بررسی حکمتهای زیارت معصومان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

زیارت معصومان و تشرف به بارگاه ایشان، اقبال قلبی، فکری و عملی نسبت به زیارت شونده است و می‌توان آن را پیوند و قرارگرفتن در مدار حجج الهی دانست. در متون روایی اگر زائر به سوی آشنایی با معصومان و ارتباط با ایشان در پرتو زیارت تشویق شده، آن را باید به عنوان فیضی الهی برای رستگاری دانست؛ زیرا حضرات معصومان تجسم ارزش‌های الهی و جلوه گاه انوار معنوی‌اند و رستگاری در پیوند و شناخت ایشان است. باور به زیارت در میان مسلمانان امری مورد اتفاق است و مذاهب اسلامی بر مشروعیت آن اذعان دارند هرچند ابن تیمیه و پیروان سلفی او بر نفی زیارت اصرار دارند و تلاش ایشان، فروکاستن جایگاه معنوی و الهی پیامبر و اهلبیت تفسیر می شود. در این نوشتار زیارت معصومان از منظر چرایی و حکمت مورد بررسی قرار می گیرد تا ضمن درنگ در اهمیت امتداد زیارت در زندگی، بر آثار مهمی که زائر در پرتو زیارت به آن دست می‌یابد اشاره شود؛ آثار بی‌شماری که سلفیان وهابی با تلاش‌های فکری و عملی خود آن را از مسلمانان سلب می‌سازند.
 

کلیدواژه‌ها


زیارت بهمعنای قصد و توجه است؛ بهعبارتی زائر بهمنظور گرامیداشت و ارجگزاری و انسگیری با زیارت شونده، از غیر او رو برمیگرداند (ابن فارس، ۱۴۰۴، ج۳، ص۳۶) و قصدِ دیدن وی را میکند (فیومی، ۱۴۱۴، ج۲، ص۲۶۰)؛ زیارت را اینگونه معنا کرهاند:

«اینکه بر ملاقات اولیا و بزرگان اطلاقِ زیارت شده، از آن جهت است که این کار انحراف از جریان مادی و عدول از عالم طبیعت و توجه به عالم روحانیت است؛ درحالیکه [انسان] در محیط طبیعی حضور دارد و جسمانیت خویش را حفظ میکند. در اصطلاح دینی، زیارت تمایلی است که افزون بر میل و حرکت حسی، قلب هم گرایش جدی پیدا کند و نسبتبه زیارتشونده هم با اکرام و تعظیم قلبی و انس روحی همراه باشد.» (طریحی، ۱۳۷۵، ج۱، ص۳۰۵)

پس زیارت در مرتبۀ برین و کامل خود، همانا وصل، اقبال قلبی، روحی، فکری، اخلاقی و عملی به زیارتشونده را بههمراه دارد.

اگر زیارت از زاویه وصل و پیوند نگریسته شود، قرارگرفتن در مدار معصومان: صورت میگیرد وزائر تلاش میکند بر گِرد این محور بچرخد.

بهترین سرمایه زندگی در این پیوند نهفته است و برای هر مرد و زنی این پیوند، مانند یافتن گنج خواهد بود. اگر زائر را بهسوی آشنایی با معصومان: و ارتباط با ایشان تشویق کردهاند، این را باید بهعنوان فیضی الهی قدر دانست؛ زیرا حضرات معصومان: تجسم ارزشهای الهی و جلوهگاه انوار معنویاند و رستگاری در پیوند و شناخت ایشان است. امیرمؤمنان۷ میفرمایند: «رستگارترین مردم کسانیاند که جایگاه ما را بشناسند و با پیوند به ما، به خود خدا تقرب جویند.» (آمدی، ۱۳۶۶، ص۱۱۵، حدیث ۱۹۹۵.)

فراوانی روایاتی که دربارۀ زیارت وجود دارد و در متون حدیثی شیعه و سنی بدان اشاره شده است، مشروعیت زیارت را اثبات میکند.

همۀ مسلمانان بر این نکته باور دارند که زیارت قبور بزرگان دین و مؤمنان، مسئلهای دینی و مشروع است. نکتۀ اصلی آن است که بنابر اشاره آیۀ زیر، رسول خدا۹ بر جنازۀ مؤمنان نماز میخوانده و در کنار قبور ایشان میایستاده و طلب مغفرت و دعا میکردهاند.

خداوند پیامبر۹ را از دعا و قرارگیری در کنار قبر منافقان و مشرکان پرهیز داده است: {وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِالله وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ}؛ «(توبه: ۸۴) و هرگز بر هیچ مُردهای از آنان نماز مگزار و بر سرِ قبرش نایست؛ چراکه آنان به خدا و پیامبر او کافر شدند و درحال فسق مُردن».

از این آیه، بهخوبی سیرۀ رسول خدا۹ درزمینۀ زیارت قبر مؤمنان برمیآید؛ بنابراین، ادعای جریان وهابی که زیارت را کاری بدعتآمیز میشمارد، گزاف و بیهوده است. در این سنت، زیبنده است که از پیامبر۹ پیروی کنیم؛ چراکه (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ). (احزاب: ۲۱)

باوجود فراوانی روایات دربارۀ فضیلت زیارت و همچنین فتوای عالمان و فقها در مستحببودن آن، بهویژه زیارت پیامبر۹، متأسفانه مسلمانان با تفکر انحرافی وهابیان مواجه هستند که سفر برای زیارت پیامبر۹ را ممنوع میدانند. تا پایان قرن هفتم، همۀ دانشمندان معتقد بودند که سفر برای زیارت، مباح و جایز است؛ ولی در اوایل قرن هشتم، ابنتیمیه با اجماع علما مخالفت کرد. او با پایینآوردن مقام انبیا:، توسل و زیارت را از نمونههای شرک دانست و هرکسی را که با افکارش مخالفت میکرد، به کفر و شرک متهم میساخت. سلفیان وهابی زیارت قبر پیامبر۹ را شرک میشمارند و ابن تیمیه به عنوان پیشوای فکری آنان، با وارد ساختن تهمتهاى ناروا به شیعه به دلیل زیارت قبر پیامبر۹ و اولیاى خدا، آنها را به یهود و نصارى تشبیه مى‏کند و حتى شیعه را به خاطر این عمل، مشرک مى‏داند، گر چه معترف است که مسلمانان نیز به زیارت اعتقاد دارند و مدعی است «درست است که بسیارى از اهل سنت هم به زیارت قبور مى‏روند، آنها هم کار حرام مى‏کنند و گمراه هستند ولى گمراهى شیعه بیشتر است!» (ابن تیمیه، ج۱، ص۱۳۲.)

حرکت و تلاش ابنتیمیه در مخالفت با زیارت و توسل به پیامبر۹، در تفکر اُمَوی او ریشه داشت. این تلاش، به فروکاستن از جایگاه معنوی و الهی پیامبر۹ و اهلبیت ایشان تفسیر میشود. پیروان وهابی ابن تیمیه که مدینه را اشغال کردند، به ممنوعیت زیارت پیامبر۹ و جلوگیری از ایستادن در برابر ضریح ایشان حکم کردند. (صبری پاشا، ۱۳۹۱، ص۱۰۸)

اعتراضهای متعددی به ابن تیمیه و پیروان او شد. تعداد زیادی از علمای اهلسنت بهپا خاستند. سرانجام، قضات چهار مذهب حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی، ابنتیمیه را محکوم کردند؛ با اینحال، افکار کژ و بدعتآمیزش آغازی برای انحرافات گسترده شد و نتایج منحوسی ازجمله پیدایش وهابیت در حجاز بهجای گذاشت. همچنین سبب شد که در گسترۀ تاریخ، صاحبنظران اسلامی بیش از صدها جلد کتاب و رساله بر ضد افکار او بنگارند.

ادعای سلفیان در شباهت زیارت مسلمانان با رفتار بت پرستان، بدبینی محض به باورهای مسلمانان است؛ تاریخ گواه است که سیره و رفتار مسلمانان، آمد و شد آنان بر کنار مزار اولیا و صالحین، نوعی تکریم و تعظیم بهترین بندگان الهی و بزرگان دین تلقی میشود که در آنجا آرمیدهاند.

زیارت تعریف خاص خود را داراست و آن، حضور در پیشگاه زیارت شده است؛
زائری که به زیارت پیامبر۹ میشتابد، به انگیزه یادآوری مرگ، دعا برای بلندی مقام،
تبرک به آستان او و ادای برخی از حقوقی که پیامبر۹ بر مؤمنان دارد، به آن مزار نورانی میشتابد. سیره و منش صحابه و مسلمانان نخست نیز بر پایبندی بر چنین زیارتی بوده است (سبکی، ۱۴۱۹، ۷۰).

همچنین زیارت در نگاه عالمان مذاهب چهارگانۀ سُنی نیز کاری مشروع و مقبول است و آنان آن را امری مستحب میشمارند. پیروان این مذاهب نیز با الگوقراردادن رهبران فقهیشان، به زیارت مشتاقاند؛ لذا غالب زائران حرم نبوی را برادران اهلسنت تشکیل میدهند. در ایران نیز شاهدیم که برادران سنیمذهب به زیارت علیبنموسی۷ راغباند و به مشهد مشرّف میشوند. اتّکای فقها و محدثان سنی، به فراوانی روایات و بهخصوص روایاتی است که ناظر به زیارت مرقد پیامبر۹ است؛ مانند این حدیث که ابنعمر از پیامبر اکرم۹ نقل میکند: «من حج البیت و لم یزرنی فقد جفانی؛ (سمهودی، ۲۰۰۱، ج۲، ص۳۹۸؛ متقی هندی، ۱۴۰۵، ج۵، ص۱۳۵)؛ هرکس حج بهجا آورد و به زیارتم نیاید، همانا به من جفا کرده است. حاطببنابیبلتعه این حدیث را از پیامبر۹ روایت میکند: «من زارنی بعد موتی فکانما زارنی فی حیاتی؛ (دار قطنی، ۱۴۲۲، ج۲، ص۲۷۸. )؛ کسیکه بعد از مرگم مرا زیارت کند، همانند کسی است که در زمان حیاتم زیارتم کرده است». بهسبب اعتبار و فراوانی روایاتِ دربارۀ زیارت است که فقهای سُنی به استحباب آن فتوا دادهاند.

دراین نوشتار تلاش میشود که حکمت و چرایی زیارت قبور معصومان: بررسی شود و در ذیل آن به آثار مهمی که زائر در پرتو زیارت به آن دست مییابد اشاره شود؛ آثار بیشماری که سلفیان وهابی با تلاشهای فکری و عملی خود آن را از مسلمانان سلب میسازند.

۱. نشانی از محبت

محبت از قوای ناشناخته الهی است و در پرتو آن انسان دلش به سوی محبوب میرود و به سوی او پر میکشد. وقتی که در روایات بیان میشود «هر کسی با محبوبش محشور است» (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۲۷، ص۹۵ )، این اتصال از دنیا آغاز شده و در آخرت نیز آشکار میشود، از این رو در زیارت امین الله درخواست میشود که دوستدار اولیاء برگزیده باشیم؛ «مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیائِک‏». (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶، ص۳۹.)

زیارت نشانی از شوق درونى انسان و علامتى از محبت اوست؛ زیرا در درون زیارت، بزرگداشت و انسگیری نهفته است و این معنا بیانگر زبانِ علاقه و وابستگی قلبی زائر است

برای پیامبر۹، دوستی خاندانشان اجر رسالت است: {قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّة فِی الْقُرْبی}. (شوری:۲۳) بنابراین زائر با حضور در مزار اهلبیت:، به ندای حضرت محمد۹ پاسخ میگوید.

اکسیر محبت، زائر را به زیارت میکشاند، آنگونه که در زیارت امام حسین۷، زیارت و محبت وسیله برای قرب الهی بیان میشود: «اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ بِزِیارَتِکُمْ وَبِمَحَبَّتِکُمْ».

زیارت، به پشتوانه محبت دلپذیر میشود؛ همان گونه که محبّت پیامبر۹ بلال را از شام به مدینه کشاند؛ بلال حبشی، حضرت را در خواب دید که به او مى‏گوید: «اى بلال! این چه جفایى است؟ آیا هنوز وقت آن نرسیده که به زیارت بیایى؟»

بلال، هراسان و غمگین از خواب بیدار شد. بر مرکب خویش سوار شده و راهی مدینه گردید. وقتى به مدینه رسید، نزد قبر رسول الله۹ آمد، اشک از دیدگانش روان شد و چهره خود را بر مزار رسول اکرم۹ گذاشت؛ در این هنگام، امام حسن و امام حسین: را دید، آن دو بزرگوار را هم به سینه چسبانید و بوسید. (ذهبی، ۱۴۲۴، ج۱۷، ص۶۷)

برای عاشق، حتی خانهای که روزی معشوق در آن ساکن بوده، کوچهای که روزی دلبر از آن گذشته، زمینی که بر آن قدم نهاده، شهری که روزی در آنجا میزیسته، سنگی که دست محبوب به آن خورده، لباسی که بر اندام او بوده و کفشی که در پایش داشته، دلربا و جاذب است و دوستداشتنی و شوقانگیز؛ چگونه میشود که عاشق خدا، دوستدار پیامبر۹ و اهلبیت:، محبّ صالحان و صدیقان و شهدا و اولیاءالله، شوق دیدار خانۀ خدا و مزار، مرقد، خانه، شهر و دیار معشوق را نداشته باشد؟ (محدثی، ۱۳۸۶، ص۲۵).

۲. شناخت بهتر

شناخت معصومین: ارتباط مستقیمی با زیارت بهتر و موثرتر آنان دارد؛ از این رو در بسیاری در زیارت نامههای معتبر، تصویر زیبایی از جایگاه الهی ایشان ارائه میدهد و ما را به شناخت آنان نزدیک میکند.

در زیارت مختصر پیامبر اکرم۹ که از امام رضا۷ روایت شده است به چهار ویژگی رسول الله۹ همچون : «خِیرَةَ اللهِ؛ برگزیده خدا»، «حَبِیبَ اللهِ؛ دوست خدا»، «صَفْوَةَ اللهِ؛ گلچین شده خدا» و «أَمِینَ اللهِ؛ مورد اعتماد خدا» اشاره شده و بعد به این امور گواهی میدهد:

  • أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ؛ امت خود را خیرخواهی نمودی.
  • وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ؛ در راه پرودگارت کوشش و مجاهده کردی.
  • وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیقِینُ؛ خدایت را تا هنگام درگذشتت بندگی نمودی. (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۷، ص۱۸۲)

زیارت جامعه کبیره، تصویر دقیقی از جایگاه الهی و هدایت بخش امام را ارائه میدهد و از این رو منشور امام شناسی نامیده میشود. همچنین زیارت نامه ای از امام صادق۷ روایت شده است که زوایای دقیقی از شخصیت و جایگاه ائمه اطهار: را ارائه میدهد. زائر در بخشی از این زیارت چنین گواهی میدهد:

أَنَّکُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ مَفَاتِیحُ رَحْمَتِهِ وَ مَقَالِیدُ مَغْفِرَتِهِ وَ سَحَائِبُ‏ رِضْوَانِهِ وَ مَصَابِیحُ جِنَانِهِ وَ حَمَلَةُ فُرْقَانِهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِهِ وَ حَفَظَةُ سِرِّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیهِ؛

شما دروازههای راهیابی به سمت پروردگارید، کلیدهای رحمت، گنجینههای آمرزش، ابرهای رضوان، چراغهای بهشت، حاملان قرآن، خزائن علم، حافظان راز، جایگاه نزول وحی الهی هستید،

دَعَوْتُمْ إِلَى سَبِیلِهِ وَ أَنْفَذْتُمْ طَاقَتَکُمْ فِی مَرْضَاتِهِ؛

مردم را به راه خداوند رهنمون کردید، توان خود را در جهت کسب رضایت الهی قرار دادید.

وَ حَمَلْتُمُ الْخَلَائِقَ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ وَ مَسَالِکِ الرِّسَالَةِ؛

مردم را بر مسیر نبوت و راههای رسالت منتقل کردید. (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۹، ص۱۶۴)

۳. قرب به خدا

نزدیکی به خدا و به رنگ خداشدن، عالیترین کمال انسان است. این قرب از راه بندگی، دستیابی به فضایل اخلاقی، دوری از رذایل، ارتباط با اولیای الهی و ولایت آنان دستیافتنی است؛ در این زمینه به سه نکته اشاره میشود:

الف) محبت و ارتباط با انسانهای بزرگ و کامل همچون معصومین: زمینه ای برای ولایت الهی است و خداوند به پیامبر خود می‏فرماید اگر می‏خواهید ولایت الهی را پیدا کنید، این راه را بپیماید: {قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ}؛ «بگو اگر خدا را دوست مى‏دارید (که باید هم بدارید) باید مرا پیروى کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد». (آل عمران، آیه ۳۱)

امیرمؤمنان۷ نیز نیکبختترینِ مردم را کسی میدانند که بلند مرتبۀ بودنِ جایگاه اهلبیت: را بشناسد و بهکمک آنان، به خدا نزدیکی بجوید. (آمدی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۴۶۱)

ب) این عبارت که « بهواسطۀ شما و ولایت شما به خدا نزدیکی میجوییم» در بسیاری از زیارتنامۀها وجود دارد که نشانگر تاثیر محبت ولی خدا در ارتباط گیری با خدا است؛ مثلا در زیارت عاشورا میخوانیم: یا أَبَا عبدالله ! إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَی الله تَعَالَی وَ إِلَی رَسُولِهِ وَ إِلَی أمیرِالمُؤمنیِن وَ إِلَی فَاطِمَة وَ إِلَی الْحَسَنِ وَ إِلَیکَ صَلَّی الله عَلَیکَ وَ سَلَّمَ وَ عَلَیهِمْ بِمُوَالاتِک. (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶،ص۱۷۷)

ابنقولویه نیز به زیارتی دیگر چنین اشاره میکند:

آقایم ! برای زیارت نزد شما آمدهام درحالی که به گناه اقرار دارم و با آمدن به سمت شما میخواهم به خدایم نزدیک شوم. (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶،ص۲۴۱)

در زیارت امامرضا۷ هم میخوانیم:

خدایا! به توتقرب میجویم به واسطه علی بن موسی، آن شهید غریب حبیبی که در طوس مدفون است (طوسی، ۱۴۱۱، ص۳۲۷).

ج) وقتی انسان به زیارت معصومی مشرّف میشود، انس و تقرب به او پیدا میکند. این انس نیز راهی برای نزدیکی به خداوند است؛ ابوسعید ابوالخیر از شیخالرئیس ابوعلیسینا، دربارۀ تشرّف به زیارت پرسشی کرد. ابوعلیسینا در پاسخ گفت: «در این هنگام، اذهان صفای بیشتری پیدا کرده، خاطرهها با تمرکز شدیدتری جلوه میکند و باعث نزدیکی به خداوند میشود.» (ابن سینا، ۱۳۶۰، ص۳۳۵).

۴.ابراز باور صحیح و نفی باورهای انحرافی

می توان به زیارت به عنوان یک ظرفیت فرهنگی برای گسترش باورهای صحیح و نفی باورهای اشتباه نگریست

کاربردهای مؤثر زیارت به گونه ای است که میتوان از ظرفیتهای فرهنگی آن نیز یاد کرد؛ بدین گونه که زیارت میتواند زمینه ابراز عقیده صحیح و نفی باورهای منفی و انحرافی شود و محل زیارت نیز کانونی برای ابراز باورهای صحیح و اعلان پایبندی به آن و همچنین محلی برای اعلان نفرت و بیزاری از باورهای ناصحیح و انحرافی باشد.

روایت ذیل نمونه ای از اعلان موضع امام رضا۷ درباره رویکردی انحرافی است که در عصر ایشان نسبت به خدا ترویج میشد؛ جریانی که به جسمیت خدا باور داشت و خالق هستی را به خلائق تشبیه میکرد؛ امام در کنار مزار یکی از خاندان خود، موضع منفی خود را نسبت به این کژروی بیان داشتند.

زمانی که امام رضا۷ به زیارت مزار یکی از اهل بیت خود رفت، دست خویش را بر قبر نهاد و سپس رو به حاضران کرد و باور حاکم جامعه عصرخویش در تشبیه خداوند را به نقد کشید و چنین فرمود:

پروردگارا! قدرت تو آشکار است بدون آنکه در آن سستى باشد.

پروردگارا! تو را نشناختند و (با معیارهای حسی و مادی) یاوه ارزیابى کردند و وصف نمودند و من از کسانى که تورا با تشبیه طلب کردند بیزارم.

پروردگارا! هیچ چیز چون تو نیست و هرگز تورا در نمى‏یابند .. و در آفریده‏هاى تو راه شناخت تو فراهم است ولى آنان تو را با آفریده‏هایت قیاس کردند و برابر دانستند و به همین سبب تو را نشناختند و برخى از نشانه‏هاى تو را براى خود خدا گرفتند و چنانت وصف کردند. ولى اى پروردگار من! تو برتر از آنى که تشبیه‏کنندگان تو را توصیف کردند (صدوق، ۱۳۷۸ ج۱، ص۱۱۶).

۵. میثاق دوباره

میتوان زیارت را نوعی بیعت با امام شمرد و با این نگاه، هر زیارتی نوعی اعلام یاری و تجدید عهد با امام باشد.

وقتی یک انسان مؤمن به زیارت امام معصوم میرود، عهد و پیمان وفاداری خود را نو میسازد و تلاش میکند دوباره روح و رفتار خویش را با خلیفه راستین الهی در زمین همسو سازد که بدان «تجدید عهد» میگویند.

پیشوایان معصوم: به مسافران مکه چنین توصیه میکنند: «کسانیکه برای حج میآیند، در بازگشت نزد ما بیایند، از ولایت خود ما را خبر کنند و یاری خویش را بر ما عرضه سازند.» (صدوق، بیتا، ج۲، ص۴۵۹.) ازاینرو میتوان زیارت را بیعتی دوباره برای ولایتپذیری دانست.

زیارت میتواند یکی از جلوههای وفای به عهد باشد و هر زائری با حضور در حرم امام، در صف اهل ایمان قرار میگیرد و بر ولایت ائمه اطهار: به عنوان حجتهای الهی تجدید عهد میبندد. از امام ابوالحسن الرضا۷ نقل شده که فرمود:

«اِنّ لِکلّ امامٍ عهداً فی عُنُقِ اولیائه وشیعتِه وَ انَّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بالعَهدِ وحُسنِ الأداءِ زیارةَ قُبورِهم؛ (کلینی، ۱۴۰۷، ج۴، ص۵۶۱.)

برای هر امامی، در گردن و بر عهدة هواداران و پیروانش، عهد و پیمانی است و از جملة نشانه‏های وفای کامل به این پیمان، زیارتِ قبور آنها است.»

امام هادی۷ در ذیل زیارت امام حسین۷ توصیه میفرمایند که در زیارت، نام تک تک ائمه اطهار۷ را بر زبان جاری کن و بر حجت الهی بودن آنان شهادت ده و آنگاه این گونه بگو:

اکْتُبْ لِی عِنْدَکَ مِیثَاقاً وَ عَهْداً أَنِّی أَتَیتُکَ أُجَدِّدُ الْمِیثَاقَ فَاشْهَدْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ إِنَّکَ أَنْتَ الشَّاهِدُ؛ (کلینی، ۱۴۰۷، ج۴، ص۵۷۸)

براى من بنویس که نزد شما میثاق و عهدى داشتهام و من به محضرت آمدهام تا آن میثاق را تجدید ‏کنم؛ نزد پروردگارت بر این پیمانم شهادت ده و همانا که تو شاهد مى‏باشى

علامه مجلسی به زیارتی به نام «مصافقه» اشاره میکند؛ مصافقه به معنای دست روی دست گذاشتن برای بیعت است و همانا زیارت پیشوایان معصوم: تجدید عهد و میثاقی با ایشان است و زائر بر ولایت پذیری و فرمانبرداری از ایشان و اعلان برائت از دشمنانشان بیعت میکند:

جِئْتُکَ یا مَوْلَای زَائِراً لَکَ وَ مُسَلِّماً عَلَیکَ وَ لَائِذاً بِکَ وَ قَاصِداً إِلَیکَ أُجَدِّدُ مَا أَخَذَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ فِی رَقَبَتِی مِنَ الْعَهْدِ وَ الْبَیعَةِ وَ الْمِیثَاقِ بِالْوَلَایةِ لَکُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ مُعْتَرِفاً بِالْمَفْرُوضِ مِنْ طَاعَتِکُمْ.

زائر سپس دست راست خود را بر روی مزار و ضریح امام مینهد و اعلان میکند: این دستان من است که به نشانه بیعتی که بر من واجب است به سوی شما دراز میکنم؛ ای امام ! آن را بپذیر:

هَذِهِ یدِی مُصَافِقَةٌ لَکَ عَلَى الْبَیعَةِ الْوَاجِبَةِ عَلَینَا فَاقْبَلْ ذَلِکَ مِنِّی یا إِمَامِی فَقَدْ زُرْتُکَ وَ أَنَا مُعْتَرِفٌ بِحَقِّکَ مَعَ مَا أَلْزَمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مِنْ نُصْرَتِکَ وَ هَذِهِ یدِی عَلَى مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مِنْ مُوَالَاتِکُمْ وَ الْإِقْرَارِ بِالْمُفْتَرَضِ مِنْ طَاعَتِکُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

آنگاه ضریح را میبوسد و میگوید:

یا سَیدِی وَ مَوْلَای وَ إِمَامِی وَ الْمُفْتَرَضَ عَلَیَّ طَاعَتُهُ أَشْهَدُ أَنَّکَ بَقِیتَ عَلَى الْوَفَاءِ بِالْوَعْدِ وَ الدَّوَامِ عَلَى الْعَهْدِ وَ قَدْ سَلَفَ مِنْ جَمِیلِ وَعْدِکَ لِمَنْ زَارَ قَبْرَکَ مَا أَنْتَ الْمَرْجُوُّ لِلْوَفَاءِ بِهِ وَ الْمُؤَمَّلُ لِتَمَامِهِ وَ قَدْ قَصَدْتُکَ مِنْ بَلَدِی وَ جَعَلْتُکَ عِنْدَ اللَّهِ مُعْتَمَدِی فَحَقِّقْ ظَنِّی وَ مُخَیلَتِی فِیکَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیکَ بِزِیارَتِی إِیاهُ وَ أَرْجُو مِنْکَ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ وَ بِآبَائِهِ وَ أَبْنَائِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ رَضِینَا بِهِمْ أَئِمَّةً وَ سَادَةً وَ قَادَةً.

سپس این چند دعا را بر زبان جاری میسازد:

اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِی فِی کُلِّ خَیرٍ أَدْخَلْتَهُمْ فِیهِ وَ أَخْرِجْنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَهُمْ مِنْهُ وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یا رَبَّ الْعَالَمِینَ.

در پایان دو رکعت نماز میخواند و باز میگردد.چنین زیارتی به مثابه عهد دوباره با امام است (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۹، ص۱۹۷ و ۱۹۸).

۶. پاکی از گناه

زمانی که انسان گناهکار پا به آستان معصومین: مینهد، حس شرمندگی از گناه و سرافکندگی در پیشگاه این حجتهای الهی، فرصتی برای توبه را فراهم میسازد؛ او در آن لحظه احساس نیاز به سبکی از بار سنگین گناه را با تمام وجود درک میکند و حرم امام را کانونی برای درخواست بخشایش، جبران لغزشها و تصمیم برای شکل دهی به یک زندگی عاری از هر معصیت میبیند؛ به واقع زائر با استغفار زندگی اش را عطرآگین میسازد؛ آنگونه که امیرمؤمنان۷ میفرماید: تَعَطَّرُوا بِالإِسْتِغْفارِ؛ خودتان را با استغفار معطر سازید (حر عاملی، ۱۴۰۹، ح۱۶، ص۷۰.)

در زیارت امامان مدفون در قبرستان بقیع میخوانیم: وَ هذا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَ أَخْطَا وَ اسْتَکانَ وَ أَقَرَّ بِما جَنی وَ رَجا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ...؛ (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶، ص۵۴) (اینجا محل ایستادن و جایگاه کسی است که اسراف و خطا کرده است. اینجا کسی در حضورتان ایستاده که شکسته و خاکسار، به جرم خویش اقرار میکند و بهسبب حضورش در این مقام، امید رهایی دارد.)

در زیارت حضرت رسول۹ نیز میخوانیم: وَإِنّی أَتَیتُکَ مُسْتَغْفِرًا تائِباً مِنْ ذُنُوبی، وَ إِنّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللَّهِ رَبّی وَ رَبِّکَ لِیغْفِرَ لی ذُنُوبی. (طوسی، ۱۴۰۷، ج۶، ص۵.)

قرآن آمرزشخواهی هر فرد در جوار پیامبر۹ را مشروع میشمارد، بدیهی است دعای پیغمبر۹ تضمینکنندۀ بخشایش گناه خواهد بود: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا الله تَوَّاباً رَحیماً}؛ «و اگر نامبردگان [گناهکاران] هنگامیکه به خود ستم میکردند، از درِ توبه نزد تو آمده و از خدا طلب آمرزش کرده بودند و رسول برایشان طلب مغفرت کرده بود، میدیدند که خدا توبهپذیر و مهربان است». (نساء : ۶۴).

امیرمؤمنان۷ علی۷ میفرمایند: سه روز پس از دفن رسول خدا۹، فردی اعرابی
بر ما وارد شد. او خود را بر قبر پیامبر۹ افکند و خاکش را بر سرش ریخت و گفت:
«ای رسول خدا۹، گفتید و گفتارتان را شنیدیم. از خدا حقایق را گرفتید و ما هم از شما گرفتیم. از چیزهایی که بر شما نازل شده، این آیه است: {وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ...}. ستم کرده و نزدتان آمدهام تا برایم طلب آمرزش کنید.» از قبر ندایی بلند شد: «گناهت آمرزیده شده است.»

بدینگونه، زیارت عامل مغفرتطلبی و توبه و پاکی شخص زائر است. اباصلت هروی میگوید: نزد امامرضا۷ بودم که گروهی از مردم قم حضور حضرت رسیدند. سلام کردند. امام نیز پاسخ ایشان را دادند و آنان را نزدیک خود نشاندند. حضرت پس از خوشامدگویی فرمودند:

أَنْتُمْ شِیعَتُنَا حَقّاً یأْتِی عَلَیکُمْ زَمَانٌ تَزُورُونَ فِیهِ تُرْبَتِی بِطُوسَ أَلَا فَمَنْ زَارَنِی وَ هُوَ عَلَی غُسْلٍ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛ (حرّ عاملی، ۱۴۰۷، ج۴، ص۵۶۹.)

شما شیعیان راستین ما هستید. زمانی برای شما خواهد آمد که مزارم را در توس زیارت خواهید کرد. همانا کسیکه مرا زیارت کند درحالیکه غسل کرده باشد، همانند روزی که از مادر بهدنیا آمده است، از گناه پاک خواهد شد.

۷. کانون دعا

زمانیکه زائر به زیارت پیامبر۹ و ائمه معصوم: مشرّف میشود، مهمان سفرۀ معنوی آنان است. زائر با زیارت، شایستگی آن را مییابد که به او عنایت شود و نسیم لطف معصوم به او بوزد. او در آن هنگام میتواند در رسیدن به مقصود، بخشایش گناه، برآوردهشدن حاجتها و رفع گرفتاریاش امید داشته باشد؛ از این رو حرم معصومین: کانونی مهم برای دعا کردن است و بخش مهمی از زیارتنامههای نقل شده از معصومین: نیز، دربردارنده دعاهای متعدد است.

علمای بزرگ شیعه، کثرت دعا و طلب حاجت را در حرم امام مستحب میدانند (حرّ عاملی، ۱۴۰۷، ج۱۴، ص۵۶۹) و به این روایت استناد میکنند: امامهادی۷ دربارۀ اجابت دعا و خواست زائران حرم علیبنموسیالرضا۷ میفرمایند:

مَنْ کانَتْ له اِلَی اللَّه حاجة فَلْیزُرْ قبرَ جدّیَ الرِّضا بِطوسٍ و هُو عَلی غُسلٍ وَ لْیُصَلِّ عندَ رأسِهِ رَکعتینِ وَلْیَسألِ اللَّه حاجَتَه فی قُنوتِهِ، فاِنّهُ یُسْتَجیبُ ما لم یَسْئَلْ مَأثماً او قطعةَ رَحمٍ...؛ (حرّ عاملی، ۱۴۰۷، ج۱۰، ص۴۴۷.)

هرکس به درگاه خدا حاجتی دارد، قبر جدّم حضرت رضا را در توس زیارت کند، درحالیکه غسل کرده باشد. بالای سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند و در قنوت نمازش، حاجتش را از خدا بخواهد. خداوند اجابت میکند؛ [البته] تاوقتیکه خواستهاش گناه یا قطع رحم [یعنی نفرین به خویشاوندان] نباشد.

علامه مجلسی تأکید دارد که زائر به وقت زیارت در دعا کردن جدیت و اصرار نماید و از خداوند درخواست کند که به حق جایگاه بیهمتای خود و حق صاحب قبر، او را مشمول شفاعت قرار دهد (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۷، ص۱۳۴).

ملا مهدی نراقی (متوفی ۱۲۰۹ق) در ترسیم چگونگی اجابت دعا به هنگام زیارت میگوید:

نفوس نیرومند قدسی، بهخصوص انبیا و ائمه:، پس از آزادی از قفس تن و صعود به عالم تجرّد، در نهایتِ احاطه و استیلا بر امور جهاناند. امور جهان نزد آنان آشکار است و قدرت و تأثیرگذاری در موادّ عالم دارند. هرکس که به زیارتشان برود، از آن آگاه و بر او شاهدند و اطلاع کامل از زائران مرقدشان و از درخواستها و توسلها و تضرعها و شفاعتطلبیهایشان دارند. پس نسیم لطف این اولیا، بر زائران میوزد و رشحاتی از فروغ آنان بر زائران میتابد و در رفع نیاز و برآوردهشدن حاجتها و رسیدن به مقصودشان و بخشایش گناهانشان و رفع گرفتاریهایشان، در پیشگاه خداوند شفاعت میکنند. این است رمز اینهمه تأکید در زیارت پیامبر و ائمه: (نراقی، بیتا، ج۳، ص۳۹۸.)

۸. برآورده شدن حاجات

هر فیض و رحمتی که به آدمی میرسد، تنها از سرچشمه بیکران و بیهمتای الهی جاری است و پیشوایان معصوم، وسیله و واسطۀ این فیضرسانی الهی هستند؛ از این رو درباره جواز حاجت خواهی از معصومین: و مشروعیت «توسل» چند نکته قابل ذکر است :

الف) توسل نوعی تمسّک به «وسیله» بوده که قرآن به آن دعوت کرده است:

{یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اتَّقوا الله و ابتَغُوا إِلیهِ الوَسیلَة} (مائده: ۳۵)

ای افراد باایمان، تقوای الهی پیشه کنید و برای رسیدن به او وسیلهای فراهم آورید [توسل جویید].

ب) وسیله و واسطهقراردادن چیزی بین خود و مطلوب بر دو قسم است: گاه وسیله مادی است؛ مثل آب و غذا که وسیلۀ رفع تشنگی و گرسنگی است؛ و گاه وسیله معنوی است؛ مثل گناهکاری که خدا را به مقام و جاه یا حقیقت پیامبر۹ قسم میدهد تا از گناهش بگذرد و یا حاجتمندی خدا را به جایگاه و امام معصوم:. سوگند میدهد تا حاجتش برآورده شود؛ از این رو خدای متعال گناهکاران را ارشاد فرموده است که درِ خانۀ رسول اکرم۹ بروند و علاوهبراینکه خود طلب مغفرت کنند، از آن بزرگوار بخواهند که برای ایشان طلب مغفرت کند. قرآن کریم میفرماید:

{وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جآؤوکَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا الله تَوّاباً رَحِیماً} (نساء : ۶۴)

اگر ایشان هنگامیکه [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو میامدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر هم برای ایشان طلب مغفرت میکرد، خدا را توبهپذیر مهربان مییافتند.

ج) هرانسان موحّدی در توسل، اولیای الهی را بهعنوان وسیله مینگرد، برای آن بزرگان دین استقلال در تأثیر قائل نیست، بلکه معتقد است عطا و لطف و بسط امور، در کفِ باکفایت خداوندی است و این بزرگان واسطۀ رحمت او بر خلایقاند. اینگونه توسل و حاجتخواستن از معصومین:، عین توحید است. به عبارتی هرگاه درخواست کمک از انسان برگزیده، منوط به اذن الهی و مشیت او شود، چنین درخواستی هرچند بهظاهر از غیرخداست، درواقع، درخواست کمک از خداست؛ خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده است تا دیگران را یاری کند. از این رو، این نوع یاری از اولیای الهی و معصومان:، رفتاری موحدانه است و ارتباطی به شرک فرد ندارد. امامخمینی معتقدند:

اگر حاجت از پیامبر و امام و هرکس غیرخدا، بهعنوان خدایی بخواهیم و او را مستقل در برآوردهشدن حاجت بدانیم، شرک است؛ چنانکه عقل و قرآن بر آن گواه است. اگر به این عنوان نباشد، شرک نیست؛ چنانکه نظام تمام دنیا بر قضای حاجت از یکدیگر است و پایۀ تمدن جهان، بر روی تعاون از یکدیگر برپاست. اگر مطلق حاجتخواستن از کسی شرک بود، باید یکسره جهانیان مشرک و بنیاد جهان بر شرک ریخته باشد. پیامبران نیز محتاج به زندگانی بودند و در توبۀ خود، از جهانیان حاجتها میخواستند و با تعاون، قافلۀ حیات و زندگانی را راه میانداختند. (امامخمینى، بیتا، ص۳۴.)

۹. برائت از دشمن

در کنار حب به اهل بیت:، باید نسبت به دشمنان ایشان بغض داشته باشیم

بُغض در مقابل حب است و در اصطلاح به معنای نفرت از چیزی آزاردهنده است که اگر فزونی یابد، بیزاری (مَقْت) خوانده میشود و «تبری» از مصادیق آن است یعنی دوری جستن از افراد یا چیزهایی که همنشینی با آن ناخوشایند، ناپسند و گلوگیر است (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص۱۳۶، ۲۱۲، ۷۷۲)

در طول تاریخ انبیا و پس از آن، همواره دو صف حق و باطل وجود داشته و هر کدام نیز پیشوا و پیروانی داشتهاند. قرآن درباره رهبران جبهه حق میفرماید: {وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا}؛ «و آنان را پیشوایان نمودیم تا به فرمان ما رهبرى کنند» (انبیاء : ۷۳). و در باره پیشوایان جبهه باطل میفرماید: {وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى النَّار}، «ما آنان را پیشوایانى کردیم که مردم را به سوى آتش دعوت مى‏کردند» (قصص:۴۱).

هدف از بغض و تبری، مشخص ساختن مرزهای حق و باطل، نشان دادن دوست و دشمن و اعلان موضع خویش است؛ هر فردی باید موضع صریح خود را نسبت به جبهه حق و باطل با شفافیت تمام بیان دارد تا سره از ناسره روشن گردد و حقائق کتمان نشود.

شیعه اعتقاد دارد هرکس به امامت ائمه اطهار۷ باور داشته باشد؛ همانا به نبوت پیامبر۹ و سایر انبیا پایبند بوده است و انکار این جایگاه به معنای انکار نبوت همه پیامبران الهی است. و حب و بغض یک دین دار و اعلان موضع او نیز در همین راستا تعریف میشود (کلینی ۱۴۰۷، ج۲، ص۱۲۵). ازاینرو باید ضمن دوستی ائمه اطهار۷ و پیروی از آنان، نسبت به ظلم پیشگان از آنان نیز بیزاری جست (کلینی ۱۴۰۷،.ج ۱، ص۲۹۳.)؛ رسول اکرم۹به امیرمؤمنان۷ فرمود:

حَرْبُکَ حَرْبِى، وَ سِلْمُکَ سِلْمِى؛ (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۳۶، ص۳۴۸) جنگ با تو جنگ با من است، و صلح با تو صلح با من.

اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ؛ (کلینی ۱۴۰۷،.ج ۱، ص۲۹۳.) خداوندا! ولایت کسى را متعهِّد شو که ولایت او را متعهِّد مى‏شود، و دشمن بدار کسى را که او را دشمن مى‏دارد.

لَا یُحِبُّکَ إلَّا مُؤمِنٌ، وَ لَا یبْغِضُکَ إلَّا مُنَافِقٌ ؛ (مفید، ۱۴۱۳، ج۱، ص۴۰) «تو را دوست ندارد مگر مؤمن و تو را دشمن ندارد مگر منافق!»

در فرازهای بسیاری از زیارتنامهها، تبری در کنار تولی، به عنوان عنصر محوری اعتقاد مذهب تشیع وجود دارد، از این رو تبری فرهنگ اعتراض به ظلم تحمیل شده به عترت: و اظهار بیزاری از دشمنان اهل بیت: است. البته مرز تبری و توهین را باید رعایت کرد و از ناسزاگویی به مقدسات دیگران دوری جست.

۱۰. لعن منحرفان

در زیارتنامهها در کنار سلام به پیشوایان معصوم، به دشمنان آنان لعن میکنیم. لعن به معناى دوری از رحمت الهی است (طریحی، ۱۳۷۵، ج۶، ص۳۰۹). لعن نوعی تبری بوده که کاربرد متعددش در قرآن کریم (ر.ک: احزاب : ۶۴؛ مائده: ۷۸؛ هود: ۱۸؛ نور: ۷ و ۲۳؛ نساء: ۹۳؛ توبه : ۶۸؛ محمد: ۲۲- ۲۳.) نشان مشروعیت آن است :

{إِنَّ الَّذینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً} (احزاب، آیه ۵۷)

خدا آن کسانى را که او و پیامبرش را اذیت مى‏کنند، در دنیا و آخرت لعنت کرده، و عذابى خوار کننده براى ایشان مهیا نموده است .

لعن به معنای دور کردن از رحمت الهی است؛ زیرا رحمت تنها از آن مؤمنان است که شایسته هدایت به سوى عقاید و ایمان حقیقى و در پی آن عمل صالح هستند. در نتیجه در پرتو لعن، دورى از رحمت در دنیا و آخرت درخواست میشود که به معناى محرومیت ظلم پیشه گان از این هدایت است، و این محروم ساختن جنبه کیفر خواهد داشت.

وجود لعن در اکثر زیارتنامهها (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶، ص۴۳)، به نوعی درخواست از خداوند برای دورساختن دشمنان اهل بیت: از رحمت الهی است. البته باید مرز لعن با سب و دشناگویی را شناخت؛ زیرا قرآن از سب و دشنام نهى میکند (انعام : ۱۰۸.) و در فرهنگ روایی ما نیز دشنام دادن مذموم شمرده شده است؛ آنگونه که امیرمؤمنان۷ فرمود: «من خوش ندارم شما دشنام گو باشید» (نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶.) معمولاً لعن به عنوان یک امر قلبی در نجوای با خدای تعالی در باره کافران و ظالمان درخواست میشود، ولی سبّ جنبه گفتاری در تعامل با دیگران دارد و در بیشتر موارد این ناسزاگویی با آثار اجتماعی نامطلوب و گاه واکنشهای تند همراه است.

نوع عملکرد دشمنان نبوت و امامت و مخالفتهای پیدا و پنهان آنان با برگزیدگان الهی، در مسیر هدایت بشر خلل و آسیب ایجاد کرد. بدیهی است که آنان سزاوار لعن هستند. با درنگ در روایات و بخصوص زیارتنامههای مأثور و نقل شده از ائمه اطهار۷، پاسخ چرایی لعن بدست میآید. در روایات ذیل از هفده دلیل لعن دشمنان عترت یاد میگردد:

در زیارت نامه امام حسین۷ که یادگار امام صادق۷ است، به پنج دلیل لعن اشاره میشود:

اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ وَ خَالَفُوا مِلَّتَکَ وَ رَغِبُوا عَنْ أَمْرِکَ وَ اتَّهَمُوا رَسُولَکَ وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِکَ؛ (کلینی، ۱۴۰۷، ج۴، ص۵۷۲.)

خدایا لعنت کن کسانى را که «نعمت تو را تغییر دادند»، و «با ملّت پیرو تو مخالفت کردند»، و «از دستور تو روى بتافتند»، و «رسول تو را مورد اتّهام قرار دادند» و «راه به سوى تو را بستند».

در زیارت نامه دیگری که برای امام حسین۷ از امام صادق۷ نقل میشود، از شش دلیل لعن یاد میگردد:

اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِینَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ وَ هَدَمُوا کَعْبَتَکَ وَ حَرَّفُوا کِتَابَکَ وَ سَفَکُوا دِمَاءَ أَهْلِ بَیتِ نَبِیّکَ وَ أَفْسَدُوا فِی بِلَادِکَ وَ اسْتَذَلُّوا عِبَادَکَ (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶، ص۱۹۷)

بار خدایا! از رحمت خود دور بدار کسانى که «رسولانت را تکذیب کردند»، «کعبه تو را ویران ساختند»، «کتابت را تحریف کردند»، «خونهاى اهل بیت پیامبرت ریختند»، «در شهرهاى تو فساد کردند» و «بندگانت را خوار ساختند».

امام صادق۷ در صلوات عصر جمعه، به سه دلیل لعن اشاره مینمایند:

اللهم العن الذین بدلوا دینک و کتابک و غیروا سنة نبیک علیه سلامک و أزالوا الحق عن موضعه؛ (ابن طاووس، بیتا، ص۴۸۰.) پرودگارا لعنت کن کسانی را که «دین و کتاب تو را تبدیل کردند» و «سنت نبی تو را تغییر دادند»و «حق (خلافت) را از جایگاهش (عترت) دور کردند».

در زیارت امام رضا۷ نیز در کنار دو دلیل مشترک با روایات فوق، به سه دلیل دیگر لعن، همچون «انکار آیات خدا» و «استهزاء امام» و «مسلط کردن دیگران بر خاندان پیامبر» اشاره میگردد:

اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ وَ اتَّهَمُوا نَبِیکَ وَ جَحَدُوا بِآیاتِکَ وَ سَخِرُوا بِإِمَامِکَ وَ حَمَلُوا النَّاسَ عَلَى أَکْتَافِ آلِ مُحَمَّد (صدوق، ۱۴۱۳، ج۲، ص۶۰۵.)

۱۱. مرور روشنگرانه تاریخ

می توان از منظر آشنایی با تحولات و تاربخ اسلام به زیارت معصومین: نگریست؛ زیرا در برخی از زیارتنامههای وارده از سوی ائمه اطهار۷، نمونههایی از بیان حوادث مهم تاریخ اسلام و اعلان موضع نسبت به آن وجود دارد که نشانگر این ظرفیت مهم در ارتباط گیری با حوادث تاریخ و تحولات صدر اسلام است؛ به عنوان مثال در زیارتی که از ائمه اطهار۷ روایت شده، (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۹ ص۱۶۳) به نمونههای زیر اشاره میگردد:

الف) با درگذشت حضرت مصطفی۷، فرصت طلبی صورت گرفت و حضرت هتک حرمت گردید.

ب) به هنگام وفات پیامبر۷، بیدرنگ از کنار بستر ایشان بیرون رفته، بر نقض بیعت سرعت بخشیدند.

ج) جمعی رذل و پست و بقایای احزاب عصر جاهلی به خانه رسالت و نبوت و جایگاه سلطان ولایت و خلافت یورش بردند.

د) پیمان با پیامبر۹ را در ارتباط با برادرش علی۷ نقض کردند.

ه‍) با ستم و آزار دخت پیامبر۹، دل او را مجروح ساختند.

و) به همسر فاطمه۷ بیوفائی کرده و جایگاه او را کاستند، با نقض پیروی از او، ولایتش را انکار نمودند و او را با خشونت به بیعت سوق دادند.

ز) نسبت به سلمان فارسی ناسپاسی کردند، مقداد رانده شد، ابوذری غفاری تبعید گردید و با آسیب زدن به بدن عمار، به او اهانت شد.

ح) احکام الهی تغییر یافت، حلال و حرام در هم آمیخت و ایمان و اسلام سبک شمرده شد.

ط) کعبه ویران گردید، مدینه (در واقعه حره) آماج حمله قرار گرفت و لباس رسوایی بر تن دختران مهاجر و انصار پوشاندند.

ی) به کشتن اهل بیت پیامبر۹ و تلاش برای قطع نسل حضرت پرداختند، حرم او را به اسارت بردند، یارانش را کشتند َو افتخاراتش را وارونه ساخته و یاداش را قطع کردند.

ک) امامی با سری شکافته در محراب افتاد؛

ل) امامی شهید گشت و کفنهای پیکرش را در مراسم خاکسپاری با تیر سوراخ کردند ؛

م) امامی تَنش در صحرا ماند و سرش را بر روی نیزه نهادند؛

ن) امامی در زندان به غل و زنجیر بند شد و اعضای بدنش با آهن (زنجیرها) آسیب دید؛

س) امامی نیز مسموم گشت و با نوشاندن سم، اعضای درون پیکرش را قطعه قطعه کردند.

۱۲. بزرگداشت مجاهدت ها

در زیارتنامهها از تلاش و مجاهدتهای معصومین: و رنج و محنت آنان در ابلاغ دین خدا یاد شده است

زیارت، زنده نگهداشتن یاد پیشوایان معصوم: و احیاى نام، خاطره، معارف و میراث آنان است.

زائر در پرتو زیارت تلاش میکند جایگاه معصوم زیارت شده را پاس دارد، و برای پایداری و اعتلای دین، ارزشها و مجاهدتهای آن معصوم شهید را ارج نهد.

نقل شده که پیامبر اسلام۹، هرگاه به زیارت شهدا مى‏رفت، خطاب به آنان مى‏فرمود:

«السلام علیکم بما صَبَرْتُم فَنِعمَ عُقبى الدّار؛ (کلینی ۱۴۰۷، ج۴، ص۵۶۰). سلام بر شما بواسطه صبر و تحمّلى که نمودید، پس خانه آخرت خوب خانه‏اى است.»

تجلیل از مقام و جایگاه والای پیشوایان معصوم:، جز با آمدن بر سر مزارشان، نشستن بر تربت پاک و اشک ریختن به یادشان و یادآورى حماسه‏های آنان میسر نیست. باید در آن اماکن مقدس، با الهام از معارف بیان شده در زیارتنامهها، مجاهدت معصومین: را بیان کرد و ضمن بزرگداشت آنها، بر حفظ و رهروی از آن کوشید.

در فرازی از زیارت پیامبر۹، به خیرخواهی حضرت نسبت به امت، جهاد در راه خدا و اوج بندگی ایشان اشاره شده است که زائر بدان شهادت میدهد:

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیقِینُ فَجَزَاکَ اللهُ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیاً عَنْ أُمَّتِهِ. (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶، ص۲۰)

زائر در زیارت امیرمؤمنان۷ از مظلومیت امام و غصب شدن حق او یاد کرده، صبر او را ارج مینهد و بر مقام والای شهادت او گواهی میدهد:

السَّلَامُ عَلَیکَ یا وَلِی اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ [أَنْتَ‏] أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیقِینُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِیدٌ (همان) .

به فرمود امام صادق۷، زائر در حرم هر امامی، از مقام والای جهاد در کنار امام و محوریت آنان در حق و همچنین برخورداری آنان از میراث نبوت یاد کند:

أَشْهَدُ أَنَّ الْجِهَادَ مَعَکَ جِهَادٌ وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَکَ وَ لَکَ وَ أَنْتَ مَعْدِنُهُ وَ مِیرَاثَ النُّبُوَّةِ عِنْدَکَ وَ عِنْدَ أَهْلِ بَیتِکَ (همان، ص۳۱۷) .

در زیارت امام حسین۷ جلوههای تکریم متعدد است؛ امر و فراخوانی به قسط و عدل؛ ابلاغ فرمان الهی و عدم واهمه از هیچ کس، اقامه نماز، ادای زکات، امر به معروف، نهی از منکر، حرام کردن حرام خدا و حلال نمودن حلال الهی، و مقام والای شهادت، نمونههایی از مجاهدتهای شهید کربلا است:

  • أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ إِلَیهِمَا (ابن قولویه قمی، ۱۳۵۶، ص۱۹۷) .
  • أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ مَا أَمَرَکَ بِهِ وَ لَمْ تَخْشَ أَحَداً غَیرَهُ (همان، ص۲۰۲).
  • أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکَر (همان، ص۱۰۷).
  • أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلَالَ اللَّهِ وَ حَرَّمْتَ حَرَامَ اللَّهِ (همان، ص۲۱۲).
  • أَشْهَدُ أَنَّکَ حَیٌّ شَهِیدٌ تُرْزَقُ عِنْدَ رَبِّکَ (همان،ص۲۲۰).

همچنین در برخی از زیارتنامههای ائمه اطهار:،از مجاهدتها و رنجهای یاران معصومین: همچون بیمهریها نسبت به سلمان، منزوی ساختن مقداد، تبعید ابوذر و آسیب زدن به عمار یاد و تجلیل میشود (مجلسی، ۱۴۰۳، ج۹۹، ص۱۶۷).

نتیجه گیری

زیارت یک قصد و توجه است و زائر به هنگام حضور در حرم معصومان: تلاش میکند به منظور پاسداشت و انس گیری با ایشان، از غیر او رو برگردانده، با عدول از جریان مادی و عالم طبیعت، به عالم روحانیتی که در پرتو اتصال با معصومان: بدست می آید روی آورد. بدیهی است زمانی که زندگی در پرتو زیارت بر مدار حجج الهی قرار گیرد حیاتی طیبه و معنوی شکل خواهد گرفت و از این رو در این نوشتار بر دوازده حکمت زیارت تمرکز شده است که هر یک میتواند امتداد زیارت در زندگی را به تصویر کشد.

 

  1. قرآن کریم.

    نهج البلاغه.

    1. آمدی، عبدالواحدبنمحمد، غرر الحکم و درر الکلم، بهشرحِ آقاجمال خوانسارى، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
    2. ابن سینا، حسین بن عبد الله، رسائل إبن سینا، تهران، نشر مرکزی، ۱۳۶۰.
    3. سبکی، علی بن عبدالکافی، شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، تهران، نشر مشعر، ۱۴۱۹.
    4. ابنفارس، أحمدبنفارس، معجم مقائیس اللغة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
    5. ابنقولویه قمی، جعفربنمحمد، کامل الزیارات، نجف: دار المرتضویة، ۱۳۵۶ق.
    6. حرّ عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم، آلالبیت:، ۱۴۰۹ق.
    7. خمینى، سیدروحالله، کشف الاسرار، دار الکتاب.
    8. دار قطنی، علیبنعمر، سنن الدار قطنی، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۲۲.
    9. ذهبی، محمدبناحمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
    10. راغب أصفهانى، حسینبنمحمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
    11. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، لندن: مؤسسة الفرقان للتراث الاسلامی، ۲۰۰۱م.
    12. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، النجف، منشورات المکتبة الحیدریة، بیتا.
    13. ـــــــــــــــــ، عیون أخبار الرضا۷، تهران: جهان، ۱۳۷۸ق.
    14. ـــــــــــــــــ، کتابُ من لایحضره الفقیه، قم، اسلامى وابسته به جامعۀ مدرسین، ۱۴۱۳ق.
    15. طریحى، فخرالدینبنمحمد، مجمع البحرین، تهران: مرتضوى، ۱۳۷۵ش.
    16. طوسی، محمدبنحسن، تهذیب الاحکام، تهران: الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
    17. ـــــــــــــــــ، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ق.
    18. فیومى، أحمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، مؤسسۀ دار الهجرة، ۱۴۱۴ق.
    19. کلینى، محمدبنیعقوب، الکافى، تهران: الاسلامیة، ۱۴۰۷ق .
    20. متّقیهندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، بیروت، الرسالة، ۱۴۰۵ق.
    21. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
    22. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، تهران: مشعر، ۱۳۸۶ش.
    23. مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، آلالبیت:، ۱۴۱۳ق.
    24. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.