به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام بزرگترین گناه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

چکیده

داستان سراسر غم‌انگیز و عبرت‌آموز قیام عاشورا و به شهادت رسیدن امام حسین دل هر انسان آزاده‌ای را به درد می‌آورد و این غم سنگین با یک شگفتی توأم میشود که چگونه تنها بعد از گذشت نیم قرن از رحلت پیامبر اکرم، کسانی که به ظاهر ادعای مسلمانی و تبعیت از پیامبر را داشتند دست به چنین جنایتی نسبت به اهل‌بیتش زدند که در طول تاریخ بشریت از ابتدا مانندش دیده نشده و تا انتها هم مثلش نخواهد آمد. این حادثه خونین بزرگترین گناه تلقی می‌شود چون در حق بزرگ‌ترین انسانی بود که آن روز روی این کره خاکی گام برمی‌داشت و زندگی می‌کرد. این نوشته به دنبال پاسخ به این سؤال است که چرا به شهادت رساندن سیدالشهدا، بزرگترین و نابخشودنی‌ترین گناه بشریت بود که رُخ داد. مقاله حاضر، گزارشی از بیانات مرحوم آیت الله العظمی سید محمدسعید طباطبایی حکیم (۱۳۵۴-۱۴۴۳ق) از فقها و مراجع تقلید در عراق است با عنوان «قتل الامام الحسین هو الجریمة الأولی» که در فصلنامه أوراق معرفیّة شماره ١٨ ارائه گردید که می‌توان آن را نگاهی نو به واقعه خونین عاشورا از بُعد انسانی و اسلامی دانست.

کلیدواژه‌ها


بیتردید بزرگترین واقعه کربلا در همه ابعاد - و حتی بُعد عاطفی - در طول تاریخ بشریت بی مانند است و این حادثه خونین بزرگترین گناه تلقی میشود چون در حق بزرگترین انسانی بود که افزون بر انتساب به پیامبر۹ والاترین شخصیت بشمار میرفت . این نوشته به دنبال پاسخ به این سؤال است که چرا به شهادترساندن سیدالشهدا۷، بزرگترین و نابخشودنیترین گناه بشریت تلقی میشود . در این زمینه به دلائل ذیل اشاره میشود .

دلیل نخست:

۱. مقام و مرتبت و جایگاه دینی رفیع و عظیم حضرت حسینبنعلی۸، که ایشان را سزاوار ولایت و تصدیق از سوی دیگران میکند. این جایگاه را از آنچه درباره خصوص سیدالشهدا۷ و عموم اهلبیت پیامبر: در کلام خدا و پیامبرش آمده میتوان به وضوح مشاهده نمود و ما نه تنها نمیتوانیم آنها را به تفصیل بیان کنیم بلکه این مجال اندک نیز گنجایش مختصری از آن را هم ندارد. شیوع و گستره این ادله باعث شده که بتوان با مراجعه به مستندات شیعه و اهلسنّت به راحتی از آنها مطلع و بهرهمند شد.

۲. شیعه معتقد است که نصب و نصّ الهی بر امامت حضرت حسینبنعلی۸ وجود دارد و معتقد است که امام بر حقّ در زمان حیات حضرت حسینبنعلی - و پس از امام مجتبی۷ - خودِ ایشان است، پس امام حسین۷ در روزگار خویش و پس از برادر، شخص اول امّت اسلام است. اوست که بیشتر از دیگران در نزد پروردگار متعال دارای ارج و قرب است. اوست که صاحب کرامات عُظمی و شایستهتر از همه، به امر خطیر امامت و جانشینی رسولخداست و نوبت به دیگران برای دستیابی به این عهد و امانت الهی نمیرسد.

۳. بلاذری میگوید: مردم عراق و حجاز نزد [امام] حسین [۷] آمد و شد میکردند و او را بزرگ میداشتند و بسیار احترام میگذاشتند و فضایل او را زبان به زبان میچرخاندند و طالب حضور او بودند. آنها تردید نداشتند که پس از معاویه! هیچ کسی در این عالَم، هم وزن حسینبنعلی [۷] نیست. (بلاذری، ج۳، ص۳۶۶)

دلیل دوم:

۱. قرابت امام حسین۷ به پیامبراکرم۹ و اینکه ایشان آخرین عضو آل عبا و آخرین فرد از خمسه طیّبه و خاصّان اهلبیت است. شخصی که مورد لطف ویژه و مهربانی بیمثال رسولخدا۹ بود. تا مدتها پس از رحلت رسولخدا۹، کسانی از اصحاب که طول عمر داشتند و زنده بودند، این فضایل را روایت میکردند به طوری که نَقلش نُقل محافل بود. افرادی از صحابه بودند که عُبیداللهبنزیاد لعین و یزیدبنمعاویه خبیث را مورد خطاب و عتاب قرار میدادند تا آنها از اهانت به سر شریف و مقدّس امام حسین۷ دست بردارند. همین صحابه بودند که به این سردمداران کفر و الحاد یادآور شدند که چهها از رسول خدا محمد مصطفی صلواتاللهعلیهوآله در ارتباط با حضرت حسینبنعلی۸ دیدهاند و اینکه حضرت چگونه جای چوب خیزران لب و دهان حسین۷ را میبوسید. صحابهای همچون انس بن مالک (هیثمی، ج۹، ص۱۹۵؛ طبرانی، ج۳، ص۱۲۵) و زید بن ارقم (هیثمی، ج۹ ص ۱۹۵؛ طبرانی، ج۵، ص۲۰۶ و ۲۱۰؛ ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۳۶) و ابوبرزه اسلمی (ابن اثیر، ج۵، ص۲۰؛ المزی، ج۶، ص۴۲۸) و شاید دیگرانی از اصحاب (ابنسعد، باب بیوگرافی امام حسین۷، ص۸۲، ح۲۹۶).

۲. مردم با دیدن امام حسین به یاد جدش رسولخدا۹ می‌افتادند و حرکات و سکنات سیدالشهدا تداعی‌کننده روش و منش پیامبر بود. همچنین به یاد شفقت و دلسوزی وصف‌ناشدنی پیامبر نسبت به حضرت حسین می‌افتادند و همین امر موجب برانگیخته شدن بیش از پیش احساسات دینی و عاطفیشان نسبت به سیدالشهدا میشد.

دلیل سوم: ویژگیهای شخصی و شخصیتی امام حسین۷ در دیانت و استقامت و شجاعت و سخاوت و حسن معاشرت و معرفت و علم و عقل و عمل و اخلاق و سلوک و مردمداری، محبت ویژهای را در دل خاص و عام نسبت به حضرت ایجاد کرده بود و همین اوصاف بود که موجبات احترام مردم و تقدیم و ترجیح ایشان را بر دیگران فراهم میکرد.

۱. زمانی که امام حسین۷ در نامهای به معاویه زشتی یک سری از کارهایش را به او تذکر داد، برخی از اطرافیانش به او پیشنهاد کردند که او نیز در مقابل، در نامهای به امام حسین۷ از او و پدرش امیرمؤمنان۷ بدگویی کند، معاویه چنین گفت: «چه کنم که هرچه از پدرش بدگویی کنم جز دروغ چیزی نگفتهام و من نیز حاضر نیستم که به دروغ از کسی عیب بگیرم. از حسین نیز بد نمیگویم چون هیچ بدی در او نمیبینم و هیچ عیبی از او سراغ ندارم». همین معاویه در جایی گفته است که حسین محبوبترین فرد نزد مردم است. (ابن عساکر، ج۱۴، ص۲۰۶). از شبث بن ربعی که از جمله کمربستهها به قتل امام حسین۷ بود، نقل شده است که حسین بن علی بهترین اهل زمین است. (طبری، ج۴، ص۳۳۲).

۲. محمد بن حنفیه به امام حسین۷ عرض کرد: من میترسم که شما با مسافرت از مدینه در میان جمعی قرار بگیرید که درباره شما به اتفاق نظر نرسند و گروهی با شما و گروهی دیگر بر شما اعلام موضع کنند و با شروع درگیری شما اولین فردی باشید که هدف آماج تیر قرار میگیرید که در این صورت، خون بهترین شخصیتِ این امّت از حیث کمالات و پدر و مادر روی زمین ریخته شده و خانواده اش از بین میروند. (همان، ص۲۵۳).

۳. روایت شده که روزی امام حسین۷ از کنار جمعی که عبدالله فرزند عمروعاص در بین آنها بود عبور میکردند. در همین لحظه عبدالله به اطرافیانش گفت: آیا میخواهید محبوبترین زمینی در میان آسمانیان را به شما معرفی کنم؟ گفتند: بله. عبدالله اشاره به امام حسین۷ کرد و گفت: همین آقا! او از جنگ صفین تا الآن یک کلمه با من سخن نگفته. اگر از من راضی شود برایم دوست داشتنیتر است از اینکه تمامی شتران سرخ مو از آنِ من باشد. (ابن عساکر، ج۳۱، ص۲۷۵)

۴. از فرزدق شاعر معروف روایت شده که گفته: به خدا قسم که این حسین فرزند فاطمه زهرا دختر محمد مصطفی۹، منتخب از سوی خدا و برترین انسانی است که هم اکنون روی زمین قدم برمیدارد. (خوارزمی، ج۱، ص۲۲۳). روزی فرزدق به امام حسین۷ عرض کرد: شما محبوبترین فرد نزد مردم هستید، ولی شمشیرهای آنها بر شما و با بنیامیه است ولی درنهایت هرچه خدا بخواهد میشود. (ابن عساکر، ج۵۰، ص۲۸۵)

۵. عبدالله بن مطیع در مسیرش به طرف مکه به امام حسین۷ عرض کرد: شما نیز به مکه بیایید که به حق، سرور تمام عرب در روزگار ما هستید. (خوارزمی، ج۱، ص۱۸۹؛ ابناعثم، ج۵، ص۲۵). عبدالله در سخنی به حضرت میگوید: یا ابن رسولالله! خدا را درنظر بگیرید و حرمت اسلام را از بین نبرید! شما را به خدا قسم میدهم که شأن عرب را حفظ کنید. به خدا قسم که اگر خواهان چیزی هستید که در دست بنیامیه است آنها قطعا شما را خواهند کشت و اگر اینان شما را به قتل برسانند دیگر از هیچکس بیم نخواهند داشت. (مفید، ج۲، ص۷۲؛ طبری، ج۴، ص ۲۹۸).

۶. ابنسعد روایت مسندی دارد که روزی امام حسین۷ از کنار زمینی عبور میکردند که عبدالله بن مطیع در آن مشغول به کار بود. حضرت با کمک او از مرکب پایین آمدند. عبدالله حضرت را در جای خود نشانید و به ایشان عرض کرد: پدر و مادرم به فدایتان! کمی کوتاه بیایید و جانتان را به خطر نیاندازید! به خدا قسم که اگر این طایفه شما را بکشند همه ما را به بردگی میکشند. (ابنسعد، ج۵، ص۱۴۵).

۷. در روایت دیگری عبدالله به امام حسین عرض کرد: به خدا قسم که اگر این قوم شما را بکشند، دیگر برای هیچ چیز حرمتی باقی نخواهد ماند. (ابنعبدربّه، ج۴، ص۳۴۴؛ بیهقی، ج۱، ص۲۶)

۸. ابن اثیر میگوید: [بعد از عاشورا] مردم به سنان بن انس نخعی میگفتند: تو حسین بن علی را کُشتی! آنکه فرزند فاطمه دختر رسولخدا بود. تو باعظمتترین و بزرگترین انسان را به قتل رساندی! (ابن اثیر، ج۴، ص ۷۹). سنان بن انس همان بیچارهای است که وقتی سر مقدس امام حسین۷ را از تن شریفش جدا کرد روبروی لشکر کفر ایستاد و به فرماندهان ظالمش گفت: رکابم را از طلا و نقره پر کنید که من سَرور پردهدار را کشتم. کسی را کشتم که پدر و مادرش از همه بهتر بودند و نسبش از همه مردم شریفتر بود. (همان)

۹. عبدالله بن جعفر در ضمن نامهای به امام حسین تلاش میکرد تا حضرت را از سفر منصرف کند. او برای حضرت نوشته بود: شما را به خدا قسم میدهم که به محض وصول نامه از مسیری که رفتهاید برگردید. من دلم شور میزند و میترسم که شما از این سفر بازگشتی نداشته باشید و خانوادهتان به دردسر بیافتند. اگر خدای نکرده برای شما اتفاقی بیافتد، نور خدا روی زمین خاموش میشود. شما پرچم هدایت و پرچم دار هدایت شدگان هستید. در سفر شتاب مکنید! (همان، ص۴۰)

۱۰. حضرت سیدالشهدا در لحظات آخر با اندک رمقی که داشت خطاب به جبهه شیطان فرمود: ای امت بدکار! چه بد با خاندان پیامبرتان رفتار کردید! شما بعد از کشتن من دیگر عبد صالحی از بندگان خدا پیدا نخواهید کرد که از کشتنش بترسید چون این کار بر شما آسان خواهد شد. (خوارزمی، ج۲، ص۳۴؛ ابناعثم، ج۵، ص۱۳۵). حضرت فرمود: به خدا قسم که پس از کشتن من دیگر بنده صالحی در میان تمامی بندگان خدا نخواهید یافت که دستتان به خونش آغشته شود. خدا بر شما خشم بگیرد که این چنین با من رفتار میکنید. (طبری، ج۴، ص۳۴۶؛ ابن اثیر، ج۴، ص۷۸).

نتیجه گیری

امام حسین خامس آل عبا و سبط اصغر پیامبر۹ و تنها حجّت خدا در دوران امامتش بود. قصور و تقصیر نسبت به چنین شخصیتی بینظیر و عظیمالشأن به همان اندازه میتواند بزرگ و بینظیر و غیرقابل اغماض باشد چه برسد به اینکه فراتر از قصور و تقصیر، جنایاتی غیرقابل وصف نسبت به ایشان و اهل بیتش روا داشته شود که با صد افسوس و هزاران اندوه که روا داشته شد و تاریخ بشریت را برای همه سرافکنده و شرمسار ساخت و کلّ تاریخ را - از ابتدا تا انتها - تحت تأثیر قرار داد؛ بزرگترین گناه در حقّ بزرگترین انسان.

 

  1. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، دار بیروت، لبنان، ۱۴۰۵ق - ۱۹۸۵م.
  2. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، دارالکتب العلمیّة، ۱۴۰۷ق - ۱۹۸۷م.
  3. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، کتاب الفتوح، دارالأضواء، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  4. ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، دارالکتب العلمیّة، بیتا.
  5. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۵ق - ۱۹۹۵م.
  6. بیهقی، ابراهیم بن محمد، المحاسن و المساوی، دارالکتب العلمیّة، بیروت، بیتا.
  7. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (مقتل خوارزمی)، انوار الهدی، قم، ۱۴۲۳ق.
  8. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، مکتبة ابن تیمیّة، چاپ اول، قاهره، ۱۳۹۸ق.
  9. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، (تاریخ طبری)، مؤسسه عزالدین، بیروت، ۱۴۰۷ق.
  10. المزی، جمال الدین یوسف، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، دارالکتب العلمیّة، دمشق، بیتا.
  11. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، بیروت، بیتا.
  12. هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، مکتبة القدسی، قاهره، ۱۴۱۴ق - ۱۹۹۴م.