سیره تقریبی فقهای ساکن در عتبات عالیات

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

علما و فقهای شیعه ساکن در عراق ـ اعم از حوزه نجف، کربلا، حله، سامرا و کاظمین ـ در طول تاریخ در جهت اتحاد پیروان و تقریب مذاهب، نقش تعیین‌ کننده داشته‌اند. این موضوع را در ابعاد گوناگون می‌توان مورد تأمل و بررسی قرار داد. در این نوشتار به سیر تاریخی فعالیت‌های تقریبی علما و فقهای عتبات عالیات در دو محور «شاگردی ـ استادی» و «صدور یا اخذ اجازه نقل حدیث» تمرکز و بسنده شده است.
همانطور که از لابه‌لای کتب تاریخی، رجالی و حدیثی برمی‌آید، فقهای فریقین در عتبات عالیات با الهام از مکتب اهل بیت، همواره در کنار هم بودند و از محضر علمی یکدیگر در فقه، اصول، حدیث و... بهره‌مند شدند و برای هم اجازه روایی و نقل حدیث صادر کردند که متن این اجازه‌نامه‌ها در کتب حدیثی، تاریخی و رجالی موجود است. جالب است که این وضعیت، تقریباً از آغاز غیبت کبرا تا به امروز با شدت و ضعف ادامه داشته است؛ اگر چه در بعضی مقاطع به خاطر دسیسه‌های دشمنان کمرنگ شده است.
 

کلیدواژه‌ها


مقدمه

از صدر اسلام، ارزش و اهمیت وحدت امت اسلامی همواره مورد توجه و تأکید پیامبر٩ و امامان معصوم: بوده است؛ کتاب آسمانی قرآن مسلمانان را دعوت کرد تا به ریسمان خدا چنگ بزنند و پراکنده نشوند: {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا}. (آل عمران: ۱۰۳) از سوی دیگر، تفرقه و اختلاف را منفور شمرده و در ردیف عذابهای آسمانی قرار داده و میفرماید: {قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْض}، (انعام: ۶۵) «بگو او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما عذابی بر شما بفرستد یا به صورت دستههای پراکنده شما را به هم بیامیزد و طعم جنگ و اختلاف را به هر یک از شما به وسیله دیگری بچشاند!»

از طرفی قرآن به اختلافافکنان هشدار میدهد و خطاب به آنان میفرماید: {إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کَانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْء إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللهِ}؛ (انعام: ۱۵۹) «کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند و به دستههای گوناگون تقسیم شدند، تو هیچگونه رابطهای با آنها نداری! سر و کار آنها تنها با خداست».

در آیهای دیگر اختلاف و پراکندگی را یکی از علائم «شرک» برمیشمارد: {وَ لاتَکُونُوا مِنْ الْمُشْرِکِینَ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کَانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْب بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ}؛ (روم: ۳۱ و ۳۲) «و از مشرکان نباشید، از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دستهها و گروهها تقسیم شدند! و هر گروهی به آنچه نزد آنهاست وابسته و خوشحالند!»

چنانکه امیرمؤمنان علی٧ بر این اصل تأکید دارد و میفرماید: «فإنّ ید الله على الجماعة و ایاکم و الفرقة فإن الشاذ من الناس للشیطان، کما أن الشاذ من الغنم للذئب»؛ (نهج البلاغه، خ۱۲۷) «دست خدا بر سر جماعت است، از تفرقه بپرهیزید؛ زیرا شخص تکرو، شکار شیطان است؛ همانگونه که گوسفند از گله جدا افتد، طعمه گرگ شود».

علما و فقهای فریقین با توجه به همین فضای فرهنگی و تربیت ناب اسلامی که از کتاب خدا و سنت پیامبر٩ و اهل بیت: سرچشمه گرفته میشد در طول تاریخ همواره در کنار هم و شاگرد و استاد هم بودند و از هم بهره میگرفتند که در این مقاله به سیر تاریخی و روند چگونگی این ارتباط در حد توان و اطلاع پرداخته شده است.

ارتباط در عصر حضور

در حوزه درسی امام جعفر صادق٧ علاوه بر اصحاب و شیعیان، شخصیتهای غیرشیعه زیادی با گرایشهای مختلف دینی و مذهبی در رشتههای گوناگون حضور داشتند و با آن حضرت و اصحابش ارتباط علمی و حدیثی برقرار میکردند.

در این میان، حضور جمعی از بزرگان اهل سنّت که بعضی شخصیت فقهی و کلامی به شمار میآمدند و تعدادی نیز در ردیف رهبران و پیشوایان مذاهب اربعه شمرده میشوند، قابل توجه است. به علاوه تعداد زیادی از محدثان اهل سنت را شاهد هستیم که در سلسله سند احادیث قرار دارند که از امام صادق٧ و امامان معصوم: حدیث روایت کردند. (عفیف البعلبکی، ۱۹۶۹م، ص۱۹۳) چنانکه صاحبان صحاح، بخاری، ترمذی، مسلم، نسائی، ابن ماجه ابیداود، احمد و صاحبان سنن، مسانید، جوامع و معاجم اهل سنت آنها را در سلسله اسناد آوردند. به علاوه در منابع شیعی نیز به اسامی و زندگینامه بعضی آنان مانند: ابن جریج، یحیی بن سعید انصاری، سفیان بن عیینه، سفیان بن سعید ثوری، محمد بن اسحاق بن یسار صاحب مغازی، ابوسعید بن یحیی بن سعید قطان انصاری، شعبة بن حجاج ازدی، ایوب بن ابی تمیمه سجستانی، واصل بن عطاء معتزلی و... اشاره شده است. (حکیم و همکاران، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۹-۲۲)

از سوی دیگر دو تن از فقیهان برجسته معاصر، آیتالله سیدمهدی روحانی و آیتالله علی احمدی میانجی، این شخصیتها را استخراج کردند و با این نگاه و گرایش یک دوره کامل اثر فقهی تألیف کردند که یک جلد آن با نام فقه الشیعه من طرق اهل السنه چند سال پیش به مرحله چاپ رسید و در اختیار علاقمندان قرار گرفت و جلدهای بعدی هم در دست چاپ است.

همه این رخدادها بهترین و محکمترین شاهد بر این واقعیت و حقیقت تاریخی است که فقها و محدثان فریقین به هم اعتماد داشتند و از هم حدیث نقل میکردند و ارتباطی مستمر داشتند. همین ارتباطها در دوران غیبت صغرا توسط نواب اربعه ساکن بغداد نیز برقرار بود و ادامه پیدا کرد که بجاست این مقطع و به صورت مستقل مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.

الف) ارتباط شاگردی و استادی فقهای عتبات

در آغاز عصر غیبت کبرا همین روند با الهام از سیره ائمه معصومین: ادامه یافت؛ چنانکه علما و فقهای عتبات عالیات در این عرصه پیشتاز بودند که در این بخش به چند نمونه اشاره میشود:

۱. شیخ محمد بن یعقوب معروف به «شیخ کلینی» (متوفای ۳۲۹ق) از شخصیتهای برجسته حدیثی و فقهی شیعه است که در بغداد حضور داشت و مورد اعتماد و مراجعه شیعه و اهل سنت بود و برادران اهل سنت در فتوا به وی مراجعه میکردند. به همین سبب به «ثقة الاسلام» یعنی مورد وثوق جامعه مسلمین ـ اعم از شیعه و سنی ـ شهرت یافت. (مدرس تبریزی، ج۵، ص۷۹) علاوه بر اساتید شیعی محمد بن احمد جبار و علی بن ابراهیم بن عاصم از محدثان اهلسنت، اساتید وی بودند. (ابن حجر عسقلانی، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۴۳۳) ابن اثیر در جامع الاصول و برادرش در الکامل فی التاریخ و ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان که از محدثان و مورخان اهل سنت هستند از مقام علمی، موقعیت و محبوبیت اجتماعی کلینی سخن گفتند. وی در بغداد چشم از جهان فرو بست و مرقد وی در محوطه مسجد آصفیه، در ساحل شرقی رود دجله (در مرکز بغداد) جنب مدرسه نظامیه (مستنصریه قدیم) قرار دارد.

۲. سید رضی متوفای ۴۰۶ قمری صاحب نهج البلاغه علاوه بر تحصیل نزد فقهای شیعه، از استادان غیرشیعی نیز مانند: محمد طبری مالکی، ابوعبدالله جرجانی فقیه حنفی، قاضی عبدالجبار شافعی معتزلی و اکفانی قاضی علم آموخت. درباره وی نوشتهاند: چون مسئولیت قضاوت هم داشت مورد مراجعه پیروان همه مذاهب اربعه بود و با علمای آنها به بحث و گفتوگو مینشست. (جعفری، ۱۳۷۵ش، ص۲۸ـ ۳۲) این فقیه بزرگ از حوزه بغداد طلوع کرد و در جوار حرم امام موسی کاظم و امام جواد۸ به خاک سپرده شد.

۳. محمد بن محمد بن نُعمان مشهور به «شیخ مُفید» (متوفای ۴۱۳ق) متکلم و فقیه بزرگ امامیه و دارای آثار بسیار ارزشمند، با علمای اهل سنت مراوده علمی داشت و نزد حسین بن علی بصری معتزلی معروف به «جُعَل» و ابویاسر طاهر علم کلام آموخت. او همچنین به پیشنهاد ابویاسر در مجلس درس علی بن عیسی رمانی دانشمند معروف معتزلی شرکت کرد. بنا بر نقلی لقب «مفید» را این استاد به وی عطا نمود. مجلس وی با حضور علمای اهل سنت رونق داشت و مناظرهاش با ابابکر باقلانی عالم اهل سنت مشهور است. وقتی شیخ مفید رحلت کرد در تشییع جنازهاش انبوه جماعت شیعه و سنی حضور یافتند و در عزایش گریه کردند. (قمی، بیتا، ص۶۳۱؛ امین، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۴۲۰ـ ۴۲۲و۴۲۳) او در منطقه عُکبَری در حومه بغداد متولد و در حوزه این شهر پرورش یافت و در نهایت پیکرش در شهر کاظمین جنب حرم امامین همامین۸ آرام گرفت.

۴. ابوعبدالله محمد بن علی بن شهر آشوب سَرَوی مازندرانی معروف به «رشید الدین» (متوفای ۵۸۸ق) از عالمان بزرگ و معروف شیعه است. ابن شهرآشوب علاوه بر استادان شیعی در محضر تنی چند از علمای اهل سنت نیز تحصیل کرده است که مشهورترین آنها عبارتند از: ابوعبدالله محمد بن احمد نظری (نطنزی)، مؤلف کتاب الخصائص العلویة علی سائر البریة (ابن شهرآشوب، ۱۳۸۰ق، ص۱۱۹) و جارالله زمخشری معتزلی که ابن شهر آشوب نزد او کتاب تفسیر کشاف و ربیع الابرار و الفایق فی غریب الحدیث را که همه از تألیفات خود زمخشری است، خوانده و از این استاد اجازه نقل روایات آن کتابها را نیز گرفته است. (ابن شهر آشوب ،۱۳۸۰ق، مقدمه، ص۸) معروفترین اثر وی مناقب آل ابیطالب است که در این کتاب، طرق خود را در نقل احادیث از کتابهای مختلف ـ به خصوص از منابع حدیثی اهل سنت ـ ذکر کرده است. وی متولد مازندران است؛ اگرچه برخی محل تولد او را بغداد دانستهاند. آنچه مسلم است اینکه وی چند سالی در بغداد ساکن بود، سپس به شهر حله رفت و در حوزه آنجا تدریس کرد و از ابن ادریس حلی و ابن بطریق حدیث شنید.

۵. ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی مشهور به «خواجه نصیرالدین طوسی» (متوفای ۶۵۳ در بغدادفقیه، فیلسوف و متکلم شیعی در عصر خویش با علمای سنی مذهب ارتباط مستمر داشت. کتاب قانون ابن سینا را نزد قطب الدین مصری شافعی و چند نفر دیگر آموخت. (قمی، بیتا، ص۶۰۵) کمالالدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی معروف به ابن فوطی، (متوفای ۷۲۳ق) که حنبلی مذهب بود، از شاگردان خواجه به شمار میآید. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۱۶۸) در تاریخ آمده است: وقتی شهر دارالسلام (بغداد) تصرف، غارت و ساکنان آنجا قتل عام میشدند در این هنگام عزالدین بن ابیالحدید صاحب شرح نهج البلاغه و برادرش موفق الدین را دستگیر و زندانی کرده بودند؛ خواجه نصیر زمینه آزادی آن دو عالم سنیمذهب را فراهم آورد و مانع از قتل آن دو شد. (قمی، بیتا، ص۶۰۹) خواجه نصیر در اواخر عمر در بغداد حضور داشت و در آنجا چشم از جهان فرو بست و بنا به وصیتش در حرم کاظمین به خاک سپرده شد.

ب) اجازات و توثیقات علمای عتبات عالیات

علما، محدثان و فقهای عتبات در آغاز دوران غیبت، علاوه بر بحثهای علمی، استاد و شاگردی با علما و فقهای اهل سنت، اجازهنامههای روایی و نقل حدیث به هم میدادند که در نوبه خود حائز اهمیت است و جای تجزیه و تحلیل دارد.

۱. علامه حلی (متوفای ۷۲۶ق) در اجازه کبیره خود به بنی زهره حلبی، نقل کتب حدیثی برخی علمای سنی از جمله: کتاب شیخ فاروق واسطی، شیخ تقیالدین عبدالله بن جعفر کوفی حنفی، شیخ فخرالدین محمد بن خطیب شافعی، افضلالدین خونجی شافعی، فقیه شافعی ابوعبدالله محمد بن سلامة القضاعی المعری، مسند احمد بن حنبل (پیشوای حنبلی)، مسند صحیح بخاری، موطأ مالک بن انس، کتاب النکت علی بن عیسی رمانی، سنن ابیداود، سنن بیهقی، مسند شافعی، مسند ابن عدی، مسند ابییعلی موصلی را به بنی زهره تجویز کرده است و در سلسله مشایخ خود از عالمان سنیمذهب از جمله: ابیالفتح سلیمان بن ایوب رازی شافعی، ابیالمکارم ناصر بن ابیالمکارم مطرزی حنفی، ابیالمؤید موفق بن احمد حنفی و... نام برده است. (مجلسی، بیتا، ج۱۰۴، ص۶۰ ـ ۱۳۸؛ تهرانی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۷۶)

۲. شهید اول محمد بن جمال الدین مکی العاملی الجزینی (شهادت ۷۸۶ق) از جمله فقهای شیعه است که با علمای اهل سنت رفت و آمد داشت و اغلب علمای اهل سنت به حضورش میشتافتند. (امین ،۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۶۲) او در یکی از اجازههای نقل حدیث خود متعلق به زین الدین ابوالحسن علی، معروف به «ابن الخازن» از علمای شیعه مینویسد: «من از حدود چهل تن از بزرگان علما و مشایخ اهل سنت در مکه، مدینه، بغداد، مصر، دمشق، بیت المقدس و مقام ابراهیم خلیل٧ که با آنها دیدار کردم، روایت نقل میکنم.» (قمی، بیتا، ج۱، ص۷۲۱)

از سوی دیگر شهید اول در اجازه مفصلی به شیخ شمسالدین ابیجعفر، از علمای شیعه، نام کتابهای مهم علمای سنی و اسامی بعضی مشایخ سنیمذهب خود را ذکر کرده و اجازه نقل از آنها و احادیث کتاب آنها را به وی صادر میکند. (مجلسی، بیتا، ج۱۰۴، ص۱۹۹ـ۲۰۴) به گفته سید سلمان آل طعمه از پژوهشگران پرتلاش عتبات، شهید اول یک سالی در کربلا ساکن بود و در مسجدی تدریس داشته و نماز میخواند که امروز به «جامع الشهید الاول» معروف است. این محل در یکی از کوچههای خیابان صدر، روبهروی مطبوعاتی اعلمی واقع است. وقف این مسجد در سال ۷۵۱ قمری انجام گرفته است.

۳. سیدمحمدمهدی طباطبایی معروف، «بحرالعلوم» (متوفای ۱۲۱۲ق) از فقهای مورد احترام شیعه که مشهور است به محضر امام زمان/ تشرف یافته است. (شیخ عباس قمی، بیتا، ص۶۸۲) چند مدتی در مکه ساکن شد و با علمای آن دیار ارتباط داشت. در این مدت براساس فقه مذاهب اربعه تدریس میکرد و پیروان همه مذاهب به خدمتش میرسیدند و بهره میبردند. برخوردهایش به گونهای بود که همه او را از آنِ مذهب خود میپنداشتند. (امین، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۵۹؛ شیخعباس قمی، بیتا، ص۶۷۷) چنانکه نوشتهاند در اثر این مراودهها یکی از امامهای جمعه بیتالله الحرام شیعه شد. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۲۳۰؛ مکارم الآثار، ج۱، ص۴۱۷)

این فقیه بزرگ از مشایخِ اجازات به شمار میآید و در کتاب اجازات که به قلم خود نگاشته است از سلسله مشایخ شیعه و سنی خبر میدهد. (کتاب شیعه، ۱۳۹۲ش، ج۷ و۸، ص۴۰۹) وی در کربلا و در اواخر عمر در نجف ساکن شد و در آنجا رحلت کرد و در جوار حرم علوی آرام گرفت.

۴. شیخ محمدمحسن منزوی، معروف به «آغا بزرگ تهرانی» (متوفای ۱۳۴۸ش) از بزرگان علمای حوزه نجف، صاحب کتاب ارزشمند الذریعة الی تصانیف الشیعه و چند اثر مهم دیگر و از جمله مشایخ برجسته روایی به شمار میآید که از طرق مختلف از فقهای شیعه و اهل سنت نقل میکند و از آنها اجازه نقل حدیث دارد. این دانشمند شیعه در یکی از اجازهنامههایی که به شیخ فرج بن حسن آل عمران قطیفی به دست خط خویش نوشته، در آن از مشایخ اهل سنت خود به تفصیل نام برده است؛ از جمله عبارتند از:

۱. علامه شیخ محمدعلی بن ابراهیم ازهری مالکی (متولد ۱۲۸۰ق در مکه) رئیس مدرسین مسجدالحرام؛

۲. شیخ عبدالوهاب بن عبدالله مکی و شافعی و امام جماعت مسجدالحرام؛

۳. شیخ ابراهیم بن احمد (متولد ۱۲۸۸ق مدینه) مدیر کتابخانه شیخ الاسلام در مدینه؛

۴. شیخ عبدالقادر طرابلسی که از طریق شیخ علی مالکی به او اجازه داده است؛

۵. شیخ عبدالرحمن علیش حنفی.

شیخ آغا بزرگ در این اجازه سه صفحهای، ذیل هر کدام از این مشایخ به معرفی مختصر آنها پرداخته و به طرق و مشایخ اجازاتشان نیز اشاره کرده است که در نوع خود قابل تأمل، تجزیه و تحلیل است.

مشایخ اجازات وی از طرق فقهای شیعه، میرزا حسین نوری، شیخ علی کاشف الغطا، سیدحسن صدر، سیدابوتراب خوانساری و چند نفر دیگر است؛ چنان که خود نیز مشایخ اجازه حضرات آیات: سید حسین بروجردی، سیدعبدالحسین شرفالدین، سیدعبدالهادی شیرازی، علامه امینی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، علامه طباطبایی، میرزا مسلم ملکوتی و تعدادی دیگر به شمار میآید.

۵. آیت الله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی (متوفای ۱۳۶۹ش) تربیتیافته حوزه نجف و بغداد و از ولاییترین مراجع معاصر، بیشترین مراوده و ارتباط علمی و حدیثی را با علمای مذاهب اهل سنت داشته است و میتوان او را از پیشگامان عرصه تقریب دوران معاصر نامید. وی از همان آغاز تحصیل در نجف با حضور در جلسات درس علمای بزرگ اهل سنت از مذاهب اربعه و دیگر فرق اسلامی در عراق و جاهای دیگر به شکل واقعی در راه تفاهم و نزدیکسازی قلوب علمای مذاهب تلاش کرد. در جلسه درسی علامه شیخ عبدالسلام کردستانی شافعی (زنده ۱۳۵۶ق)، علامه سیدابراهیم موسوی رفاعی شافعی بغدادی (متوفای ۱۳۶۵ق)، علامه شیخ نورالدین شافعی، علامه سیدعبدالوهاب افندی حنفی و علامه سیدعلی خطیب در نجف اشرف حاضر شد و از مباحث و تقریرات درسی آنان استفاده کرد. (محمود مرعشی، ۱۳۹۰ش، ص۱۴۹)

این مرجع بزرگ از ۵۶ نفر از شخصیتهای معتبر اهل سنت، اعم از شافعی، مالکی، حنبلی، حنفی و... و هفده نفر از علمای زیدی اجازه روایی گرفته که اغلب آن در کتاب دو جلدی مسلسلات آمده که توسط سیدمحمود مرعشی تدوین و چاپ شده است. جلد اول، متنِ دستخطِ مجیزین است و جلد دوم شامل زندگینامه اجازهدهندگان میشود. از سوی دیگر به ۴۶ نفر از علمای اهل سنت اجازه روایی داده است. در کتاب الاجازات الکبیره که آیت الله مرعشی نجفی به فرزند صالحشان آقا سیدمحمود مرعشی نوشته از این مشایخ نام برده شده و در ذیل هر یکی معرفی شدهاند. (سماعی، ۱۴۱۴ق، ص۲۶۰ـ ۵۷۹) بعضی از این اجازات به صورت «مُدَبًجَه» یعنی طرفین هر کدام طرق روایی مشایخ خود را در آن ذکر میکنند که اسامی آنان در کتاب مرجع میراثبان آمده است. (محمود مرعشی، ۱۳۹۰ش، ص۱۵۲)

۶. از جمله شخصیتهای علمی حوزه نجف که در سلسله اسناد اجازات روایی در طرق علما، فقها و محدثان اهل سنت قرار دارد حضرت آیتالله سیدمحمدمهدی خرسان (ادام الله ظلهم) است. معلوم میشود دایره تحقیقات این عالم پرتلاش فقط اختصاص به منابع شیعی نداشته، بلکه فراتر از آن از طریق ارتباط با علمای اهل سنت از منابع حدیثی آنان هم بهرهبرداری میکرده است.

این مشایخ عبارتند از: شیخ حماد بن محمد الانصاری ساکن مدینه، علامه سیدعلوی بن عباس مالکی مکی، شیخ محمد ابیالیسر بن عابدین مفتی شام، شیخ حبیب بن محمد علوی حضرمی مالکی، شیخ مجد الدین مؤیدی یمانی، شیخ محمد صالح بن احمد خطیب قادری دمشقی و سید بن حمزه نقیب شامی که در متن اجازهنامه برخی از آنان به تاریخ و مکان اجازه نیز اشاره شده است.

مشایخ شیعی آیت الله خرسان عبارتند از حضرات آیات: سیدعبدالهادی شیرازی، هبةالدین شهرستانی، میرزاحسن بجنوردی صاحب القواعد الفقهیه، آغابزرگ تهرانی، سیدعبدالاعلی سبزواری، سیدعلی موسوی خلخالی، سیدمرتضی موسوی خلخالی، سیدعلی بهبهانی، سیدعلی بهشتی، سیدمحمد روحانی و سیدمحمد صادق بحرالعلوم.

وی از آغابزرگ تهرانی اجازه روایی متعدد دارد که یکی از آنها از طریق علمای اهل سنت و جماعت است که پیشتر گذشت.

نقش فقهای متأخر و معاصر حوزه نجف

خوشبختانه در قرنهای اخیر و دوران معاصر نیز همین سیره ادامه پیدا کرد و شاهد تلاشهای تقریبی فقهای بزرگ و علمای سترگ حوزه علمیه نجف مانند حضرات آیات: شیخ جعفر کاشف الغطا (۱۲۲۸ق)، سید محسن امین صاحب اعیان الشیعه (متوفای ۱۳۳۱ق)، سید عبدالحسین شرف الدین (۱۳۳۷ش)، شیخ عبدالکریم امام زنجانی (۱۳۴۷ش)، سیدعلی سیستانی (دامت برکاته) بودیم که ندای وحدت سر داده و پرچم صمیمیت بر دوش گرفتند و در مرحله عمل اقدامات بسیار ارزشمندی در جهت ارتباط طرفین، تألیف قلوب مسلمین و تقریب بین مذاهب انجام دادند.

نگارنده درباره فعالیتهای تقریبی هر کدام از این شخصیتها سلسله مقالاتی نوشته و در شمارههای پیشین فصلنامه «فرهنگ زیارت» چاپ و منتشر شده است و جهت اجتناب از اطاله مطلب، در اینجا آورده نمیشود و تنها از باب حسن ختام مقاله به چند مورد کوتاه بسنده میشود.

در شرح حال مرحوم صاحب اعیان الشیعه آمده است: وی در مدرسه علویه، که خود مؤسس آن بود، از استادان شیعه و سنی به طور مساوی استفاده میکرد؛ همواره مورد اعتماد و مراجعه اهل سنت بود تا جایی که جهت نماز میت و مسائل فقهی و شرعی به ایشان مراجعه میکردند. (امین، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۴۱۱) روزی یکی از اهل سنت نزدش آمد و گفت: میخواهم شیعه شوم. سید گفت: فرقی میان شیعه و سنی نیست. هر وقت خواستی میتوانی به نظرات مجتهدان شیعه عمل کنی. مرد سنی همچنان اصرار داشت او را شیعه کند. سید نگاه محبتآمیزی به او کرد و گفت: بگو «لا اله الا الله و محمد رسول الله» چون او شهادتین را بر زبان جاری کرد، سید فرمود: کفایت میکند تو اینک شیعه جعفری شدی. (۱۳۸۲ش، ج۲، ص۶۱۵) تا وقتی او در شام و جبل عامل حضور داشت استعمار فرانسه نتوانست میان شیعه و سنی اختلاف ایجاد کند.

روی جلد رساله عملیه عربی و کتاب منهاج الصالحین و بعضی دیگر از آثار علمی و فقهی مرحوم آیت الله خویی عنوان «مرجع المسلمین» نوشته شده است. پس از تحقیق و مطالعه نگارنده، معلوم شد در عراق برادران اهل سنت در مسائل شرعی به آن فقیه بزرگ مراجعه میکردند و ایشان در واقع مرجع مسلمانان و مورد اعتماد همه ـ اعم از شیعه و سنی ـ بود.

از آیت الله شیخ مسلم ملکوتی سرابی (متوفای ۱۳۹۳ش) که از اساتید سطوح عالی و خارج فقه، اصول و فلسفه حوزه نجف به شمار میآید شنیدم که میفرمود: سالی که به سفر حج مشرف میشدم، یک سالی دو نفر از برادران اهل سنت ـ که از اطراف یکی از شهرهای آذربایجان بودند ـ در کاروان ما حضور داشتند و با ما همسفر بودند. خودشان را معرفی کردند و گفتند که شافعیمذهب هستند! آقای ملکوتی میفرمود: وقتی به مکه رسیدیم، بلا فاصله به کتابفروشیها سر زدم و خیلی گشتم و در نهایت و با زحمت فراوان، کتاب مناسک حج، مطابق با مذهب شافعی را پیدا کردم و خریدم و بر طبق فتوای شافعی، اعمال حج را به آنها آموزش دادم و آنها طبق فتوای مذهب خودشان، مناسک حج را انجام دادند.

نتیجهگیری

همانطور که مشاهده شد فقهای فریقین در صدر اسلام و در عصر حضور ائمه: و حتی آغاز دوران غیبت کبرا با وجود اختلاف در برخی مسائل و فروعات در کنار هم بودند، استاد و شاگردِ هم میشدند و از هم اجازه نقل حدیث میگرفتند. هدف اصلی آنها از اخذ اجازه حدیث این بود که میخواستند خودشان را به طرق مختلف و موثق در سلسله ناقلان حدیث قرار بدهند و خود را از این طریق به رسول خدا٩ منتهی و وصل کنند که لازمه این اقدام، وثاقت و اعتماد طرفین به هم بود و ناخواسته و به طور طبیعی منتهی به اتحاد و تقریب میان مذاهب میشد و از ابعاد و گستره اختلافات میکاست و یکی از اولویتهای جهان اسلام را محقق میساخت.

متأسفانه هر چقدر از آن دوران فاصله گرفته شد به همان اندازه نیز از هم جدا شدند و دور ماندند. در این میان شیاطین، خناسان و دشمنان مشترک طرفین از این نقطهضعف بهرهبرداری بهینه کردند و آنچه نباید میشد مرتکب شدند و پیکر امت واحد اسلامی را چند پاره، مجروح و مصدوم ساختند و پیروان مذاهب را پراکنده و سردرگم کردند. در عین حال به رغم این تلاشهای مغرضانه، علما و فقهای طریقین از پای ننشستند، و به صورت کمرنگ و ضعیف تلاشهای تقریبی را ادامه دادند و پی گرفتند و این اصل مسلم اسلامی را به دست ما سپردند. در این میان، نقش حیاتی علما و فقهای عتبات عالیات بر کسی پوشیده نیست که نمونههایی از فعالیتهای تقریبی آنها را در مقاله ملاحظه کردیم.

امروز بر امت اسلامی و در رأس همه بر علما، فقها و اندیشمندان اسلامی و شیعی لازم و واجب است به سیره و سنت سلف صالح خویش همچنان پایبند باشند و این حلقه ارتباطی را هرچه گستردهتر و قویتر کنند.

  • آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن (۱۴۰۳ق). الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی (۱۳۹۰ق). لسان المیزان، چاپ دوم، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
  • ابن شهر آشوب، محمد بن علی (۱۳۸۰ق). معالم العلماء، مقدمه بحرالعلوم، چاپ اول، نجف، مطبعه حیدریه.
  • امین، سیدمحسن (۱۴۰۳ق). اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.
  • جعفری، محمدمهدی (۱۳۷۵ش). سیدرضی، تهران، طرح نو.
  • جمعی از نویسندگان (۱۳۹۳ش). گلشن ابرار، چاپ اول، قم، پژوهشکده باقرالعلوم.
  • حکیم، سیدمنذر و جمعی از محققان (۱۴۲۲ق). اعلام الهدایة، چاپ اول، المجمع العالمی لاهل البیت.
  • سماعی حائری، محمد (۱۴۱۴ق). الاجازات الکبیرة، چاپ اول، اشراف سیدمحمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
  • سمعانی، عبدالکریم بن محمد (۱۳۹۷ق). دایرة المعارف العثمانیة.
  • صدر، سیدحسن (۱۳۷۵ش). تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، بیجا، اعلمی.
  • صدوق، محمد بن علی (بیتا). ترجمه من لایحضره الفقیه، مترجمان: علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، تهران، نشر صدوق.
  • عفیف البعبکی (۱۹۶۹م). مختصر تاریخالعرب، بیروت، حزیران.
  • قمی، شیخ عباس (بیتا). سفینة البحار، بینا.
  • _______ ، (بیتا). فواید الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریه، بینا.
  • کتاب شیعه (۱۳۹۲ش). «دوفصلنامه تخصصی مؤسسه کتابشناسی شیعه»، شماره ۷-۸.
  • مجلسی، محمدباقر (بیتا). بحار الانوار، بیروت، احیاء التراث العربی.
  • مدرس تبریزی، میرزا محمدعلی (۱۳۷۴ش). ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللقب، چاپ چهارم، بیجا، خیام.
  • مرعشی نجفی، سیدمحمود (۱۳۹۰ش). مرجع میراثبان، چاپ اول، قم، کتابخانه مرعشی نجفی.
  • _______ ، (۱۴۱۶ق)، المسلسلات فی الاجازات، قم، کتابخانه مرعشی.