جایگاه اهل بیت(علیهم السلام) نزد پروردگار از منظر زیارتنامه ها (2)

نویسنده

چکیده


متون زیات نامه های معتبر که از لسان حضرات معصومین: به ما رسیده و در منابع معتبر وجود دارد، حاوی بسیاری از مناقب ، فضائل و مقامات اهل بیت گرامی پیامبر  اسلام9 است. هدف این مقاله ارائه مستند فضایل اهل بیت7 در زیارت نامه های معتبر به کلیه ارادتمندان خاندان نبوت است که با عشق و اخلاص به زیارت آن بزرگواران می شتابند. روش این مقاله، مراجعه به متون زیارت نامه ها و گردآوری و جستجوی آن فضائل و تبیین آنها با استفاده از روایات معتبر است. این تحقیق نشان می دهد پیامبر بزرگوار اسلام وخاندان مطهر ایشان، در نظام آفرینش و نزد پروردگار متعال، منزلت و جایگاه ممتازی دارند. آنان، همان صراط مستقیمی هستند که با تایید و هدایت الهی، به عنوان حجت های پروردگار، امانت بزرگ هدایت بشر را بر عهده گرفته اند و سخنانشان چون بر گرفته از وحی آسمانی است، فصل الخطاب و روشنگر همه عرصه های زندگی بشر در قرون و اعصار است.
کلید واژ ها: پیامبر، اهل بیت، فضایل، منزلت، زیارت نامه



مقدمه
فضائل و مناقب خاندان پیامبر9 موضوعی مهم است که اندیشمندان مسلمان (اعم از شیعه و سنی) پیرامون آن کتاب های زیادی نوشته اند. در این نوشتار تلاش می شود با درنگ در زیارت نامه های معتبر ، تبیین دقیقی از جایگاه اهل بیت ارائه گردد.
جایگاه اهل بیت:
فضائل خاندان پیامبر9 در زیارت نامه های معتبر با تعابیر مختلفی بیان شده است؛ پیشتر به ویژگی هایی چون : برگزیده خداوند، مقام عصمت ، حافظ سر الهی ، مقام شفاعت ، دوست پروردگار، کانون آمد و رفت فرشتگان و تجلی حق، اشاره شد و در این نوشتار برخی از ویژگی های مندرج در زیارت نامه ها بیان می گردد.   
1. تأیید و هدایت شدن از جانب خداوند
خداوند متعال با حکمت بالغه خویش برای پیامبران و ائمه اطهار: منزلتی بخشیده است که از طریق آن با عالم غیب ارتباط برقرار کرده و مورد عنایت و امداد ویژه خداوند قرار می گیرند. یکی از موضوعاتی که در وصف اهل بیت و بیان شخصیت و فضیلت آنان در روایات و زیارت نامه ها به چشم می خورد، همین مسئله است. أَشْهَدُ أَنَّکُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ. (شیخ صدوق، 1404ق، ج‏2، ص611). گواهی می دهم که شما امامانی هدایت یافته هستید.
اما اینکه هدایت الهی چیست و چگونه است، فرازهای دیگر زیارت نامه ها مشخص تر بیان نموده است از جمله اینکه در زیارت جامعه آمده است: «وَ اجْتَبَاکُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّکُمْ بِهُدَاهُ ...وَ أَیَّدَکُمْ بِرُوحِهِ» (همو، همان.) خداوند با قدرت خود شما را برگزید و با هدایت خود شما را عزیز و شکست ناپذیر کرد و با روح خویش شما را تأیید نمود.
اگر تاریخ زندگی اهل بیت: را نگاه کنیم انواع جنایات را علیه آنان می بینیم، دنیاپرستان و قدرت طلبان، آنان را به صورت ناجوانمردانه مورد آزار و اذیت قرار دادند، از خانه و کاشانه بیرون راندند و حقشان را غصب کردند اما هرگز نتوانستند عشق و محبت آنان را از دل های میلیون ها انسان عاشق بیرون کنند و در نتیجه اهل بیت: همواره دارای قدرت و شکوه معنوی بوده و هستند!
در زیارت امام جواد7 آمده است: الْمُوَفَّقِ بِالتَّأْیِیدِ وَ السَّدَادِ ... (شیخ صدوق، 1404ق، ج‏2، ص611). خداوند تو را به وسیله تأیید و قدرت خود، موفق گردانیده است. در زیارت امام علی7 می خوانیم: اجْتَبَاکَ اللَّهُ لِقُدْرَتِهِ فَجَعَلَکَ عَصَا عِزِّهِ وَ تَابُوتَ حِکْمَتِهِ، وَ أَیَّدَک بِتَرْجَمَةِ وَحْیِهِ وَ أَعَزَّکَ بِنُورِ هِدَایَتِهِ وَ خَصَّکَ بِبُرْهَانِهِ. وَ أَیَّدَکَ بِرُوحِهِ، فَصَیَّرَکَ نَاصِرَ دِینِهِ وَ رُکْنَ تَوْحِیدِهِ، وَ اخْتَصَّکَ بِفَضْلِهِ. (ابن مشهدی، 1419ق‏، ص306) خداوند تو را برای قدرت خویش برگزید پس تو را عصای عزت خود و ظرف حکمت خویش قرار داد و تو را برای ترجمه (تبیین) وحی خود، قدرت بخشید، با نور هدایت خویش عزیز گردانید و به برهان خود مختص ساخت و شما را با روح خویش قدرت داد و یاور دین و رکن توحید گردانید و تو را به فضل خویش مخصوص ساخت.
نظر به همین ویژگی است که ما حضرات معصومین: را نماد قدرت خدای سبحان در عالم می دانیم، آنان قدرت انجام همه امور را در نظام عالم دارند و کمترین ضعف و عجزی به آن بزرگواران نسبت داده نمی شود. ما معتقدیم این شاءنی از شؤ ون و مرتبه ای از مراتب اسم الله است که خداوند، انبیاء و اولیا: را به وسیله آن تأیید کرده است، چنان که فرمود: {وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ‏ مِنْه‏}. (مجادله 22) آنان را با روح خویش تأیید نمود.
ابوبصیر از امام صادق7 درباره تفسیر آیه {وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا}.، سؤال  کرد که ای مولای من! چه روحی است که به وسیله آن بر پیامبر وحی شده است؟ امام صادق7  در پاسخش فرمودند: «یَا أَبَا مُحَمَّدٍ خَلْقٌ وَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ قَدْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ9 یُخْبِرُهُ وَ یُسَدِّدُهُ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ یُخْبِرُهُمْ وَ یُسَدِّدُهُمْ.» (صفار، 1404ه  .ق، ج 1 ص458- 455 ).
ای ابا محمد این روح، مخلوقی است بزرگتر از جبرییل و میکاییل و این روح همیشه با پیامبر است و [بعد از پیامبر] با بقیه معصومین: است که آنان را یاری می دهد.
از همین روی ما معتقد هستیم میزان توانمندی حضرات معصومین: بالاتر از جبرییل و میکاییل است، زیرا خدای سبحان آنان را به سبب فرشته روح که مخصوص خود آنها ست، تقویت نموده و توانا کرده است.
در سایه همین تأیید الهی است که پیامبر9 و آل طیب و طاهرش با اذن خدا می توانند گره  گشا باشند و گرفتاری مردم را بر طرف سازند. چنان که بر اساس روایات، برخی فرشتگان و انبیای الهی، برای حل مشکل خود به اهل بیت: متوسل شده اند همان طور که در روایات معتبر آمده است، پذیرش توبه حضرت آدم به جهت این بود که نام پنج تن آل عبا را در عرش الهی مشاهده کرد و خدا را با همان نام ها خواند تا دعایش مستجاب شد (سیوطی، 1414ق، ج 1 ص62- 61، حسکانی، ۱۴۱۱ق، ج 1 ص100).
2. حزب الهی
قرآن کریم از حزب الله (مائده 56) و حزب الشیطان (مجادله 19) نام برده است. حزب در لغت یعنی یاران، گروه هم فکر و نظر، هم پیمان. (خلیل بن احمد 1414هـ  .ق، ج 3 ص164، راغب اصفهانیّ، 1412هـ ، ص231). بر اساس آیات قرآن، ویژگی مهم حزب الله، دارا بودن ایمانی راستین است که هرگز از آن روی برنمی گردانند. آنان با مرزبندی های مشخصی که در راه ایمان خود دارند، حاضر هستند همه چیز خود را در راه خدا فدا کنند. بر پایه روایات، پیامبر اسلام صو خاندان مطهر ایشان مصداق اکمل حزب الله هستند. علی بن ابراهیم قمی می گوید: مراد از {أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ} أَئِمَّه هستند و منظور از روح در {وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}‏ (مجادله 22) فرشته ای بزرگ تر از جبرئیل و. میکائیل است که با رسول خدا بوده و با ائمه بوده و اکنون هم هست و مراد از «حِزْبُ اللَّهِ»‏ ائمه اطهار هستند که آنان یاران خدا می باشند ‏«أَلا إِنَّ حِزْبَ‏ اللَّهِ‏ هُمُ‏ الْمُفْلِحُونَ»‏. آگاه باشید که حزب الله (یاران خدا) رستگارند. (قمی، بی تا، ج 2 ص358)
رسول خدا9 به امام علی7 فرمود: یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَمِینُ أُمَّتِی وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهَا بَعْدِی قَوْلُکَ قَوْلِی وَ أَمْرُکَ أَمْرِی وَ طَاعَتُکَ طَاعَتِی وَ زَجْرُکَ زَجْرِی وَ نَهْیُکَ نَهْیِی وَ مَعْصِیَتُکَ مَعْصِیَتِی وَ حِزْبُکَ حِزْبِی وَ حِزْبِی حِزْبُ اللَّهِ- (وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ‏ اللَّهِ‏ هُمُ‏ الْغالِبُون‏). (شیخ صدوق، ،1400).
ای علی تو امین امت منی و حجت خدا بر آنها بعد از من، گفتار تو گفتار منست و فرمان تو فرمان من و اطاعتت از تو اطاعت از من است، غدقن کردنت غدقن کردن من و نهیت، نهی من و نافرمانیت نافرمانی من و حزبت حزب من و حزب من حزب خدا، هر کس دوست گیرد خدا و رسولش و کسانی که گرویدند، براستی که حزب خدا همانا هستند که پیروزند.
حزب خدا بودن اهل بیت پیامبر9 در زیارت نامه ها نیز مطرح گردید ه است. در زیارت جامعه خطاب به آنان می گوییم: «السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ ... وَ خِیَرَتِهِ وَ حِزْبِه...». (شیخ صدوق، 1404ق، ج‏2، ص610). سلام بر امامانی که دعوت کننده (به دین) و فرمان داران هدایت گر ... و برگزیده و حزب خداوند هستند.
درعبارت «وَ حِزْبِهِ» ما حضرات معصومین را حزب خدا، (یعنی یاران و گروه هم پیمان) خدا می شناسیم، گروه توانمندی که قرآن آنها را پیروز همیشگی معرفی نموده و می فرماید: {فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ}. (مائده 56). ‏ حزب و جمعیّت خدا پیروز است.
تاریخ گواهی می دهد که ائمه اطهار: همیشه پیروز بوده اند! برخی از آنان تبعید شده اند، برخی با شمشیر و یا سم شهید شده اند. آنان تلخ ترین شکنجه ها را دیدند و تحمل نمودند، اما هیچ گاه عزم و اراده آنان مغلوب نشد! ظلم و ستم دیدند اما هرگز در برابر دشمنان سر خم نکردند. چرا که شخصیت معصوم هرگز مغلوب نمی شود جسم او زیر سم اسب می رود اما شخصیت او همیشه می درخشد. چنانکه امام حسین7 همیشه در حال درخشیدن است.
3. آیت خداوند و مظهر کمالات الهی
هر یک از موجودات در حدّ خود آیت و مَثَل برای خداوند و نشان دهنده کمالات خالق خویش است. و فی کُلِّ شَیْءٍ لَهُ آیَة تَدُلُّ عَلى أنَّهُ واحِدٌ؛ (قمی، بی تا، ج 2 ص267) در هر چیز برای خدا نشانه ای وجود دارد که دلالت میکند خدا یکی است.
اما در میان آفریده های خداوند، انبیا و اوصیای الهی، به عنوان بر گزیده خدا شناخته می شوند تا مردم آنها را تجسم همه ارزش ها و فضیلت ها بدانند و برای رسیدن به همه خوبی ها آنان را مقتدای خود قرار دهند. از این نظر سلسله انبیاء و اولیای خدا در مَثَل بودن کامل تر از دیگر موجودات هستند، در میان اولیای الهی، چهارده معصوم: (اهل بیت پیامبر گرامی اسلام9) مَثَل اعلای خداوند هستند، یعنی در عالم امکان، کسانی که بتوانند خدا را در حدّ تمام و کمال، نشان بدهند، اهل بیت رسالت: هستند.
چون چشم ها از دیدن ذات و عقول از درک صفات حضرت حق ناتوان هستند، با نگاه به خاندان نبوت:، در واقع مظهر اسماء و صفات حضرت حق را به نظاره می نشینند. چنان که خداوند سبحان می گوید: {... لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ}. (روم 27). ... برای اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین و اوست توانمند و حکیم!
در زیارت نامه ها برای بیان این فضیلت و ترسیم چنین جایگاهی برای حضرات معصومین:، چنین آمده است: «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى… وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَى» (شیخ صدوق، 1404ق، ج‏2، ص610). سلام بر [حضرات معصومین] که امامان هدایت... وارثان پیامبران و مثل اعلی هستند. کنار هم قرار گرفتن این دو فراز «وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَى» چنین تداعی می کند که گفته  شود: شما حضرات معصومین، مَثَل اعلی برای انبیاء الهی و از نظر کمالات سرآمد انبیاء پیشین هستید و هرکس که قصد مثال زدن صفتی از انبیاء را داشته باشد می تواند از شما یاد کند چون شما وارث تمام خوبیها هستید و کمالات انبیاء پیشین را در بردارید. و در نتیجه بالاترین و بهترین نمایانگر عظمت پروردگار هستید.
پیامبر9 و ائمه معصومین: در برخی از سخنان خود آیت الهی بودن خود را به زبان آورده اند و هدفشان این بوده است که مردم را با وجود پروردگار آشنا سازند. هاشم بن ابی عمار گوید: از علی7 شنیدم که می فرمود: أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ ... وَ أَنَا بَابُ اللَّهِ. من چشم خداوند و دست خداوند... و دروازه (درِ رحمت) خدا هستم (صفار،1404هـ  .ق، ج 1 ص62).
معنای سخن حضرت این است که هر کس می خواهد قدرت، عظمت، مهر و محبت پروردگار را مشاهده کند به امام علی7 بنگرد. چرا که پیامبر اسلام9 و خاندان مطهرشان چون فانی در عظمت و قدرت خدا هستند و بیانگر همه کمالات وجودی پروردگار می باشند، می توانند به عنوان آیت و نشانه خدا، آئینه تمام نمای صفات جمال و جلال خداوند باشند.
زیارت نامه ها که در بر گیرنده برخی از این تعابیر هستند، نوعی آموزش برای زائران است. زائر پیامبرو هر یک از خاندان مطهر ایشان باید متوجه باشند چه کسی را زیارت می کنند و هدف از زیارت چیست؟ زائران حرم مطهر معصومین: با خواندن این زیارت نامه ها متوجه می شوند که خداوند متعال حضرات معصومین: را از جهت دارا بودن مقام رفیع انسانی و فضائل و کمالات نفسانی، از دیگران ممتاز کرده و آنها را برترین نمونه خلقت برای بشریت قرار داده است و چون از هر جهت نمونه هستند به عنوان مثل اعلی معرفی شده اند. اگر ما مقام معصومین: را به عنوان مَثَل اعلی بشناسیم از طریق آنها به توحید خالص راه می یابیم. چرا که وجود مبارک معصومین: و جایگاه بلندشان نزد پروردگار، مشابه و مانندی در عالم ندارد و هر چه بیشتر به حقیقت مَثَل الاعلی بودن آنها پی ببریم در مسیر انسانیت و کمال بیشتر قدم نهاده ایم.
در زیارت امام علی7 آمده است: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ وَ حِطَّتَهُ، وَ عَیْنَ اللَّهِ وَ آیَتَهُ،...وَ الْآیَةَ الْکُبْرَى وَ الْمَثَلَ الْأَعْلَى. (ابن مشهدی، ،1419 ق‏، 304). سلام بر تو ای باب ورود به سوی خدا ای چشم خدا در میان خلق، ای آیت و نشانه حق تعالی... ای آیت بزرگ و مثل اعلای الهی.
در دعا و زیارت غدیریه حضرت علی7 می خوانیم: وَ لِسَانُکَ الْمُعَبِّرُ عَنْکَ فِی خَلْقِکَ... (مفید، ،1413هـ  .ق، ص94). (پروردگار! علی7) زبان توست که در میان مردم به حرکت در می آید و حقایق تو را برای مردم بیان می کند.
از حضرت امام صادق7 روایت شده است که فرمود: مراد از قول خدای عز و جل که فرمود: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ‏. هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ لَنَا. این، مَثَلی است که خدا آن را از برای ما بیان فرموده است. (شیخ صدوق، 1398ق، ص157).
4. امین خداوند
امین، یعنی کسی که مورد اعتماد و اطمینان است و انسان می  تواند با آسودگی خاطر، متاع خود را نزد او به عنوان امانت قرار دهد. (زمخشری، 1979 م، ص22).
پیامبر اکرم9 به دلیل منزلتی که نزد پروردگار داشت امین خداوند شناخته شد و شایستگی دریافت و ابلاغ وحی الهی را پیدا نمود. آن حضرت و اهل بیت طاهرینش: از سوی خداوند موظف بودند از تعالیم الهی نگهبانی کرده و بدون کوچکترین دخل و تصرف، پیام و دستورات خداوند را به مردم ابلاغ نمایند. از این رو امین خدا بودن از مقامات وفضائل ویژه پیامبر9 و خاندان مکرم ایشان در زیارت نامه ها مطرح گردیده است. در آداب زیارت امام علی7 آمده است وقتی در محاذی قبر مطهر علی7 قرار گرفتی روی خود را بسوی قبر نما و بگو: السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ أَمِینِ اللَّهِ عَلَى وَحْیِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ... (طوسی، 1411هـ .ق، ج 2 ص741، ابن طاووس، 1418ق، ج1 ص349). سلام بر رسول خدا و امین ایشان بر وحی و امور حتمی از جانب خداوند.
در نماز و دعای روز غدیر، خطاب به امیر المومنین علی7 نیز آمده است:
السلام عَلی ....وَ أَمِینُکَ الْمَأْمُونُ الْمَأْخُوذُ مِیثَاقُهُ وَ مِیثَاقُ رَسُولِکَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ بَرِیَّتِک‏... (طوسی، 1411هـ .ق، ج 2 ص749).
سلام بر ...و امین تو که مورد اطمینان بوده و او کسی است که پیمان در باره او و رسولت از همه آفریده هایت گرفته شده است.
در فرازی از زیارت جامعه از جنبه امین بودن اهل بیت: به خدا نگریسته و آنان را به خدایی که این مقام را به آنان عنایت کرده قسم می دهیم. فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَى سِرِّهِ ... (شیخ صدوق، 1404ق، ج ص616).
همچنین در زیارت جامعه می خوانیم ...أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ... (همان ص616). درود بر شما ای امین های خدای مهربان.
برخی از مصادیق و جلوه های امانت
آیا خداوند، پیامبر9 و اهل بیتش را در چه چیزی امین دانسته و چه امانت هایی را به آنان سپرده است؟ قطعاً دانستن چنین موضوعی از حوزه اندیشه بشری بیرون است و باید دست نیاز به سوی خدای تعالی و برگزیدگان الهی دراز نماییم. در آیات و روایات برای امانتی که به پیامبر9 و خاندان مطهرش سپرده شده چندین مصداق ذکر شده است:
الف: یکی از جلوه های امانت الهی، تدبیر امور تشریع و تکوین است، که خداوند آنان را امین خود دانسته و برنامه ریزی امور شرعی و امور عینی عالم را به دست آن ها سپرده است؛ و لذا منصب «امناءالرحمن»از عالی  ترین و پرافتخارترین مناصب الهی است و اهل بیت: مظهر رحمانیّت خدا هستند. تجلیّات رحمت حضرت حقّ از آینه وجود آن ها در عالم، ظهور پیدا می کند. در تفسیر آیه  شریفه: {وَ ما تَشاءوُنَ إلاّ أنْ یَشاءَ اللهُ...} (انسان 30، تکویر 29)، از امام هادی 7 آمده است: اِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالَی جَعَلَ قُلُوبَ الاَئِمَّة مَوْرِداً لِاِرادَتِهِ وَ اِذا شاءَ شَیئاً شاءُ وهُ؛ (صفار، 1404هـ  .ق، ج 1 ص517، قمی، بی تا، ج‏2، ص409 ).
خداوند قلب امامان را مورد مشیّت خودش قرار داده است. قلب امام محل مشیّت خداوندست؛ او که چیزی را بخواهد، امام نیز همان چیز را می خواهد.
در زیارت اوّل از زیارات مطلقه امام حسین 7 این جمله آمده است :
 (إرَادَة الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ إلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُمْ...)؛ (کلینی، 1389هـ  .ق، 4 ص577، ابن قولویه، 1356 ش‏، ص200).
«اراده و خواست خدا در تقدیراتش بر شما فرود می  آید و آنگاه از خانه  ی شما به عالم صادر می گردد».
بنابر این در زمان فعلی خانه امام عصر/ اتاق فرمان است. از آنجا فرمان به فرشتگان صادر می شود و آن ها به تدبیر و اجرای تقدیرات خدا در عالم می  پردازند. چنان که خداوند می فرماید: {وَ جَعَلْناهُمْ أئِمَّة یَهْدُونَ بِأَمْرِنا...} (انبیاء 73) ما به آن ها منصب امامت داده ایم که به امر و فرمان ما، همه موجودات را هدایت می  کنند و به مقصد می  رسانند.
ب: یکی دیگر از نشانه های امین بودن حضرات معصومین: امانت داری در موضوع رهبری جامعه است. در فرازی از زیارت جامعه که می گوییم: «أُمَنَاءَ الرَّحْمَن» آنان، در دو جایگاه قرار می گیرند اول آن که بدانیم خداوند هر آنچه زندگی بشر به آن نیازمند است از جمله کتاب خویش را به آنها سپرده است تا احکام و قوانین زندگی را به مردم برسانند، بندگان را از اسرار الهی آگاه کنند تا باعث وصول بندگان به حق شود.
دوم اینکه هر یک از حضرات معصومین: نسبت به امام بعد از خود امین هستند و آنچه را باید به امام بعد از خود یادآوری کنند و به او بسپارند انجام می دهند و این بزرگواران سفارشات لازم را در اختیار امام بعد از خود قرار می دهند.
احمد بن عمر گوید: از امام رضا7 در باره آیه {إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها...} سوال کردم. فرمودند: هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صأَنْ یُؤَدِّیَ الْإِمَامُ الْأَمَانَةَ إِلَى مَنْ بَعْدَهُ وَ لَا یَخُصَّ بِهَا غَیْرَهُ وَ لَا یَزْوِیَهَا عَنْهُ. (کلینی، 1389هـ  .ق، ج 1 ص276). ایشان ائمه از آل محمد9 می باشند که باید هر امامی امانت امامت را به امام بعد از خود بسپارد، به دیگری ندهد و از امام هم دریغ ندارد.
ج: در برخی از آیات قرآن وجود پیامبر9 رحمت برای جامعه بشری به شمار آمده است. وَ مٰا أَرْسَلْنٰاکَ إِلاّٰ رَحْمَةً لِلْعٰالَمِینَ. (انبیاء 107) و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. و در برخی دیگر خداوند می فرماید: بر مردم منت نهادیم که پیامبر را برای هدایت آنها فرستادیم. (آل عمران 164). بنابر این وجود معصومین: در جامعه، جلوه رحمت پروردگار است که همچون آبشاری از رحمت خداوند به جامعه بشری سرایز شده است. منظور از امین بودن اهل بیت این است که در وساطت برای نزول این رحمت کوتاهی نکنند و مردم را از برکات معارف الهی بی نصیب نگذارند. در فرازی از زیارت جامعه آمده است «وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآیَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَة». (شیخ صدوق، 1404ق، ج‏2، ص613). (ای اهل بیت!) وجود شما رحمتی است متصل به پروردگار، نشانه و امانتی است مصون و محفوظ نگه داشته شده از جانب خداوند.
5. راه راست خداوند
یکی از تعابیر زیارت نامه ها در باره فضایل اهل بیت: این است که در ضمن سلام به آنان می گوییم: «...أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَم». (شیخ صدوق، 1404ق، ج‏2، ص613). شما حضرات معصومین: استوارترین راه خدای سبحان هستید. صراط در لغت به معنای راه راست است. (راغب اصفهانیّ، 1412 ق، ص483)، ما مسلمانان در شبانه روز ده ها بار در نمازهای واجب و مستحب هدایت شدن به راه راست و استواری در آن را از خداوند طلب می کنیم. منظور از این صراط مستقیم همان دین حق است که خداوند غیر از او را از بندگانش نمی پذیرد.
خداوند متعال به پیامبرش می فرماید: {وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ} (مؤمنون 73) « به طور قطع و یقین، تو آنان را به راه راست دعوت می‏کنی» و مفسرین قرآن، صراط در این آیات را به حضرات معصومین: تطبیق کرده اند.
علامه طباطبایی می گوید: منظور از این صراط، راه مستقیم و بدون انحراف است و عبارت از راه کسانی است که خداوند به آنان نعمت بخشیده است (صراط الذین أنعمت علیهم) چنین راهی، شایستگی دارد که انسان، هدایت شدن به آن را از خداوند بخواهد. (طباطبایی، 1417 ق، ج 1 ص28). علی بن ابراهیم قمی می گوید: خداوند به پیامبرش فرمود: {وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ}‏ (شوری 52) یعنی تو به ولایت علی هدایت می کنی زیرا: الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ7 وَ مَعْرِفَتُهُ. (قمی، بی تا، ج 1 ص29 و 93 و 280) صراط مستقیم‏ همان امیر المومنین علی7 و شناخت وی است.
در بعضی از روایات نیز همه حضرات معصومین: صراط مستقیم معرفی شده اند. امام سجاد7 می فرمایند:  «نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم‏» (شیخ صدوق، 1361 ه. ش، ص35). ما ابواب الهی وصراط مستقیم هستیم.
بنابر این، صراط مستقیم، همان راهی است که پیامبر9 و اهل بیت معصومش آن را مسیر خود به سوی خداوند قرار داده اند. اهل بیت: که دارای مقام عصمت و برگزیده خدوند به شمار می آیند راهشان مطمئن ترین و وسیع ترین راهی است که انسان را به همه مقاصد مادی و معنوی، دنیوی و اخروی می رساند. در زیارت جامعه ای که مرحوم صدوق در عیون أخبار الرضا7، آورده چنین آمده است: أَنْتُمُ السَّبِیلُ الْأَعْظَمُ وَ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ... (شیخ صدوق، بی تا، ج 2 ص274). شما راه بزرگ و استوار هستید.
اکنون که شأن ائمه: را شناختیم و دانستیم که راه ایشان بزرگترین و مطمئن ترین راه بسوی خداوند هست، متوجه می شویم که هر کس آن راه را بپیماید به بالاترین مرتبه قرب و کمال می رسد. بر اساس اعتقاد شیعه امامیه که بر گرفته از آیات قرآن وسخنان قطعی پیامبر اسلام9 است، پذیرش ولایت اهل بیت:، تنها راه برای رسیدن به مقصد نهایی توحید و قرب و رضوان الهی است. چون سالک راه ولایت در دستانش چراغ و در پیش رویش پرچم های هدایت را دارد که او را به حق می رسانند. ما در زیارت آل یس خطاب به امام زمان عج عرضه می داریم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ». (ابن مشهدی، 1419 ق، 568، طبرسی، 1386ه  .ق، ج‏2، ص493). سلام بر تو ای پرچم برافراشته.
هدایت به صراط مستقیم، در واقع برنامه امام زمان شناسی است هر کسی باید نسبت به حضور امام در عالم آگاه باشد و امام زمان خویش را بشناسد و از راه های غیر او دوری نماید. وقتی به خدا می گوییم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم‏» یعنی خدایا امام زمانم را به من معرفی کن که از طریق او مسیر کمالی را طی کنم.
 مهمترین ویژگی صراط مستقیم این است که افراط و تفریط به آن راه ندارد و مستقیم بودن در بطن صراط نهفته است هیچ گاه حرکت های افراطی از جانب معصوم به بندگان توصیه نمی شود زیرا آنان خود صراط مستقیم  هستند و دعوت کننده به سوی خداوند. پس هر گاه به حضرات معصومین: به عنوان صراط سلام می دهیم در حقیقت می گوئیم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّه‏» (ابن مشهدی، 1419 ق، 568). سلام بر تو ای دعوت کننده به سوی خداوند. چنین دعوت کننده ای، هرگز بندگان را به خمودی و توقف دعوت نمی کند و راهنمایی آنها هر دوسعادت دنیا و آخرت را به دنبال دارد و لذا صراط بودن حضرات معصومین: با صراط قیامت نیز رابطه ای مستقیم دارد.
مفضل بن عمر گوید: از امام صادق7 درباره صراط پرسیدم، فرمود: هُوَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ... (شیخ صدوق، 1361 ه. ش، ص32). صراط، راهی است بسوی شناختن خدای بزرگ، و صراط دو گونه است: 1ـ صراط در این سرای، 2- صراط در آن سرای، اما صراط در این دنیا امام می‏باشد، که فرمانبرداری از او واجب است، هر کس که در دنیا او را شناخت و رهنمودهای او را بکار بست، در آخرت از صراط که پلی است به روی جهنّم خواهد گذشت، و هر کس در اینجا امام خود را نشناخت، هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزید و در آتش دوزخ خواهد افتاد.
6. ذخیره خداوند در روی زمین
یکی دیگر از تعبیرهای موجود در زیارت نامه های اهل بیت: این است که می گوییم: ای خاندان پیغمبر! شما «بَقِیَّةِ اللَّهِ» هستید. السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ ... وَ بَقِیَّةِ اللَّهِ وَ خِیَرَتِهِ... (شیخ صدوق، 1404ق، ج‏2، ص610).
«بقیة»، در لغت به معنای باقی مانده، بازمانده و زیادی چیزی آمده است. این واژه از ریشه «ب    ق    ی» در برابر فناست، از این رو دربردارنده نوعی ثبات و دوام و به معنای باقی  مانده ثابت و پایدار است. (ابن منظور، 1414 ق‏، ج 14 ص79).
کلمه بقیّة الله در قرآن در قصّه حضرت شعیب7آمده است که قومش طغیان گر و عاصی بودند و گناه بزرگشان کم فروشی (تطفیف) در معامله بود.حضرت شعیب7 آن ها را تهدید کرد و از ارتکاب آن گناه، بازداشت. (هود 86- 85)
بنابر گفته برخی از مفسران، مقصود از بقیّة الله در آیه یاد شده سود حلالی است که پس از رعایت پیمانه صحیح و دقیق باقی می  ماند، از این رو مال باقی مانده و متمایز از حرام به «الله» اضافه گشته و چنین اضافه  ای حاکی از نوعی شرافت و ارزش است. (طبرسی، 1372 ه ش، ج 5 ص286، طباطبایی، 1417 ق، ج 10 ص364، زمخشری، 1407 ق، ج 2 ص419- 418).
همچنین کلمه « بقیه الله» به معانی دیگری نیز مانند اطاعت و انقیاد، رزق، موجود مبارک و ارزشمند، رحمت و فضل الهی و...تطبیق شده است. (طبرسی، 1372هـ  .ش، ج 5 ص321، زمخشری، 1407ق، ج2 ص418).
به نظر می  رسد همه این موارد از باب بیان مصداق است از این رو انبیای الهی، امامان و رهبران دینی می  توانند   از بارزترین مصادیق «بقیة  الله» باشند،   که خداوند آنها را در روی زمین برای هدایت مردم نگه داشته، اعم از انبیا و اولیای الهی یا اوصیای انبیا و ائمه: که آنان بقایای پیامبران در میان امت های انبیا هستند. (قمی، 1414 ق، ج 1 ص343).
این که بقیة الله چیست و مصداقش کیست؟ در روایات اهل بیت: نیز به طور مفصل بیان شده است.
در روایتی آمده است: امام باقر7 در حضور هشام بن عبد الملک در شام بر کوهی که به آنها مشرف بود بالا رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمش ستمکارند، أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ. (کلینی، 1389هـ  .ق، ج1، ص472).
همچنین در روایت دیگری آمده است: امام کاظم7، وقتی قنداقه امام رضا7 را بدست گرفت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفتند، سپس آب فرات طلبیده، و با آن آب کام او را برداشتند، سپس او را به مادرش نجمه بازگردانده، فرمودند: خُذِیهِ فَإِنَّهُ بَقِیَّةُ اللَّهِ تَعَالَى فِی أَرْضِهِ. او را بگیر، او «بقیّة الله» در زمین است». (شیخ صدوق، بی تا، ج 1 ص20).
امام هادی7 در باره حدیث شریف: لَا تُعَادُوا الْأَیَّامَ فَتُعَادِیَکُم‏. با روزها دشمنی نکنید زیرا که آنها هم با شما دشمنی خواهند کرد. ایام را به پیامبر و ائمه اطهار تطبیق کردند و در پایان فرمودند: نحن بقیّة اللّه‏. ما بقیه و ذخیره خداوند هستیم (مسعودی، 1384 ش/ 1426ق، ص266).
چون حضرت ولیّ عصر/ آخرین امام و تنها بازمانده انبیا و امامان و آخرین ذخیره الهی و یگانه حجت خداوند در روی زمین برای حفظ جوامع انسانی و از بهترین مصداقهای اسمای حسنای الهی و مظاهر قسط و عدل است، می  تواند از روشن  ترین مصادیق «بقیّة الله» به شمار آید. گواه این مدعا آن است که   افزون بر ادعیه و زیارات، در روایات فراوانی، از آن حضرت به «بقیّة اللّه» تعبیر شده است. (شیخ صدوق، 1405ه  .ق، ج1، ص331).
در باره نحوه سلام دادن به حضرت بقیه الله/ عمر بن زاهر گوید: مردی از امام صادق7 پرسید آیا به امام قائم/ به عنوان امیر مؤمنان سلام می کنند؟ فرمود:نه، آن نام را خدا مخصوص امیر المؤمنین (علی بن ابی طالب)7 نموده، پیش از او کسی بدان نام، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر آن نام را بر خود نبندد. عرض کردم: قربانت شوم پس چگونه بر او سلام کنند؟ فرمود: می گویند: السلام علیک یا بقیة الله‏! سپس این آیه را قرائت فرمود: بَقِیَّةُ اللّٰهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ... اگر مؤمن هستید بقیة الله برای شما بهتر است. (کلینی،1389هـ  .ق، ج 1 ص412، کوفیّ، 1410هـ  .ق، ص193).
7. اهل بیت: حجت خدا
حجت در لغت به معنای دلیل و برهانی است که به وسیله آن غلبه بر دشمن تحقق می یابد. (ابن فارس، 1404 ق، ج2، ص292، صاحب بن عباد،1414 هـ ق، 2 ص30). این حجت (دلیل)، گاه در شکل کلام مستقیم و قاطعی مانند قرآن است که به واسطه آن، احتجاج بر غیر صورت می گیرد. و یا به صورت عمل کردی بسیار واضح و عقلایی است که از طریق آن چیزی برای دیگران اثبات می شود.
خداوند در قرآن می فرماید: «قُل فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة...» (انعام 149) « بگو دلیل رسا (و قاطع) برای خداست (دلیلی که برای هیچ کس شبهه و بهانه‏ای باقی نمی‏گذارد» و یا در جایی دیگر می فرماید: {... لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا...} (بقره: 150) ! تا مردم، جز ظالمان (که دست از لجاجت برنمی‏دارند،) دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند.
مهمترین حجت پروردگار برای اثبات وجود خود و معارف دین حق، پیامبران و کتب آسمانی است. خدای تبارک و تعالی با ارسال رسولان و انزال کتب، در طول تاریخ، برای هدایت مردم برهان و حجت اقامه کرده است. در آئین مقدس اسلام نیز بعد از قرآن، پیامبر اسلام9 و حضرات معصومین والاترین برهانی هستند که خداوند به واسطه آنها خود را به همه جهانیان معرفی می کند. پیامبر9 و اهل بیت: چون در بالاترین درجه علم و قدرت و دیگر صفات هستند، با تفسیر فلسفه خلقت و بیان واقعیت های هستی، مردم را با مبدء آفرینش آشنا می سازند.
گذشته از آیات و روایات، این موضوع در زیارت نامه معصومین: نیز به خوبی گنجانیده شده است. ما با تشرف به زیارت معصومین: و خواندن متون زیارت نامه ها، در واقع خدا را جستجو می کنیم و با شناخت منزلت و جایگاه معصومین می خواهیم به شناخت خداوند نائل شویم.
در زیارت حضرت رسول9 عرض می کنیم: ...السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَحْمَدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ ... یَا مُحَمَّدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا نَبِیَّ اللَّهِ یَا سَیِّدَ خَلْقِ اللَّهِ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی... (ابن طاووس، 1418ق، ج 2 ص607 – 604). سلام بر تو ای محمد9 سلام بر تو ای احمد سلام بر تو ای حجت (برهان) خداوند بر اولین و آخرین...ای محمد ای فرستاده خدا! پدر و مادرم بفدایت ای پیامبر خدا ای آقای بندگان خدا من به وسیله تو به خدا که پروردگار تو و پروردگار خودم است رو می کنم.
و در زیارت مولای متقیان علی7 عرضه می داریم: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ، عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ... (ابن مشهدی،1419 ق‏، 305- 304 ).
سلام بر تو ای امیر مومنان ای علی بن ابی طالب، آقای وصی ها و برهان پروردگار جهانیان بر اولین و آخرین.
در زیارت جامعه نیز به عنوان یکی از منزلت های اهل بیت: عرضه می داریم: ... وَ رَضِیَکُمْ خُلَفَاءَ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَجاً عَلَى بَرِیَّتِهِ......وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى... (شیخ صدوق، 1404ق، ج 2 ص611 – 610).
خداوند، شما را به عنوان جانشینان خود در روی زمین و حجت های خود برای بندگانش برگزید... شما حجت های خداوند بر اهل دنیا و آخرت و اولی هستید...
حضرات معصومین: هم برای اهل دنیا حجت هستند و هم برای اهل آخرت.
آنان برای اهل دنیا به گونه ای خدا را اثبات می کنند و برای اهل آخرت به گونه ای دیگر این امر را عملی می کنند.
دلایل حجت بودن معصومین:
یک - اهل بیت ناظر امت
چنان که در بخش های پیشین بیان شد، پیامبر اسلام9 و خاندانش به عنوان برگزیدگان خداوند، امین خدا و انسان های مورد تأیید او در روی زمین، که از وحی و الهام آسمانی برخوردار بودند، از سوی خداوند مأموریت داشتند واقعیت های جهان هستی را برای مردم بنمایش بگذارند و مردم را از امور واهی و از راه باطل باز دارند. چنان که در آیات قرآن وروایات معتبر وارد شده، آنان به عنوان شاهد و ناظر اعمال مردم باید بر زوایای زندگی مردم اشراف می داشتند تا بتوانند مردم را به راه راست هدایت کنند. این خود دلیلی گویا بر حجت و برهان بودن آنان از جانب خداوند است تا با گفتار و رفتار خود، مردم را به سوی حقیقت ها رهبری کنند.
برید عجلی می گوید:از امام باقر7 در باره آیه شریفه {وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً} (بقره 143). پرسیدم، فرمود: نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَجُهُ فِی أَرْضِه... مائیم امت میانه و مائیم گواهان خدای تبارک و تعالی بر خلقش و حجتهای او در زمینش‏... (کلینی، 1389ه  .ق، ج1، ص191).
از آنجا که دنیا محل تجلی کامل انوار وجودی ائمه اطهار نیست. ظهور و بروز حجیت کامل آنها به قیامت موکول می شود. در حقیقت باید گفت: این بزرگواران برای اهل آخرت حجت کامله هستند.
دو - اهل بیت، مفسر حقایق قرآن
اهل بیت پیامبر: به جهت اینکه تنها کسانی هستند به طور کامل حقایق آشکار و پنهان قرآن را می دانند، دلیل بر حقانیت دین هستند و می توانند با بیان معارف نورانی قرآن، حجت را بر مردم تمام کنند، از این رو کسی قادر به عذر آوردن برای عدم ایمان نخواهد بود. روایات زیادی در این خصوص وجود دارد که به نقل یکی از آنها بسنده می کنیم:
منصور بن  حازم، از دوستان امام صادق  7خدمت امام عرض کرد: آقا، من گاهی با فرقه مخالف مذهب شما محاجّه و مناظره می  کنم و این طور به آن ها می  گویم: ما که خدا را قبول داریم و می  دانیم که خدا هم رضا و خشمی دارد، از بعضی کارها راضی و از بعضی کارها ناراضی است؛ آیا این را قبول دارید یا نه؟ می گویند: بله، بعد می  گویم: حالا ما از چه راهی بفهمیم کدام عمل موجب رضای خدا و کدام عمل موجب خشم خداست ؟ بر خود ما که وحی نازل نمی  شود. پس ما ناچاریم درِ خانه آن کس برویم که با خدا در ارتباط است و وحی بر او نازل می شود.او می  داند موجب رضای خدا و خشم خدا چیست . وظیفه این است؟ می  گویند: بله، بعد می  گویم: آن کسی که ما موظّف هستیم از او بگیریم کیست؟ می  گویند: پیامبر اکرم9. می  گویم: وقتی پیغمبر9 از دنیا رفت، چه کسی باید موجبات خشم و رضای خدا را معیّن کند؟ می  گویند: قرآن که وحی خداست، موجبات خشم و رضای خدا را نشان می  دهد. می  گویم: ما می  بینیم تمام مذاهبی که با هم اختلاف دارند، همه به قرآن متّکی هستند و برای اثبات حقّانیّت مذهب خود به همین قرآن استناد می  کنند؛ در صورتی که مذهب حقّ بیش از یکی نیست و رسول اکرم 9 فرموده اند: امّت من پس از من هفتاد و سه فرقه می  شوند که یکی از آن ها حقّ است و بقیّه باطلند. پس معلوم می شود که خود قرآن زبان گویایی ندارد تا آنچه حقّ است برای مردم بیان کند پس معلوم می شود قرآن به تنهایی نمی تواند مذهب حقّ را صریحاً نشان بدهد و ناچار احتیاج به مفسر دارد؛ یعنی، کسی که به تمام متون و بطون قرآن راه دارد و تفسیر و تأویل آن را می داند و می تواند امّت مسلمان را از مقاصد حقیقی قرآن آگاه سازد، چنان  که خود قرآن کریم نیز می  گوید من مبیّن می  خواهم: {... وَ أنْزَلْنا إلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إلَیْهِمْ...} (نحل 44) و ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده را برای آنان تبیین کنی...».
آنگاه من می  پرسم: مبیّن قرآن پس از رسول خدا9 کیست؟ قطعاً کسی می تواند مبین قرآن باشد که همه قرآن را بداند و هیچ وقت (لا اَدْری)و «نمی دانم» نگوید. به گواهی تاریخ، تنها کسی که «نمی دانم» نگفت علی بود پس او مبیّن قرآن است و باید برای به دست آوردن مقاصد حقیقی قرآن، به سراغ او برویم و وظایف دینی خود را از او بگیریم. «فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً7 کَانَ قَیِّمَ الْقُرْآنِ وَ کَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ کَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صوَ أَنَّ مَا قَالَ فِی الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ. پس شهادت می دهم که علی قیم قرآن و اطاعتش واجب است و او حجت خداوند بر مردم بعد از رسول خداست و آنچه در باره قران گفت حق است».
به اینجا که می  رسم،آن ها در جواب من سکوت می کنند.آیا این گونه سخن گفتن من با آن ها درست است و شما می  پسندید؟ امام فرمود: بله، (رَحِمَکَ اللهُ)؛ خدا تو را بیامرزد که این چنین با آن ها محاجّه می کنی. (کلینی، 1389هـ  .ق، ج 1 ص169).
سه- اهل بیت دارای مقام فصل الخطاب
یکی از مقامات و فضایل معنوی اهل بیت: این است که خداوند به آنان فصل الخطاب عنایت نموده است. در زیارت جامعه آمده است. وَ إِیَابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَیْکُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَکُمْ وَ آیَاتُ اللَّهِ لَدَیْکُمْ. (شیخ صدوق، 1404ق، ج 2 ص612) . «بازگشت مردم به سوی شما و محاسبه اعمالشان با شماست و فصل خطاب هم در نزد شماست، و نشانه ها خداوند نزد شما قرار دارد...».
و در زیارت امام علی7 می گوییم: السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَارِفُ بِفَصْلِ الْخِطَابِ... ... (ابن مشهدی، 1419 ق‏، ص305). سلام بر تو که شناسای فصل الخطاب هستی.
کلمه (فَصْلُ الْخِطَابِ) به اصطلاح اهل ادب، از قبیل اضافه صفت به موصوف است و به معنای (خِطابُ الْفَصل) است؛ یعنی، کلامی که مطالب مهم با آن روشن می شود. و حقّ و باطل را از هم جدا می  کند و به اختلافات پایان می  دهد. (مصطفوی، 1368 ش‏، ج 3 ص82).
در قرآن کریم، فصل الخطاب از مواهب خدا به حضرت داوود7 به شمار آمده است چنان که می  فرماید: {وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَة وَ فَصْلَ الْخِطابِ} (ص 20) ما سلطنت داوود را استحکام و قوّت بخشیدیم و به او حکمت و فصل خطاب عطا کردیم.
در بیان آیه {وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ}. گفته شده است: یعنی به داود، معارف و حقائق و قدرت کلام روشن کننده دادیم پس او نسبت به حکمت ها و معارف الهیّة در باطن شناخت کامل دارد. و نیز بر سخن دقیق و جدا کننده بین حق و باطل که دارای استدلال در ظاهر باشد نیز تواناست و این است معنای قول خدای تعالی: {الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ}. (طبرسی، 1372 ش، ج 8 ص732، مصطفوی، 1368 ش‏، ج 3 ص83). خدای مهربان، قرآن را آموخت، انسان را آفرید، گفتار به وی یاد داد.
ما بر اساس روایات قطعی از پیامبر اکرم9 بر این باور هستیم: فصل الخطاب از هر نوع که باشد، اعمّ از فراست و الهامات غیبی و سخنان جدا کننده حقّ و باطل، در نزد خاندان رسالت است.
آنها هستند که با یک نگاه به سیمای اشخاص می  فهمند او چگونه آدمی است؛ سعید است یا شقیّ ؟ صالح است یا مجرم ؟ و اگر مجرم است چه جرمی دارد؟{... یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ...}؛ (اعراف 46) «...همه را از سیما تشخیص می  دهند...».
تاریخ نشان می دهد، اهل بیت پیامبر9 در هر زمان، کامل ترین و روشن ترین سخن و موضع گیری را در امور اجتماعی و سیاسی داشتند و مردم را از حیرت و ضلالت نجات می دادند. و صحیح ترین سخن در معارف دین و تفسیر و تبیین آیات قرآن و تعالیم دین نیز تنها از زبان آنان به جامعه القاء می شد.     
پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله به حضرت زهرا3 فرمود: علی بن ابی طالب مناقبی دارد که هیچ یک از مردم ندارند از جمله اینکه: {وَ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ عَلَّمَهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ‏...} خداوند به او حکمت و فصل الخطاب را آموخت. (سلیم بن قیس هلالی، 1415ق،ج 2 ص566 – 565، شیخ صدوق، 1405هـ  .ق، ج 1 ص263).
اصبغ بن نباته از امیر المومنین علی7 نقل می نماید که فرمودند: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صعَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا کَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلُّ بَابٍ مِنْهَا یَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِکَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ حَتَّى عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ فَصْلَ الْخِطابِ‏. (شیخ صدوق، 1362 ش‏، ج 2 ص643).
پیامبر خدا9 هزار باب از حلال و حرام و آنچه تا روز رستاخیز رخ داده به من آموخت، که از هر بابی از آن هزار باب گشوده می‏شد، پس این هزار هزار باب است تا آن که دانش سرآمد مرگ‏ها و بلاها و فصل الخطاب را دانستم.
أبو بصیر از امام صادق7 نقل نمود که فرمودند: یا أبا بصیر إنّا أهل بیت أوتینا علم المنایا و البلایا و فصل الخطاب... ( هاشمی خویی، بی تا، ج 2 ص313).  ای ابابصیر به ما (اهل بیت) دانش منایا (زمان مرگ افراد) و بلایا (حوادث) و فصل خطاب داده شده است.  
ابا صلت هرویّ گفت: حضرت امام رضا7 با افراد به زبان خودشان گفتگو می کرد، و بخدا قسم فصیحترین مردمان و عالمترین اشخاص به هر زبان و لغتی بود، روزی به حضرتش عرض کردم: یا ابن رسول الله! من در شگفتم از اینکه شما به تمامی لغات با اختلافاتی که دارند این طور تسلّط و آگاهی دارید، فرمود:ای پسر صلت من حجّت خدا بر بندگان اویم، و خداوند حجّتی بر قومی نمی‏انگیزد که زبان آنان را نفهمد و لغاتشان را نداند، آیا این خبر به تو نرسیده است که امیر المؤمنین علیّ7 فرمود: «اوتینا فصل الخطاب» (ما داده ‏شده‏ایم نیروی داوری و سخن قاطع را)، پس آیا این نیرو جز معرفت به هر لغتی است؟ (شیخ صدوق، بی تا، ج2، ص228).


منابع و مآخذ
٭ قرآن کریم، ترجمه آیه الله مکارم شیرازی
ابن طاووس، علی بن موسی، (1418ق). اقبال الاعمال: به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات.
ابن فارس، أحمد بن فارس (قم، 1404ق). معجم مقاییس اللغة، محقق/ مصحح:  هارون، عبدالسلام محمد، مکتب الاعلام الاسلامی.
ابن قولویه، جعفر بن محمد، (1356ش‏). کامل الزیارات‏، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین‏،  نجف اشرف ،دار المرتضویة، چاپ اول.
ابن مشهدی، محمد بن جعفر، (1419ق). المزار الکبیر، محقق قیومی اصفهانی، جواد، قم ، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏،
ابن منظور، محمد بن مکرم‏، (1414ق). لسان العرب‏، محقق / مصحح: میر دامادی، جمال الدین‏،  بیروت،  دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع‏، چاپ سوم‏.
حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، (۱۴۱۱ق ). شواهد التنزیل لقواعد التفضیل،  تهران، چاپ محمدباقر محمودی
خلیل بن احمد (فراهیدی)، (1414هـ  .ق). کتاب العین (ترتیب کتاب العین)، تحقیق: محمّد حسن بکائی، قم: مؤسّسة النشر الإسلامی، الطبعة الأولی.
راغب اصفهانیّ، حسین بن محمّد (1412هـ ). مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، بیروت: دار القلم، الطبعة الأولی.
زمخشری، محمود بن عمر (1979م‏). أساس البلاغة،  بیروت، دار صادر.
--------------، (1407ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل،  بیروت دار الکتاب العربی.
سلیم بن قیس هلالی (1415ق). کتاب سلیم بن قیس هلالی، قم، الهادی.
سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر (1414ق). الدر المنثور فی تفسیر المأثور، بیروت، دار الفکر.
شیخ صدوق، محمد بن علی، (1362ش‏) الخصال‏، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: جامعه مدرسین‏، مکان چاپ: قم‏.
شیخ صدوق، محمّد بن علیّ (1361هـ  .ش). معانی الأخبار، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، قم: مؤسّسة النشر الإسلامی.
----------------، (1398ق). التوحید،  تهران ، مکتبة الصدوق.
----------------، (ت 381هـ  .ق). عیون الأخبار الرضا7، تحقیق: مهدی الحسینی اللاجوردی، تهران . بی تا.
----------------، (1405هـ  .ق). کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، قم: مؤسّسة النشر الإسلامی، الطبعة الأولی.
----------------، (1400ق). الأمالی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
----------------، (1404ق). من لا یحضره الفقیه: به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی.
صاحب بن عباد، إسماعیل بن عبّاد (1414 هـ.ق). المحیط فی اللغة، تحقیق: محمّد حسن آل یاسین،  بیروت ، عالم الکتب ، الطبعة الأولی.
صفار، محمّد بن حسن (1404هـ  .ق). بصائر الدرجات، قم، مکتبة آیة الله المرعشیّ، الطبعة الأولی.
طباطبایی، سید محمد حسین، (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن،  قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، أحمد بن علی (1386هـ  .ق). الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق: محمّد باقر الخرسان،  نجف ، مطبعة النعمان، الطبعة الأولی.
طبرسی، فضل بن حسن، (1372ش). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران ،  انتشارات ناصر خسرو،.
طوسی، محمّد بن حسن (1411هـ  .ق). مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، تصحیح: اسماعیل انصاری زنجانی، اعداد: علی اصغر مروارید، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة.
قمی، عباس، (1414ق) سفینة البحار، قم ،  انتشارات اسوه،.‏
قمی، علیّ بن إبراهیم (ت 307هـ  .ق)، تفسیر القمّیّ، إعداد: السیّد الطیّب موسوی جزائریّ، مطبعة النجف الأشرف. بی تا.
کلینی، محمد بن یعقوب، (1389هـ  .ق.). الکافی، تحقیق: علیّ أکبر غفّاریّ،  تهران، دار الکتب الإسلامیّة ، الطبعة الثانیة.
کوفیّ، فرات بن إبراهیم (1410هـ  .ق). تفسیر فرات الکوفیّ، إعداد: محمّد کاظم محمودی، طهران، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، الطبعة الأولی.
مسعودی، علی بن حسین، (1384 ش/ 1426ق). اثبات الوصیة، قم ،  انصاریان،.
مصطفوی، حسن‏، (1368 ش‏). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، تهران ،  وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‏، چاپ: اول‏.
مفید، محمّد بن محمّد (1413هـ  .ق). کتاب المزار- مناسک المزار (للمفید)، تحقیق: محمّدباقر الأبطحی، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، الطبعة الأولی.
هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق/ مصحح: میانجی، ابراهیم‏،  تهران ، مکتبة الإسلامیة، ، بی تا.‏