزد خداوند هفتاد حج پسندیده است. عرض کردم: هفتاد حج؟! فرمود: بله و بلکه هفتاد هزار حج. عرض کردم: هفتاد هزار حج؟! فرمود: چه بسا حجی پذیرفته نشود. هر کس او را زیارت کند و یک شب را نزد ایشان بگذراند، همانند کسی است که خداوند را در عرش خود زیارت کرده است.
امام جواد7 نیز از امام صادق7 قانون کلی را چنین بیان میدارد: «مَنْ زَارَ وَاحِداً مِنَّا کَانَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ7» (شیخ صدوق، 1406ق، ص98)؛ «هر کس یکی از ما را زیارت کند، همانند کسی است که [امام] حسین7 را زیارت کند».
باز از همین روست که در روایات بیان شده است که فریضه حج نیز برای کامل شدن به ولایت نیاز دارد. امام باقر7 فرمودند: «تَمَامُ الْحَجِ لِقَاءُ الْإِمَامِ» (کلینی، 1407ق، ج4، ص549)؛ «کامل شدن، حج ملاقات امام است». در حدیث دیگری از امام باقر7 این مطلب مهم چنین توضیح داده شده است:
نَظَرَ إِلَى النَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْکَعْبَةِ فَقَالَ هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ: (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ) (کلینی،1407ق، ج1، ص392).
امام به مردمی که گرداگرد کعبه طواف میکردند، نگاه کرد و سپس فرمود: «در دوران جاهلیت (پیش از اسلام) نیز این چنین طواف میکردند. تنها به این دلیل مأمور شدند گرد آن طواف کنند که بعد از آن به سوی ما سفر کنند و ولایت و مودتشان را به ما اطلاع دهند و یاریشان را به ما عرضه کنند» و بعد امام این آیه را قرائت کردند: «پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده».
بر اساس این بیان امام باقر7، اصل تشریع حج و تشویق مردم برای حضور در آن برای نشان دادن ولایت به امامان: و یاری کردن آنان است. ازاینرو طبیعی است که زیارت حرم امامان: که نمود بیشتری در امر ولایت دارد، ثواب دو چندان داشته باشد. در واقع، همه این روایات میخواهند جامعه را به این مسئله توجه دهند که روح همه عبادات، که حج جامعترین آنهاست، حاکمیت نظام اسلامی است و این روایات، بیان میکنند که حاکمیت نظام مبتنی بر آرمانهای توحیدی، با رهبری امام عادل تحقق مییابد و این، روح همه عبادات است؛ زیرا در سایه حاکمیت اهل بیت است که همه ارزشها در جامعه تحقق مییابند؛ به بیانی دیگر رهبری امام عادل که جلوه کامل حاکمیت توحید است، روح و جوهر حقیقی حج است و حجی با حقیقت همراه است که در سایه رهبری امام عادل باشد. اما آن حجی که در حاکمیت طاغوت انجام میشود، در واقع، ظاهر حج است. سراسر حج، لبیکگویی به خدای واحد و برائت از مشرکین است. بنابراین جامعهای که بنای مبارزه با شرک و کفر و سردمداران شرک و کفر را ندارد، حج در آن جامعه، واقعیت پیدا نمیکند. حجی که با نظام توحیدی و امامت پیوند نخورد، در واقع حج جاهلیت است.
تأمل ششم: بیان برتری برای بازدارندگی یا تشویق
یکی از شبهات وهابیت این است که بیان این ثوابهای فراوان برای رویگردان کردن مردم از حج و زیارت است. اما این سخن بسیار نارواست.
نخستین پیام روایات مزبور این است که میخواهند به امور مهم و سرنوشتساز اجتماعی جامعه اسلامی توجه دهند (ولایت و رهبری) و مقصود این نیست که از اهمیت حج بکاهند؛ زیرا اگر حج اهمیت نداشته باشد، معیار قرار دادن آن، مناسبتی ندارد و اینکه زیارت اهل بیت: را با حج مقایسه میکنند، نشان میدهد که حج، مهم است؛ ولی زیارت اهل بیت: به دلیل ویژگی خاص آنان (امامت جامعه)، مهمتر است.
این موضوع، به زیارت اهل بیت: هم اختصاص ندارد. در روایاتی نقل شده که اصلاح میان زن و شوهر یا صبر در مصائب، پاداش هزار شهید را دارد. این روایات، نمیخواهد مردم را از جبهه رفتن و جهاد و رزم باز دارد؛ بلکه میخواهد اهمیت این کار را نشان دهد و بگوید در جایی که نیازی به جبهه رفتن نیست، این کار، ثوابش از جبهه رفتن بیشتر است؛ نه اینکه در جایی که جامعه اسلامی به جهاد و مجاهد نیاز دارد، مردم جبههها را خالی بگذارند تا دشمن وارد خاک کشور اسلامی شود، بعد بگویند: «میان زن و شوهر را اصلاح کنید؛ چون این، ثوابش بیشتر است». این روایات در واقع، اهمیت پیشگیری از متلاشی شدن خانواده را بیان میکند.
بنابراین از آنجا که اهمیت حج و اهمیت شهادت در راه خدا بین مسلمانان معلوم است، پیشوایان اسلام برای توجه دادن مسلمانان به ارزش و اهمیت مسائل مهم اجتماعی که نقشی اساسی در سازندگی جامعه دارند، آنها را با حج و جهاد مقایسه کرده و به کسانی که در کنار وظایف واجب خودشان، به این مسائل پرداختهاند، مژده دادهاند که ثواب شما، بیشتر است و خداوند از فضل خود پاداشی به شما عنایت میکند که با حج مستحبی و عمره مستحبی قابل مقایسه نیست. بنابراین علت مضاعف بودن پاداش در اموری که به آنها اشاره شد، این است که مردم خیال نکنند همه ثوابها در حج و عمره خلاصه میشود و به این سلسله امور نیز تشویق شوند (ر.ک: محمدی ریشهری، 1388ش، شماره اول، ص۱۱).
نتیجه
آنچه گفته شد، نشان میدهد که وقتی گفته میشود زیارت امام با چندین حج مستحبی برابر است، یعنی تا ولایت اهل بیت: نباشد، حج که جامعترین عبادات است، مفهوم و معنا ندارد و در واقع، همه این عبادات میخواهند مسلمانان را برای حکومت جهانی اسلام به رهبری حضرت ولی عصر/ آماده کنند. پس مهمترین پیام سیاسی تأکید بر زیارت حرم امامان:، زمینهسازی برای حکومت ایشان است.
پیام مزبور از زیارت همه حرمها قابل استنباط است؛ اما زیارت هر امامی که این محتوا را بیشتر برساند و مردم را برای تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی/ بیشتر آماده کند و برای زمینهسازی حکومت جهانی اسلام، مناسبتر باشد، فضیلت و ارزش بیشتری دارد. ازاینرو در روایات بر زیارت حرم امام حسین7 تأکید بیشتری شده است و به همین دلیل است که این زیارت، تأثیر بیشتری دارد. البته در بعضی اوضاع سیاسی ـ اجتماعی، ممکن است این پیام در زیارت یکی دیگر از امامان، نمود بیشتری داشته باشد؛ مانند زیارت امام رضا7؛ اما به طور کلی، در طول تاریخ، تا ظهور حضرت امام زمان، پیامی که زیارت قبر مطهر امام حسین7 برای تشکیل حکومت اسلامی دارد، از همه امامان:، قویتر است و به همین جهت، تأکید بیشتری بر زیارت سیدالشهدا7 شده است.
فهرست منابع
کتابها
٭ قرآن
ابن تیمیة، احمد بن عبد الحلیم (1406ق). منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، تحقیق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اول.
ابن قولویه، جعفر بن محمد (1356ش). کامل الزیارات، تصحیح عبدالحسین امینی، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول.
خزاز رازی، علی بن محمد (1401ق). کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر:، تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، بیدار.
شیخ صدوق، محمد بن علی (1406ق). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم.
طوسی، محمد بن الحسن (1407ق). تهذیب الأحکام، تحقیق حسن الموسوی الخراسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم.
عابدی، احمد (بیتا). توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت، بررسی و نقد افترائات دکتر قفاری بر مذهب شیعه، تهران، مشعر، چاپ اول.
قفاری، ناصر بن عبدالله (1414ق). اصول مذهب الشیعة الإمامیة الإثنی عشریة ـ عرض و نقد ـ ، بیجا، بینا، چاپ اول.
کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق). الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم.
کوفی اهوازی، حسین بن سعید (1404ق). المؤمن، قم، مؤسسة الإمام المهدی/.
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (1403ق). بحار الأنوار، تحقیق جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم.
مقالهها
آقایی، یاسر (1387ش). «مبانی فکری و اعتقادی زیارت»، مجموعه مقالات هماندیشی زیارت، قم، مشعر، چاپ اول.
محمدی ریشهری، محمد (1388ش). «زیارت و امامت»، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره اول.