حقوق اهل بیت بر مردم (از منظر زیارتنامه ها)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

عضو گروه اخلاق و اسرار پژوهشکده حج و زیارت

چکیده

پیامبر اکرم و خاندان مکرّم ایشان در جایگاه راهنمایان بشر، منشأ خدمات زیادی برای مردم بودند و نه تنها مسلمانان، بلکه عموم مردم از برکات وجودی آن هدایت گران آسمانی بهره برده اند. این مقاله، که به روش «توصیفی ـ تحلیلی» نگارش یافته، موضوع حقوق پیامبر و اهل بیت اطهار از منظر زیارتنامه‌ها را بحث و بررسی کرده و به این سؤال پاسخ داده است که آن بزرگواران چه حقی بر مردم دارند؟ و مردم چگونه می توانند وظیفه‌ی خود را در این زمینه انجام دهند؟ بررسی منابع روایی و زیارتنامه‌های مأثور، نشان می‌دهد که مردم مکلّف به شناخت منزلت و جایگاه اهل بیت طاهرین هستند و لازمه‌ی دین داری یک مسلمانْ پیروی صادقانه از پیامبر و خاندان مطهّر ایشان: همراه با تکریم و بزرگداشت آنان است. لازم است مردم با یاری رسانیدن به دین، محبت قلبی خود را به این انسان‌های شایسته ابراز دارند و از دشمنان آنها بیزاری جویند.
 

کلیدواژه‌ها


قدّمه

رسول خدا۹ و خاندان مطهّر ایشان، هچون خورشید فروزان، زندگی تاریک بشر را روشنایی بخشیدند. آنان با سخنان حکیمانة خود، ضمن تشریح آیات قرآن و معارف الهی، معرفت مردم را بالا بردند و از گمراهی عقیدتی و مفاسد اخلاقی و اجتماعی نجاتشان دادند. خاندان عصمت و طهارت:، همچون پدری مهربان و دلسوز، سنگ صبور مردم در همة مشکلات بودند و گرفتاری هایشان را برطرف ساختند. چه بسا آنها نان شب خود را به فقیران و دردمندان می بخشیدند و خودشان با گرسنگی، شب را به صبح می رسانیدند. پیامبر و خاندان پاکش ما را با نور ایمان و معنویت و اخلاق و رفتار سنجیده تربیت کردند و اینک باید ببینیم در مقابل این همه ایثار و فداکاری، که اهل بیت: از خود نشان دادند، چه حقوقی بر مردم دارند؟ و وظیفة مردم در سپاس گزاری از آنان چیست؟

در روایات بسیاری که از پیامبر اکرم۹ و ائمّة اطهار: به ما رسیده، بر حقوق اهل بیت: و ضرورت پاسداشت آن توسط مردم تأکید شده است. بنابر برخی از زیارتنامهها و روایاتی که در بیان جایگاه رفیع اهل بیت: وارده شده، مردم باید خود را در برابر اهل بیت: مسئول بدانند و برای ادای وظیفه در این زمینه مهیّا باشند. از پیامبر اکرم۹ نقل شده است:

أَنَا أَوَّلُ وَافِدٍ عَلَی الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ کِتَابُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِی، ثُمَّ أُمَّتِی، ثُمَّ أَسْأَلُهُمْ: مَا فَعَلْتُمْ بِکِتَابِ اللّهِ وَ بِأَهْلِ بَیْتِی؟ (کلینی، ج‏٢، ص٦٠٠)

من اولین کسی هستم که در روز قیامت وارد محضر پروردگار می شوم، سپس قرآن و خاندانم وارد می شوند و پس از آن امت من وارد میشوند. آنگاه من از امّتم می پرسم که با کتاب خدا و اهل بیت من چه کردید؟

این سخن پیامبر اکرم۹ هشداری است جدّی برای یکایک پیروان آن حضرت! و نشان می دهد که حق اهل بیت: بسیار خطیر است و مردم باید برای ادای حقشان مهیّا باشند.

در خصوص بزرگی حق اهل بیت: و مسئولیت سنگین مردم دربارة آن، فرازی از دعای روز عید غدیر گویاست. در دعایی که بعد از نماز روز غدیر خوانده می شود به محضر پروردگار عرض می کنیم:

...یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ، أَنْ أَتْمَمْتَ عَلَیْنا نِعْمَتَک‏ بِمُوَالاةِ أَوْلِیَائِکَ الْمَسْئُولِ عَنْهُمْ عِبَادُکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ: (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ}14 وَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: {وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ}؛15 (ابن طاووس، ج‏٢، ص٢٨٦).

...ای خدایی که هر روز در کار (آفرینش) هستی، تو را سپاس می گویم که نعمتت را به سبب ولایت پذیری از اولیایت، بر ما تمام کردی. (اولیایت کسانی هستند) که بندگانت دربارة آنها سؤال خواهند شد؛ زیرا تو گفتی: «آنگاه شما در آن روز از نعمت ها بازپرسی خواهید شد.» و فرمودی: «آنان را نگه دارید که حتماً مورد بازپرسی قرار می گیرند.»

با توجه به اهمیت این بحث، تاکنون کتاب ها و مقالاتی در زمینة تبیین حقوق اهل بیت: نوشته شده است؛ از جمله: کتاب حقوق اهل بیت: و وظایف ما، جواد محدثی. مقالاتی نیز در این زمینه نگاشته شده است؛ مانند:

«حقوق اهل بیت: از نظر قرآن و حدیث»، آیة الله سبحانی؛ (نشریه دانشکده الهیات و معارف السلامی، شماره ۳۰، تابستان ۱۳۷۶ش) «مهم ترین حقوق اهل بیت:، مجلة موعود (سال ۱۳۹۲ ش۱۳۷ و ۱۳۸)؛ «دیدگاه امام رضا۷ دربارة حقوق اهل بیت: و وظایف مردم در قبال امامان»، محمّدرضا جواهری (نشریه فرهنگ رضوی، سال اول، بهار ۱۳۹۲، شماره ۱)؛ «حقوق اهل بیت: عبدالحکیم سلیمی؛ (مجله معرفت، سال ۱۳۸۵، شماره ۱۰۶)؛ «حقوق اهل بیت: در قرآن»، پایگاه تخصصی قرآن کریم (؟). (مرکز جهانی اطلاع رسانی اهل بیت:،

اما در خصوص حقوق اهل بیت: از منظر زیارتنامهها اثر علمی یافت نشد. این در حالی است که متون زیارتنامههای معصومان: حاوی بسیاری از معارف دینی، به ویژه بیانگر جایگاه اجتماعی اهل بیت عصمت و طهارت: است و از آن رو که اهل بیت: ولی نعمت مردم و واسطة فیض پروردگارند و در زیارتنامهها بسیاری از حقوق ایشان مطرح گردیده، ضرورت دارد این موضوع بررسی شود. اما آن حقوق چیست؟ و پیروان اهل بیت: چه وظایفی در خصوص اهل بیت: دارند؟ این مقاله در صدد است با استفاده از رهنمودهای قرآن و آموزه های اهل بیت: و مطابق با آنچه در زیارتنامهها وارد شده به برخی از آنها پاسخ دهد.

۱. شناخت مقام اهل بیت:

گام اول در جهت ادای حقوق اهل بیت: شناخت شخصیت و جایگاه و منزلت آن بزرگواران است. روایاتی در منابع شیعه و سنّی به چشم می خورد که بر اهمیت معرفت اهل بیت: تاکید کرده است. در برخی روایات، پذیرش عبادت انسان، به معرفت اهل بیت: منوط شده است و در صورت نبود این شناخت، عبادت انسان بی ارزش می شود، هر چند در ارزشمند ترین بخش مسجدالحرام انجام شود. از امام باقر۷ نقل شده است:

إِنَّ أَفْضَلَ الْبِقَاعِ مَا بَیْنَ الرُّکْنِ الْأَسْوَدِ وَ الْمَقَامِ... وَ الله لَوْ أَنَّ عَبْداً صَفَّ قَدَمَیْهِ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ وَ قَامَ اللَّیْلَ مُصَلِّیاً حَتَّی یَجِیئَهُ النَّهَارُ وَ صَامَ النَّهَارَ حَتَّی یَجِیئَهُ اللَّیْلُ وَ لَمْ یَعْرِفْ حَقَّنَا وَ حُرْمَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَمْ یَقْبَلِ اللهُ مِنْهُ شَیْئاً أَبَداً؟ (حرّ عاملی، ۱۴۰۹، ج‏۱، ص۱۲۳)،

با فضیلت ترین مکان ها میان رکن حجر الاسود و مقام ابراهیم است... به خدا قسم، اگر کسی (مدت مدیدی) آنجا روی پاها به نماز بایستد و شب ها را در حال عبادت به صبح بیاورد و روزها را روزه بگیرد؛ اما حق و حرمت ما اهل بیت را نشناسد خداوند هرگز چیزی از عبادت های وی را نمی پذیرد.

در زمینة زیارت اهل بیت عصمت و طهارت: نیز رهنمود ایشان آن است که زیارت در صورتی دارای ارزش است و زائر را به اهداف معنوی اش می رساند که برخاسته از معرفت باشد و با شناخت مقام آن امام معصوم یا امام زاده انجام شود.

صالح بن عقبه از بشیر دهّان روایت کرده است: به‏ امام صادق۷ عرضه داشتم: چه بسا پیش می آید که حج از من فوت می‏شود و برای انجام وظیفه، در جوار قبر حسین۷ مراسم عرفه را بجا می آورم (آیا مأجور هستم؟) امام فرمود: ای بشیر، هر مؤمنی که با معرفت به حق حسین۷ در غیر روز عید به کنار قبر او بیاید ثواب بیست حج و بیست عمرة مقبول و بیست جنگ در رکاب پیامبری مرسل یا امام عادل در نامه عملش نوشته می‏شود، و کسی که در روز عید بیاید ثواب هزار حجّ و هزار عمرة مقبول و هزار جنگ در رکاب پیمبری مرسل یا امام عادل در نامة عملش نوشته می‏شود. راوی گفت: چگونه چنین مقامی نصیب من می‏شود؟! امام فرمود:

یَا بَشِیرُ، إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ۷ـ یَوْمَ عَرَفَةَ عَارِفاً بِحَقِّهِ فَاغْتَسَلَ بِالْفُرَاتِ ثُمَّ تَوَجَّهَ إِلَیْهِ کَتَبَ اللهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً بِمَنَاسِکِهَا...؛ (شیخ صدوق، ۱۴۱۳، ج‏۲، ص۵۸۰ نیز ر.ک: کلینی، ۱۳۸۹ق، ج۴، ص۵۸۱/ ابن قولویه، ۱۳۵۶ق، ص۱۳۸))

ای بشیر، اگر مؤمن در روز عرفه آهنگ قبر حسین۷ بنماید درحالی که بحق او عارف باشد، در فرات غسل کند و به زیارت او روی آورد، خدای عزّ و جلّ در برابر هر گام، برای او در نامة عملش حجی با مناسکش می نویسد.

به سبب اهمیت و ضرورت شناخت مقام اهل بیت:، همواره یکی از خواسته ها در ادعیه، معرفت آنان بوده است. در فرازی از زیارت «جامعه کبیره» می خوانیم:

... فَبِحَقِّهِمُ الَّذِی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَةِ الْعَارِفِینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِم‏...؛ (صدوق، ۱۴۱۳، ج‏۲، ص۶۱۷)

پروردگارا! به آن حقی که برای اهل بیت: بر خود واجب نموده ای، از تو درخواست می کنم مرا در زمرة حق شناسان اهل بیت و ادا کنندگان حق شان قرار دهی...

شاید فلسفة این همه تأکید نسبت به شناخت اهل بیت: برای برخی روشن نباشد و موجب ابهام و سؤال شود. خوشبختانه ائمّه اطهار: از این معمّا رمزگشایی کرده اند و ـ چنان که اشاره می شود ـ برخی از اسرار معرفت اهل بیت: را بیان کرده اند:

الف) معرفت دینی

شناخت اهل بیت: یکی از معارف دینی ما محسوب می شود و خاندان عصمت: آن را عامل مهمی در جهت انجام وظیفة پیروان و شیعیان در تکریم مقام خویش دانسته و بدان دعوت نموده اند. امام صادق۷ در تفسیر آیة شریفة (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) (تکاثر: ۸) فرمودند:

فَاللهُ تَعَالَی أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یُطْعِمَکُمْ طَعَاماً فَیَسْأَلَکُمْ عَنْهُ وَ لَکِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ عَنْ نِعْمَةِ الله عَلَیْکُمْ بِنَا، هَلْ عَرَفْتُمُوهَا وَ قُمْتُمْ بِحَقِّهَا؟ (ابن حیون، ۱۳۸۵ق، ج‏۲، ص۱۱۶)

شأن خداوند برتر از آن است که طعامی به شما ارزانی بدارد و سپس از شما دربارة آن بپرسد، لیکن شما از نعمتی بازخواست خواهید شد که خداوند توسط ما به شما ارزانی داشته است که آیا آن را شناختید و به ادای حقش قیام کردید؟

ازاین رو، بر موضوع معرفت اهل بیت: در زیارتنامهها تأکید شده و باور داشتن به مقام و منزلت اهل بیت: و حق بودن مرامشان جزئی از ایمان به شمار آمده است.

در زیارت رسول خدا۹ عرضه می داریم:

بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ الله زُرْتُکَ عَارِفاً بِحَقِّکَ مُقِرّاً بِفَضْلِکَ مُسْتَبْصِراً بِضَلَالَةِ مَنْ خَالَفَکَ وَ خَالَفَ أَهْلَ بَیْتِکَ عَارِفاً بِالْهُدَی الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ...؛ (ابن طاووس، ۱۴۱۶، ج‏۲، ص۶۰۵)

پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا! تو را زیارت کردم، درحالی که حق تو را می شناسم و به فضیلت تو اعتراف دارم و به گمراهی کسی که با تو و خاندانت مخالفت کند بینا هستم و به آن (راه) هدایتی که تو بر آن هستی آشنایم.

و در زیارت امام علی۷ نیز می خوانیم:

بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَعِزَّائِی وَ أَهْلِی وَ أَحِبَّائِی، أُشْهِدُ الله رَبِّی وَ رَبَّ کُلِّ شَیْ‏ءٍ، ... مُوَالٍ لِأَوْلِیَائِکَ، مُعَادٍ لِأَعْدَائِکَ، عَارِفٌ بِحَقِّکَ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکَ...؛ (ابن مشهدی، ۱۴۱۹، ص۳۰۸)

پدر و مادرم و عزیزانم و خانواده ام و دوستانم فدای تو باد ای امیر المؤمنین! خداوند ـ پروردگار خودم و پروردگار همة موجودات ـ را گواه می گیرم...که من دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت هستم و حق تو را می شناسم و به فضیلت تو اعتراف دارم.

ب) عامل سعادت

معرفت به مقام اهل بیت: عامل سعادت انسان هاست. اگر کسی بخواهد همة خوبی ها به زندگی اش روی آورد و به همة ارزش ها دست یابد مطمئن ترین راه، شناخت مقام اهل بیت: است. در روایتی، امام صادق۷ در تفسیر آیة (وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً). (بقره: ۲۶۹) فرمودند: منظور از «خیر کثیر» پیروی از امام و شناخت اوست؛ «طَاعَةُ الله وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ‏». (کلینی، ۱۳۸۹ق، ج‏۱، ص۱۸۵)

ج) وسیله هدایت

شناخت جایگاه و منزلت خاندان عصمت و طهارت وسیلة هدایت انسان هاست. بر اساس سخن معصومان: تنها کسی هدایت یافته است که مقام امام را شناخته باشد. اما آن که منزلت امام را نمی شناسد، مانند کسی است که در تاریکی سختی که راه خروج ندارد قرار گرفته است: «و الَّذِی لَا یَعْرِفُ الْإِمَامَ کَمَنْ مَثَلُهُ‏ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها». (همانجا).

د) عامل کمال

پرستش پروردگار، که یکی از عوامل کمال بندگان خداست، شرایطی دارد که بر اساس سخن امام صادق۷ یکی از آنها شناخت اهل بیت: و پیروی از رهنمودهای آنان است. ایشان فرمودند: «نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ الله...»؛ اولیای امر خداوند ما هستیم. «وَ بِنَا عُبِدَ اللهُ وَ لَوْلَانَا مَا عُرِفَ اللهُ...» و به وسیلة ما خداوند پرستش می شود. اگر ما نبودیم خداوند شناخته نمی شد. (صفّار، ۱۴۰۴، ج‏۱، ص۶۲) با این وصف عقیده به امام ـ در حقیقت ـ عقیده به خود دین است. نمی شود کسی بدون عقیده به امامْ دیندار باشد. از امام موسی بن جعفر۸ در ذیل آیة کریمه (فَما یُکَذِّبُکَ‏ بَعْدُ بِالدِّینِ) (تین: ۷) نقل شده است: منظور از «دین»، ولایت امام است. (کوفی، ۱۴۱۰، ص۵۷۹)

در روایت دیگری امام صادق۷ می فرمایند: «الدّینُ علیٌ»؛ (همان، ۱۴۱۰، ص ۵۷۷) دین یعنی علی۷.

هـ) ارتباط محکم با قرآن

ائمّة اهل بیت: رابطة وثیق و نزدیک با قرآن دارند. اگر آن وجودهای نورانی نبودند حقایق قرآن برای همیشه مکتوم می ماند. بنابراین، شناخت اهل بیت: گامی مهم برای فهم حقایق پیچیدة قرآن است.

امام محمد باقر۷ از پدر بزرگوارش امام سجّاد۷ نقل کرد که آن حضرت فرمودند:

از ما خاندان جز معصوم، شخص دیگری نمی‏تواند امام باشد. شخصی عرض کرد: معنای «معصوم» چیست؟ فرمود:

هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللّهِ وَ حَبْلُ اللّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا یَفْتَرِقَانِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؛ (صدوق، ۱۳۶۱، ص۱۳۳) معصوم کسی است که به ریسمان الهی چنگ می زند و ریسمان الهی همان قرآن است و آن دو تا روز قیامت از یکدیگر جدا نمی گردند.

این فرمودة خداوند است که: {إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ}؛ (اسراء: ۹) قطعاً این قرآن مردم را به راست‏ترین و استوارترین راه هدایت می‏کند.

۲. دوستی اهل بیت: و برائت از دشمنان آنها

بر اساس آیة شریفة (... قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی...) (شوری: ۲۳)، یکی از حقوق مهم پیامبر اکرم۹ و خاندان مطهّر ایشان آن است که مردم نسبت به آنان محبت بورزند. محبت اهل بیت: را از چند زاویه می توان موضوع بحث قرار داد:

الف) وجوب محبت اهل بیت: (کلینی، ۱۳۸۹ق، ج۸، ص۹۳/ ابن حیون، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۶۸/ صدوق، ۱۳۷۸، ج۲، ص۲۱۱ـ۲۱۳)

بر پایه روایات و به گفته مفسران (طبری، ۱۳۷۲، ج۹، ص۴۳/ زمخشری، بی تا، ج۴، ص۲۱۹ـ۲۲۰)، آیة مزبور بر وجوب مودّت اهل بیتبه عنوان پاداش رسالت پیامبر۹ دلالت می کند. سیوطی در ذیل آیة یاد شده روایتی را از پیامبر۹ ‏آورده مبنی بر اینکه مراد آیه این است که حق مرا در اهل بیتم حفظ کنید. (سیوطی، ۱۴۱۴، ج ۶، ص ۷)

فخر رازی در تفسیر کبیر خود، ابتدا چند حدیث از زمخشری در ذیل آیة (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ علیه أجراً...) (شوری: ۲۳) نقل کرده، پس آورده است: پس ثابت شد که این چهار تن (علی، فاطمه، حسن، حسین:) خویشاوندان رسول خدا۹ هستند و وقتی این معنا ثابت شد، واجب می‏شود که فقط این چهار تن را دارای مزیّت و عظمت بدانیم. سپس چند دلیل برای وجوب محبت اهل بیت: اقامه کرده است؛ از جمله:

اول. در روایات قبل گذشت که آل محمّد: کسانی هستند که برگشت امرشان به اوست. پس کسانی که ارتباطشان محکم تر و کامل تر باشد «آل» محسوب می‏شوند و شکی نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین: محکم ترین پیوند را با رسول خدا۹ داشتند و این از مسلّمات و مستفاد از احادیث متواتر است. بنابراین، لازم است که آنها را «آل پیامبر» بدانیم.

دوم. شکی نیست که پیامبر خدا۹ فاطمه۳ را دوست می‏داشت و درباره اش فرمود: «فاطِمَةُ بَضعَةٌ مِنّی یُوذینی ما یُوذیها»؛ فاطمه پارة تن من است. آنچه او را آزار دهد مرا آزار می دهد! و با احادیث متواتر از رسول خدا۹ ثابت شده که او علی و حسن و حسین: را دوست می‏داشت. هنگامی که این معنا ثابت شود محبت آنها بر تمام امّت واجب است؛ چون خداوند فرموده است: (وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ)؛ (اعراف: ۱۵۸) از او پیروی کنید تا هدایت شوید. (فخر رازی، ۱۴۲۰، ج‏۲۷، ص۵۹۶)

لزوم محبت اهل بیت پیامبر۹ و برائت از دشمنانشان موضوعی اعتقادی است که در زیارتنامهها نیز بسیار بر آن تأکید شده است. در زیارت جامعه می خوانیم:

ـ «وَ لَکُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَة... »؛ (صدوق، ۱۳۷۸، ج‏۲، ص۶۱۶)

و برای شماست محبتی که به ما واجب شده است.

ـ فَثَبَّتَنِی اللهُ أَبَداً مَا حَیِیتُ عَلَی مُوَالاتِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ وَ دِینِکُمْ وَ وَفَّقَنِی لِطَاعَتِکُمْ وَ رَزَقَنِی شَفَاعَتَکُمْ وَ جَعَلَنِی مِنْ خِیَارِ مَوَالِیکُمُ...؛ (همان، ص ۶۱۵)

از خدا می خواهم تا زنده هستم مرا در راه محبت شما و دین شما ثابت قدم نگه دارد و در پیروی از شما موفق گرداند و شفاعت شما را نصیبم کند و مرا از بهترین دوستان شما به شمار آورد.

ـ مُوَالٍ لَکُمْ وَ لِأَوْلِیَائِکُمْ مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِکُمْ وَ مُعَادٍ لَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُم...‏؛ (همان، ص۶۱۴)

دوست شما و دوستانتان هستم و نسبت به دشمنان شما کینه و عداوت دارم. من در صلح و سازشم با کسانی که با شما سازش دارند و در جنگ هستم با کسانی که با شما سر جنگ دارند.

ما با این جملات به اهل بیت پیامبر۹ عرض می کنیم: محور اساسی در اعتقاد دینی و پیوندهای اجتماعی و سیاسی ما، شما اهل بیت: هستید. معیار حبّ و بغض ما و جنگ و آشتی ما با دیگران شما خاندان پاک پیامبر: هستید.

از بخش دوم جملة مزبور روشن می شود که محبت دو بخش مثبت و منفی دارد. کسی که دوستدار ائمّه اطهار: است باید از دشمنانشان هم بیزاری جوید.

حاصل اینکه مذهب تشیّع، که به اعتقاد شیعة امامیّه تنها راه تقرّب به خدا و تنها وسیلة نیل به سعادت جاودانه است، مبتنی بر دو رکن اساسی تولّا و تبرّا است که یکی بدون دیگری در روز جزا نجات بخش نخواهد بود.

ازاین رو، در بسیاری از زیارتنامهها، از جمله «جامعة کبیره»، برائت از دشمنان یک اصل مهم اعتقای تلقّی شده است:

وَ بَرِئْتُ إِلَی الله ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّیَاطِینِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِینَ لَکُمْ الْجَاحِدِینَ لِحَقِّکُمْ وَ الْمَارِقِینَ مِنْ وَلَایَتِکُمْ وَ الْغَاصِبِینَ لِإِرْثِکُمْ‏ الشَّاکِّینَ فِیکُمْ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْکُمْ وَ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَکُمْ وَ کُلِّ مُطَاعٍ سِوَاکُمْ وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ... (صدوق، ۱۳۷۸، ج‏۲، ص۶۱۵ـ ۶۱۶)

و بیزاری جستم به سوی خداوند ـ عزّوجلّ ـ از دشمنان شما و به ویژه از جِبْت و طاغوت و شیطان ها و وابستگان آنها که به شما ستم و حقّ شما را انکار کردند و از دژ ولایت شما خارج شدند و حق شما را ستاندند و از شما دوری گزیدند. و از کسی که محرم اسرار غیر شما باشد و اطاعت گیرد و از امامانی که مردم را به سوی آتش می خوانند.

نتیجه اینکه ولایت و محبت اهل بیت: یک رکن اعتقادی شیعیان به شمار آمده و آنان با این رفتار خود، به درخواست پیامبر۹، پاسخ مثبت داده اند.

حضرت امام رضا۷ در جواب مأمون در نامه ای به وی لزوم محبت به اهل بیت: و بیزاری از دشمنان را چکیدة معارف دین برشمردند:

وَ حُبُّ أَوْلِیَاءِ الله تَعَالَی وَاجِبٌ وَ کَذَلِکَ بُغْضُ أَعْدَاءِ الله وَ الْبَرَاءَةُ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَئِمَّتِهِمْ...؛ (همان، ۱۳۷۸، ج‏۲، ص۱۲۴ـ ۱۲۶) دوستی اولیای خدا واجب است؛ همچنین دشمنی با دشمنان خدا و بیزاری جستن از آنها و از امامان و پیشوایان آنان.

خداوند می فرماید: {إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمٰنُ وُدًّا}؛ (مریم: ۹۶)

مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دل ها قرار می دهد.

در شأن نزول این آیه روایت شده است که امام صادق۷ فرمودند:

وَلَایَةُ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ هِیَ الْوُدُّ الَّذِی قَالَ اللهُ تَعَالَی...؛ (کلینی، ۱۳۸۹ق، ج‏۱، ص۴۳۱) ولایت امیرالمؤمنین۷ همان محبتی است که خداوند تعالی فرموده است.

ب) اهمیت و ارزش محبت اهل بیت:

روایت های فراوانی مودّت اهل بیت: را اساس اسلام دانسته و پذیرش اعمال به آن وابسته شده است. امام صادق۷ فرمودند:

لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ (برقی، ۱۴۱۳، ج‏۱، ص۱۵۰) هر چیزی پایه ای دارد و پایة اسلام دوست داشتن ما اهل بیت است.

در چند حدیث وارد شده که عبادت چندین هزار ساله در گرو محبت اهل بیت: است و گفته شده: کسی که با دوستی آل محمّد۹ بمیرد به جایگاه شهیدان باریافته و با ایمان کامل از دنیا رفته است. اما آنان که با اهل بیت: دشمنی ورزند کیفرشان محرومیت از بهشت و ناامیدی از رحمت الهی است. (حاکم، ۱۴۱۱، ج ۳، ص ۱۶۱؛ زمخشری، بی تا، ج ۴، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱؛ فخر رازی، ۱۴۲۰، ج ۲۷، ص ۱۴۲ ـ ۱۴۳)

چنان که گفته شد، ولایت اهل بیت: شرط دیانت ماست و عقیدة توحیدی در صورتی کامل می گردد که همراه با پذیرش ولایت آنان باشد. از همین روی، در زیارت «جامعة کبیره» محبت اهل بیت: عامل قبولی اعمال شناخته شده است:

وَ بِمُوَالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ...؛ (صدوق، ۱۳۷۸، ج‏۲، ص۶۱۵) با پذیریش ولایت شما اطاعت ها (اعمال واجب) پذیرفته می شود.

ج) ولایت اهل بیت:؛ مهم ترین پرسش روز قیامت

مرحوم صدوق می گوید: از رسول خدا۹ دربارة تفسیر آیة (وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ) (صافات: ۲۴) نقل شده است که فرمودند:

إِنَّهُ لَا یُجَاوِزُ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّی یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبَلَاهُ، وَ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ، وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ جَمَعَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ (صدوق، ۱۴۰۸، ج‏۱، ص۲۱۸)

(در روز قیامت) بنده هنوز قدم از قدم بر نداشته از چهار چیز از او سؤال میشود: از جوانی که در چه راهی سپری کرده است. از عمرش که در چه راهی صرف کرد، از مالش که از کجا آورد و در چه صرف کرد و از دوستی ما اهل بیت.

د) محبت اهل بیت:؛ عامل استقامت در برابر دشمنان

دشمنان اهل بیت: در طول تاریخ اسلام هر قدر توانستند نسبت به شیعیان و محبّان اهل بیت: سخت گیری کردند و هر جا قدرت داشتند شیعیان را کشتند. مهم ترین عاملی که شیعه را در برابر هجمه های دشمنان نگه داشته عشق به اهل بیت: بوده است. این عنصر معنوی موجب شده است در میان دوستداران اهل بیت:، به ویژه دوستان امیرالمؤمنین علی۷ کسانی پرورش یابند که در برابر دشمنان استقامت های حیرت انگیزی از خود نشان دهند.

اصبغ بن نباته می گوید: نزد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب۷ بودم که ایشان قضاوت می کرد. گروهی وارد شدند و فردی را که دست بسته بود نزد ایشان آوردند و گفتند: او دزدی کرده است: حضرت فرمود آیا دزدی کرده ای؟ گفت: بلی. حضرت چند بار دیگر با تأکید بیشتر از او سؤال کردند و او اعتراف کرد. دستور دادند دست او قطع شود. وی از محکمه بیرون آمد، در حالی که قطرات خون از دست بریده اش می چکید و می رفت. ابن کوّاء (از خوارج که دشمنی شدیدی با امیرالمؤمنین ۷ داشت) بین راه به او برخورد کرد و او را به این حال دید و خواست از این ماجرا به نفع حزب خودش و به ضرر امیرالمؤمنین۷ استفاده کند. با قیافه ای ترحّم آمیز جلو رفت و گفت: چه کسی دستت را برید و تو را به این حال درآورد؟ آن مرد با اینکه دستش بریده شده بود، اما چون علی۷ را در اجرای حد، مُحِق می دانست و حبّ علی را در دل داشت، با کمال صفا و صداقت، برای به خاک مالیدن بینی دشمن علی۷ شروع به مدح آن حضرت کرد و گفت:

قَطَعَ یَمِینِی سَیِّدُ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ أَوْلَی النَّاسِ بِالْیَقِینِ سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ۷ إِمَامُ الْهُدَی وَ زَوْجُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ابْنَةِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَبُوالْحَسَنِ الْمُجْتَبَی وَ أَبُوالْحُسَیْنِ الْمُرْتَضَی السَّابِقُ إِلَی جَنَّاتِ النَّعِیمِ... (ابن شاذان قمی، ص۱۷۳ و طبری، ص۱۵۶)

«دست مرا کسی بریده که سرور مؤمنان و پیشوای روسپیدان روز جزا و اولی به تصرّف در شئون زندگی مردم، امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب، امام هدایت، همسر فاطمة زهرا (دختر محمّد مصطفی۹) و پدر حسن برگزیده و حسین پسندیده: است و به سوی باغ های بهشت از همگان سبقت گرفته است.

ابن کوّاء گفت: عجب! او دستت را بریده و تو این چنین مدحش می کنی؟ مرد گفت: چگونه مدحش نکنم، و حال آنکه محبّت او با گوشت و خونم درآمیخته است؟! به خدا سوگند، او دستم را برای اجرای حکم خدا، که قانون عدل الهی است، برید.

بیست سال پس از شهادت امیرالمؤمنین۷، حاکم سفّاک کوفه میثم تمّار را دستگیر کرد و گفت: از علی ۷ اظهار برائت کن. او گفت: جانم قربان امیرالمؤمنین باد! دستور داد دارش زدند. اما او از بالای دار هم فریاد می زد: ای مردم، بیایید از زبان من مدح علی بشنوید! مردم پای چوبة دار او جمع شدند. سرانجام، لجام بر دهانش و نیزه بر پهلویش زدند تا بالای دار جان داد. (قمی، ۱۴۱۴، ج۲، ص۵۲۴ (مثم))

ابن سکّیت یکی دیگر از محبّان حضرت علی۷ است که دویست سال پس از شهادت امیرالمؤمنین۷ و در زمان متوکّل عبّاسی می زیست. او ادیب و دانشمندی برجسته بود. متوکّل او را به عنوان معلم فرزندان خویش انتخاب کرد. روزی متوکّل فرزندانش را، که شاگرد ابن سکّیت بودند، امتحان کرد و دید خوب آموزش دیده اند. ابن سکّیت را خواست و از او تشکّر کرد. چون قبلاً از بعضی درباریانش شنیده بود که او شیعه و از دوستداران امام امیرالمؤمنین۷ است و باورش نشده بود، خواست او را امتحان کند. پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوب ترند یا حسن و حسین، فرزندان علی؟ ابن سکّیت تا این جمله را شنید، چنان دگرگون شد و خونش به جوش آمد که نتوانست از اظهار عقیده خودداری کند؛ با کمال قوّت قلب و صلابت روح گفت: به خدا قسم! قنبر، غلام علی۷، نزد من از اینها محبوب تر است؛ هم از خودشان و هم از پدرشان. متوکّل از این جواب محکم چنان عصبانی شد که دستور داد همان جا زبانش را از پشت گردنش بیرون کشیدند و او را به شهادت رسانیدند. (همان، ج۱، ص ۶۳۶. الکنی و الالقاب، ج۱، ص۳۰۳)

هـ) محبت اهل بیت: عامل قرب به خداوند

ییامبر۹ و خاندان مطهّرش آشنای کوی الهی هستند. اگر کسی بخواهد معرفتی نسبت به پروردگار پیدا کند و هوای قرب الهی در سر می پروراند باید از در خانة اهل بیت: آغاز کند. علی بن ابراهیم قمی در تفسیر آیة (اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ‏ الْوَسِیلَةَ). (مائده: ۳۵)، می نویسد: معنایش این است که «تقرّبوا إلیه بالإمام»؛ به وسیلة امام به ساحت مقدّس پروردگار راه پیدا کنید. (قمی، بی تا، ج‏۱، ص۱۶۸)

در زیارت عاشورا می خوانیم:

اللهُمَّ انّی‏ اتَقَرَّبُ‏ الَیْکَ فی‏ هذَا الْیَوْمِ وَفی‏ مَوْقِفی‏ هذا وَایّامِ حَیاتی‏ بِالْبَرائَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَبِالْمُوالاةِ لِنَبیِّکَ وَآلِ نَبیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ؛ (طوسی، ۱۴۱۱، ج‏۲، ص۷۷۵ ابن مشهدی، ۱۴۱۹، ص۴۸۳) پروردگارا، در این روز و در این جایگاه و در همة ایام زندگی ام، به وسیلة بیزاری از دشمنان اهل بیت و با ولایت پذیری پیامبرو آل بیت طاهرینش به ساحت مقدس تو تقرّب می جویم.

۳. تکریم و احترام

یکی از حقوق پیامبر گرامی۹ و اهل بیت طاهرینش: نسبت به جامعه از دیدگاه قرآن، لزوم احترام به اهل بیت: و گرامی داشتن آنان است.16 بر اساس رهنمود قرآن، تکریم پیامبر و احترام به شخصیت آن حضرت از عوامل رستگاری،17 و آزار و اذیت آنان از عوامل دوری از رحمت خداوند است.18

روش های زیادی برای تکریم می توان ذکر کرد. در آیات قرآن کریم به برخی از مصادیق تکریم پیامبر۹ اشاره شده است:

برابر دستور خداوند در قرآن، نباید مردم جلوتر از خدا و رسول برای کاری تصمیم بگیرند و حرکت نمایند (حجرات: ۱) و جایز نیست مردم در حضور پیامبر۹ صدای خود را بلند کنند و باید در صدا زدن پیامبر۹، احترام ایشان را نگه دارند و در سخنان خود نسبت به ایشان از واژه های محترمانه استفاده کنند میان آن حضرت و مردم فرق قایل شوند. (حجرات: ۲ و ۳)

به علت رعایت نشدن این نکات در صدر اسلام، قرآن کریم برخی از مردم را نکوهش کرده است. گاهی آنان از پشت دیوارها با صدای بلند پیامبر۹ را خطاب می کردند. (حجرات: ۴) و یا بدون هماهنگی وارد خانة پیامبر۹ می شدند یا در منزل ایشان زیاده گویی می کردند. (احزاب: ۵۳)

همان گونه که تکریم پیامبر۹ در قرآن واجب شده، پیامبر اکرم۹ نیز احترام به اهل بیت: را به عنوان یک حق واجب بر مردم بیان داشته اند.

امام زین العابدین۷ فرمودند: روزی رسول خدا۹ به انس فرمودند: «سَیِّدَ الْعَرَبِ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ» را صدا بزن پیش من بیاید. عایشه گفت: ای رسول خدا، مگر شما خودتان سید عرب نیستید؟ حضرت فرمودند: «أَنَا سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ»؛ من آقای فرزندان آدم هستم و علی بن ابی طالب سید عرب است. وقتی علی بن ابی طالب۷‏ به محضر ایشان وارد شدند، پیامبر خدا۹ انصار را خبر کردند. آنان همگی نزد حضرت جمع شدند. ایشان خطاب به آنان فرمودند:

مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ! أَ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی؟ هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فحبّوه [فَأَحِبُّوهُ‏] کَحُبِّی [لِحُبِّی وَ أَکْرِمُوهُ کَإِکْرَامِی‏] وَ الْزَمُوهُ کالزامی [لِکَرَامَتِی‏]...؛ (کوفی، ۱۴۱۰، ص۱۶۴) ای گروه انصار، آیا شما را به چیزی راهنمایی کنم که اگر به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نمی شوید؟ این علی بن ابی طالب است. او را دوست بدارید؛ همان گونه که مرا دوست می دارید؛ او را گرامی بدارید؛ همان گونه که مرا گرامی می دارید.

در ادامة حدیث آمده است که پیامبر فرمودند:

با علی باشید؟ همان گونه که با من هستید. هر کس او را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است. هر کس خدا را دوست بدارد خداوند بهشت خود را نصیبش فرماید و خنکای بخشش را به او می چشاند. هر کس او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است و هر کس با من دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است. هر کس با خدا دشمنی نماید خداوند او را با صورت در آتش می افکند و عذاب دردناکش را به او می چشاند... (همانجا)

برخی از شیوه های تکریم اهل بیت:

برای تعظیم و تکریم اهل بیت: روش های زیادی وجود دارد. به چند نمونه بسنده می کنیم:

الف ـ تکریم زبانی و رفتاری

یکی از راه‏های تکریم و ابراز محبت به اهل بیت: آن است که نام آن بزرگواران را با احترام بر زبان جاری کنیم و نام آنان را گرامی بداریم و هنگام ذکر نام امام زمان [ از جا برخیزیم و دست بر سر نهیم. این سیره و روش خود ائمّه معصوم: نیز بوده است که با شوق و احترام از پیامبر۹ و حضرت فاطمه۳ و اهل بیت: یاد می‏کردند و این شیوه را به مخاطبانشان می‏آموختند.

نقل شده است که رسول خدا۹ دست حضرت فاطمه زهرا۳ را می‏بوسیدند، به احترام ایشان از جا برمی‏خاستند، ایشان را در جای خودش می‏نشانیدند و می‏فرمودند: فِدَاهَا أَبُوهَا؛ (صدوق، ۱۴۰۰ق، ص۲۳۴) پدرش به فدایش!

خداوند به شخصی به نام سکونی دختری عطا کرد. امام صادق۷ پرسیدند: «او را چه نامیده‏ای؟» گفت: «فاطمه». امام فرمودند: «آه! آه.» سپس دست بر پیشانی نهادند و به او توصیه کردند:

إِذَا سَمَّیْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَاتَسُبَّهَا وَ لَاتَلْعَنْهَا وَ لَاتَضْرِبْهَا؛ (طوسی، ۱۴۰۷، ج‏۸، ص۱۱۲) حال که نامش را فاطمه نهاده‏ای به او ناسزا مگو و او را نفرین مکن و او را نزن!

از امام صادق۷ دربارة حضرت قائم [ پرسیدند که آیا او متولد شده است؟حضرت فرمودند: «... لَا، وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی؛ (نعمانی، ۱۳۹۷ق، ص۲۴۵) نه، ولی اگر او را دریابم، در طول حیاتم خدمتگزار او خواهم بود.

ب ـ زیارت حرم های مطهّر

رابطه داشتن با اهل بیت: و زیارت مراقد مطهر آنان از راه‏های احترام و ابراز محبت به آنان است. زیارت عامل مؤثری برای ایجاد رابطة قلبی میان مؤمنان و اهل بیت: محسوب می گردد. از پیامبر گرامی۹ و ائمّة اطهار: روایات بسیاری در فضیلت و ثواب زیارت نقل شده است. امام صادق۷ از پدر بزرگوارشان امام محمّد باقر۷ نقل کردند که فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ۸ عَارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَهُ اللهُ تَعَالَی فِی عِلِّیِّینَ»؛ (علی بن موسی۷، بی تا، ص۸۱) هر کس قبر حسین بن علی۸ را از روی معرفت زیارت کند، خداوند نام او را در علیین می نویسد.

ج ـ صلوات و دعا

از جلوه های احترام و تکریم اهل بیت: دعا و صلوات است که موجب ترفیع درجه می شود و در سورة احزاب به آن دستور داده شده است.

{إِنَّ اَللهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی اَلنَّبِیِّ یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً}؛ (احزاب: ۵۶) خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.

ابن فارس گفته است: «فأمّا الصّلاة من الله تعالی فالرّحمة»؛ (ابن فارس، ج ۳، ص ۳۰۱) صلوات از سوی پروردگار، همان رحمت اوست که شامل حال پیامبر۹ می شود.

اما صلوات توسط بندگان، درخواست رحمت است. علاّمه طباطبائی می نویسد:

و قد استفاضت الروایات من طرق الشیعة و أهل السنة انّ طریق صلاة المؤمنین أن یسألوا الله تعالی أن یصلّی علیه و آله»؛ (طباطبائی، ۱۴۱۷، ج‏۱۶، ص۳۳۸) روایات از طریق شیعه و سنّی به حد استفاضه رسیده که صلوات مؤمنان بر پیامبر این گونه است که از خداوند برای پیامبر و آلش درخواست رحمت کنند.

به همین سبب، یکی از پر کاربرد ترین کلمات در زیارتنامهها ابلاغ صلوات و سلام بر محمّد و آل محمّد۹ است.

در زیارت حضرت پیامبر۹ این جملات را می خوانیم:

اللهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ و... عَلی‏ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ...؛ (کلینی، ۱۳۸۹ق، ج‏۴، ص۵۵۱)

بارالها، درود های خود و فرشتگان مقرّبت را بر بنده و فرستاده ات محمّد۹ نثار کن!

در زیارت «جامعة کبیره» آمده است:

فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ اذِنَ اللهُ انْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلاتَنا عَلَیْکُمْ رَحْمَةً لَنا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنا، إِذِ اخْتارَکُمُ اللهُ لَنا، وَ طَیَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَیْنا مِنْ وِلایَتِکُمْ...»؛ (صدوق، ۱۴۱۳، ج‏۲، ص۶۱۳) شما را در خانه هایی قرار داد که اذن داد بلندمرتبه باشند و نام او در آن خانه ها برده شود و درود ما را بر شما وسیلة ریزش رحمت بر ما و آمرزش گناهان ما قرار داد؛ زیرا خداوند شما را برای ما برگزید و آفرینش ما را پاکیزه قرار داد؛ به سبب آنکه ولایت شما را بر ما ارزانی داشت.

در زیارت امام علی۷ آمده است:

اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ بِصَلَوَاتِکَ، وَ احْبُ بِکَرَامَاتِکَ، وَ وَفِّرْ بِبَرَکَاتِکَ، وَ حَیِّ بِتَحِیَّاتِکَ...؛ (ابن مشهدی، ۱۴۱۹، ص۳۰۳) بارالها (با رحمت و درود های خود) بر او درود فرست، والطاف و برکات و سلام هایت را بر او فراوان گردان.

پیامبر اکرم۹ با هدف آموزش شیوة صحیح صلوات، در کنار نام خود، درود بر خاندان خویش را نیز لازم دانسته و صلوات بدون نام بردن از آنان را ناقص شمرده اند. در منابع شیعه و سنّی نقل شده است: پس از نزول آیة (إِنَّ اَللهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی اَلنَّبِیِّ...) (احزاب: ۵۶) مردی به پیامبر۹ عرضه داشت: سلام بر تو را می دانیم؛ اما صلوات بر آل تو چگونه است؟ پیامبر فرمودند: بگو:

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید؛ (ابن کثیر، ج‏۶، ص۴۰۷) خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی و بر محمّد و آل محمّد برکت بده؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت دادی. به راستی که تو ستوده و دارای بخشش بی پایان هستی.

سیوطی افزون بر این حدیث، هجده حدیث دیگر نقل کرده که همه دلالت می کند بر اینکه هنگام صلوات بر پیامبر، صلوات بر آل محمّد۹ نیز باید افزوده شود. (سیوطی، ۱۴۱۴، ج‏۵، ص۲۱۶)

در عموم روایت های امامان معصوم: دربارة صلوات نیز درود بر اهل بیت پیامبر: در کنار درود بر ایشان به این صورت آمده است: «اللّهمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّد»، گرچه گاه عبارتی در انتهای آن افزوده شده و گفته شده است چنین بگویید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ؛ (کوفی، ۱۴۱۰، ص۱۷۰) خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست؛ همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. همانا تو ستوده و بزرگ هستی.

در برخی روایات آمده است: فَحَقُّنَا عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْنَا مَعَ الصَّلَاةِ فَرِیضَةً وَاجِبَةً مِنَ الله ‏...

حق ما بر هر مسلمان این است که با هر نماز، به عنوان دستور خدایی بر ما صلوات بفرستد.

۴. اطاعت از اهل بیت:

اهل بیت پیامبر۹ هدایت و مدیریت جامعة بشری را بر عهده دارند و از هر جهت بر مردم حق دارند و شایستة تکریم و احترام هستند. یکی از راه های ادای حق اولیای خدا این است که مردم در همة امور زندگی از فرامین آنها پیروی نمایند. قرآن کریم آنان را صاحبان امر (اولی الامر) و اطاعت از ایشان را واجب دانسته است. (نساء: ۵۹)

رسول خدا۹ برای خود و خاندانش نسبت به مردم حقوقی بالاتر از حق پدران صلبی قائل است و اطاعت از اهل بیت: را واجب تر از پدران مردم می داند. حضرت علی۷ فرمودند: از رسول خدا۹ شنیدم که می فرمودند:

أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَیْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَیْ وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ إِنْ أَطَاعُونَا مِنَ النَّارِ إِلَی دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیَّةِ بِخِیَارِ...؛ (حسن بن علی، ۱۴۰۹، ص۳۳۰)، من و علی پدران این امّت هستیم و حق ما بر آنان بیش از حق پدرانشان است؛ زیرا ما آنان را (در صورتی که از ما پیروی نمایند) از آتش نجات داده، به محل آرامش می رسانیم و در بندگی خدا به خوبان ملحقشان می سازیم.

در ادامة روایت آمده است:

پس خوشا به حال کسی که به حق پیامبر و اهل بیتش آشنا باشد و در همه حال، مطیع آنان باشد که در این صورت، خداوند او را از برترین اهل بهشت قرار می دهد و از او خشنود است و او را گرامی می دارد و وی را به سعادت و می رساند (همانجا).

یکی از محورهای مهم زیارتنامهها ضرورت اطاعت از پیامبر۹ و اهل بیت طاهرین: است که در فرازهای زیارتنامة آن بزرگواران به چشم می خورد. در زیارت حضرت امام حسین۷ خطاب به آن حضرت می گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّ طَاعَتَکَ مُفْتَرَضَةٌ...»؛ (ابن مشهدی، ۱۴۱۹، ص۳۷۸) شهادت می دهم که اطاعت تو واجب است.

در زیارت «جامعة کبیره»، پیروی از اهل بیت: را به عنوان یک آرزوی معنوی از خداوند درخواست می کنیم:

فَثَبَّتَنِیَ اللهُ أَبَداً مَا حَیِیتُ عَلَی مُوَالاَتِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ وَ دِینِکُمْ وَ وَفَّقَنِی لِطَاعَتِکُمْ وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثَارَکُمْ‏ وَ یَسْلُکُ سَبِیلَکُمْ وَ یَهْتَدِی بِهُدَاکُمْ وَ یُحْشَرُ فِی زُمْرَتِکُمْ؛ (صدوق، ۱۴۱۳، ج‏۲، ص۶۱۷) از خدا می خواهم مرا تا زنده ام در راه موالات شما و دین شما ثابت نگه دارد و توفیق اطاعت از فرمان شما را به من عنایت نماید و مرا از کسانی قرار دهد که گام بر جای گام شما می گذارد و سرانجام با شما محشور می گردد.

در خصوص ضرورت پیروی مردم از پیامبر۹ و ائمه اطهار: توجه به چند نکته ضروری است:

الف) ویژگی های مثبت رهبران

یکی از عوامل موفقیت و پیشرفت یک ملت این است که رهبرانشان ویژگی های مثبتی داشته باشند تا مقبول عامّة مردم گردند. ائمّة اطهار: به علت تأیید الهی و داشتن مقام عصمت، همة امتیازات یک حاکم جامع الشرائط و مقبول عامّه را دارند. بنابراین، مردم از عمق جانْ آنها را پذیرا هستند و اطاعت آنان را بر خود لازم می دانند. حسین بن ابی العلاء از امام صادق۷ دربارة لزوم اطاعت از اوصیای پیامبر۹ پرسید. ایشان در پاسخ فرمودند:

نَعَمْ هُمُ الَّذِینَ قَالَ اللهُ تَعَالَی:‏ (أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ}‏.19 وَ هُمُ الَّذِینَ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَ:‏ (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ‏ وَ رَسُولُهُ‏ وَ الَّذِینَ آمَنُوا...}؛20 (کلینی، ١٣٨٩ق، ج‏١، ص١٨٧)

آری، ایشان همان کسانی هستند که خدای تعالی می فرماید: «اطاعت کنید
خدا را و اطاعت کنید پیغمبر و والیان امر از خودتان را» (که مقصود از والیان
امر، اوصیای پیامبر هستند) و ایشان همان کسانی هستند که خدای عزّوجلّ
فرموده است: «ولیّ شما فقط خداست و رسولش و کسانی که ایمان
آورده‏اند... .»

ب) نقش معنوی پیروی از رهبران

در اندیشة سیاسی شیعه، پیروی از امام المسلمین، گذشته از نقش سیاسی و اجتماعی، که موجب رشد و کمال فردی و گروهی است، دارای نقش معنوی نیز هست. این مهم ترین امتیاز حاکمیت اسلامی بر دیگر نظام های سیاسی دنیاست.

محمّد بن فضیل می گوید: از امام صادق۷ پرسیدم: بهترین وسیلة تقرّب بندگان به خدای عزّوجلّ چیست؟ امام۷ فرمودند:

أَفْضَلُ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَی الله عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةُ الله وَ طَاعَةُ رَسُولِهِ وَ طَاعَةُ أُولِی الْأَمْرِ؛ (کلینی، ج‏۱، ص۱۸۸) بهترین وسیلة تقرب بندگان به سوی خدای عزّوجلّ اطاعت خدا و اطاعت رسول و اطاعت والیان امر است.

وقتی پیروی از قوانین و دستورالعمل های یک نظام سیاسی جایگاه اعتقای و معنوی پیدا کند، مردم از عمق جان چنین نظامی را خواهند پذیرفت. در برخی از فرازهای زیارتنامهها آمده است: شیعة راستین نه تنها از اهل بیت پیامبر۹ پیروی می کند، بلکه اعلام می دارد که در همة امور زندگی و تصمیم گیری ها، زمام امر خود را به دست اهل بیت: سپرده و تسلیم بی چون و چرای آنان است. در زیارت کاظمین۸ و نیز زیارتی که برای همة امامان: وارد شده آمده است:

أُشْهِدُ الله أَنِّی مُسَلِّمٌ لَکُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلَانِیَتِکُمْ مُفَوِّضٌ فِی ذَلِکَ کُلِّهِ إِلَیْکُم‏...؛ (ابن قولویه، ۱۳۵۶ق، ص۳۰۳ و ۳۱۶) خدا را گواه می گیرم که من تسلیم شما هستم. در سازشم با کسانی که با شما سازش کنند و در جنگم با آنان که با شما در جنگ هستند. به امور نهان و آشکار شما ایمان دارم و در همة این امور زمام اختیارم را به شما واگذار می کنم.

وقتی مردم معتقد باشند که امام فردی ممتاز است و همانند پیامبر از جانب خداوند برای هدایت آدمیان نصب گشته که هم عالِم به تمام احکام و قوانین آسمانی و هم متّصف به عصمت و مصون از هرگونه سهو و خطاست، اطمینان خواهند داشت که تسلیم شدن بدون چون و چرا در مقابل چنین رهبری، عین تحقیق و پیروی از عقل و اندیشه است و همة تصرفات چنین امامی به مصلحت است. پس لازمة چنین اعتقادی واگذاری نهان و آشکار و اول و آخر امور به مولی است و در این صورت، او را نسبت به جان و مال خود از خودشان سزاوارتر می دانند؛ چنان که خدای تعالی فرمود:

{وَ مٰا کٰانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لاٰ مُؤْمِنَةٍ إِذٰا قَضَی اَللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}؛ (احزاب: ۳۶) هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد!

در زیارت «جامعة کبیره» هم می گوییم: «وَ قَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وَ رَأْیِی لَکُمْ تَبَعٌ»؛ دلم تسلیم شما و نظرم پیرو نظر شماست. (صدوق، ۱۴۱۳، ج۲، ص۶۱۳)

این جمله ـ در واقع ـ به معنای واگذاری امور و سپردن همة مایملک انسان به امام است؛ یعنی دلم عقد پیروی از شما را با خود بسته و نظری بر خلاف شما اختیار نمی کند و هیچ اختیاری جز اختیار شما ندارد: «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ»؛ حقّ می دانم هر چه را شما حق می دانید، و باطل می دانم هر چه را شما باطل می دانید«مُطِیعٌ لَکُمْ عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ‏...آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِکُمْ»؛ (همان، ۱۴۱۳، ج‏۲، ص۶۱۴) بر اساس معرفتی که به حقّ شما دارم، مطیع شما هستم؛ پذیرندة گفتار شما و عمل کننده به فرمان شما هستم.به محض اینکه فرمانی از شما برسد، بدون چون و چرا خودم را موظّف به اطاعت آن می دانم. این لازمة معرفت به حقّ امام است.

۵. یاری اهل بیت:

از مهم ترین حقوق پیامبر۹ و خاندان مطهّر ایشان: بر مردم، که در زیارتنامهها مطرح شده، ضرورت یاری پیامبر۹ و اهل بیت طاهرین ایشان: است. مردم باید همواره برای ادای این حق مهیّا بوده، اعلام آمادگی نمایند.

در زیارت «جامعة کبیره» می خوانیم: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ...»؛ و یاری ام برای شما مهیّاست.

در زیارت حضرت علی۷ نیز آمده است: اَللّهُمَّ أَنْتَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِزِیَارَةِ مَوْلَایَ وَ وَلَایَتِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ فَاجْعَلْنِی مِمَّنْ تَنْصُرُهُ وَ تَنْصُرُ بِهِ [یُنْتَصَرُ بِهِ وَ یَنْصُرُهُ‏] وَ مُنَّ عَلَیَّ بِنَصْرِکَ لِدِینِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة...؛ (ابن قولویه، ۱۳۵۶ق، ص۴۵)

بارالها، تو با (توفیق دادن) زیارت مولایم (علی) و ولایتش و شناختش به من منّت نهادی پس مرا از کسانی قرار ده که او را یاری می کنند و از او کمک می گیرند. و در دنیا و آخرت برای توفیق یاری دینت بر من منّت بگذار.

شاید این سؤال برای برخی مطرح باشد که پیامبر اکرم۹ و خاندان مطهّر ایشان: با وجود امدادهای غیبی و قدرت فوق العاده مادی و معنوی چه نیازی به یاری مردم داشتند؟ جواب این است که وقتی سخنان آن بزرگواران و تاریخ زندگی پیامبر اکرم۹ و ائمّة اطهار: را ملاحظه می کنیم، می بینیم که آنان همواره از مردم درخواست کمک می کردند. این درخواست ها را در چند عنوان می توان دسته بندی کرد:

الف ـ احقاق حقوق اهل بیت:

بخشی از استنصار اهل بیت: از مردم مربوط به مباحث سیاسی، اجتماعی و احقاق حقوق اهل بیت: است. در این درخواست ها پیامبر۹ و ائمّة طاهرین: از مردم می خواستند با آگاهی کامل، از حقوق اهل بیت: دفاع کنند و به آنان یاری رسانند و آنها را در اجرای دین تنها نگذارند.

رسول خدا۹ در این باره فرمودند: «أَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی وَ شِیعَتَهُمْ وَ انْصُرُوهُمْ...»؛ (طبری آملی، ۱۳۸۳ق، ص۱۵۷) اهل بیتم و شیعیانشان را دوست بدارید و آنان را یاری کنید...

ابن عباس گفته است: وقتی بیماری پیامبر۹ شدت یافت فرزندان عبدالمطّلب را جمع کرد. امیرالمؤمنین۷ آن حضرت را نشانید و به سینة خودش تکیه داد. پیامبر۹ ابتدا حمد و ثنای الهی به جا آورد، سپس فرمود: «ای بنی عبدالمطّلب، تقوای الهی پیشه کنید و خدا را بپرستید. همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرّق نشوید و اختلاف نکنید. اسلام بر پنج پایه بنا شده است: ولایت و نماز و زکات و روزة ماه رمضان و حج.

اما ولایت برای خدا و پیامبرش و برای مؤمنانی‏ است که زکات را در حال رکوع می‏پردازند [اشاره به خاتم بخشی علی۷ ـ سورة مائده: ۵۵ـ۵۶] و هر کس ولایت خدا و پیامبرش و کسانی را که ایمان آوردند بپذیرد (بداند) که حزب خداوند پیروز است.

سلمان عرض کرد: یا رسول الله، آیا این آیات شامل همه مؤمنان است یا مخصوص بعضی از ایشان است؟ فرمودند: مخصوص بعضی از آنان است که خداوند آنان را در بیش از یک آیه قرآن با خود و پیامبرش قرین نموده است.

سلمان پرسید: یا رسول الله، آنان کیانند؟ فرمود: «أَوَّلُهُمْ وَ أَفْضَلُهُمْ وَ خَیْرُهُمْ أَخِی هَذَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب‏...»؛ اول آنان و افضلشان و بهترینشان این برادرم علی بن ابی طالب است و در این حال، دست مبارک خود را بر سر امیر المؤمنین۷ قرار دادند، سپس بر سر امام حسن۷ قرار دادند و فرمودند: بعد از او این پسرم...

پیامبر اکرم۹ در ادامة سخنانشان فرمودند:

یَا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ، أَطِیعُوا عَلِیّاً وَ اتَّبِعُوهُ وَ تَوَلَّوْهُ وَ لَا تُخَالِفُوهُ وَ ابْرَءُوا مِنْ عَدُوِّهِ وَ آزِرُوهُ وَ انْصُرُوهُ وَ اقْتَدُوا بِهِ تُرْشَدُوا وَ تَهْتَدُوا وَ تُسْعَدُوا؛ (سلیم بن قیس هلالی، ۱۴۰۵، ج‏۲، ص ۹۰۶ـ ۹۰۷) ای فرزندان عبدالمطلّب، از علی اطاعت کنید و تابع او باشید و ولایت او را بپذیرید و با او مخالفت نکنید و از دشمن او بیزاری بجویید و او را کمک کنید و یاری اش دهید و به او اقتدا نمایید تا به راه درست رفته باشید و هدایت شوید و سعادتمند گردید.

همین خواسته را امیرالمؤمنین علی۷ نیز داشتند که فرمودند:

انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَإِنْ لَبَدُوا [فَالْبُدُوا] وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فَانْصُرُوهُمْ تُنْصَرُوا وَ تُعْذَرُوا...؛ (همان، ۱۴۰۵، ج۲، ص ۷۱۵)

به اهل بیت پیامبرتان توجه داشته باشید. اگر توقف کردند شما هم توقف کنید و اگر از شما یاری خواستند ایشان را یاری کنید تا یاری شوید و معذور باشید...

در ادامة حدیث فرمودند: اهل بیت، شما را از راه هدایت بیرون نمی برند و به هلاکت دعوت نمی‏کنند. با تندروی از ایشان سبقت نجویید که در این صورت بلا شما را بر زمین می زند و دشمنان، شما را شماتت می کنند. ما اهل بیتی هستیم که علم ما از علم خداست و گفتة ما از دستور خداوند است. اگر تابع ما شوید با روشنگری های ما هدایت می‏شوید و اگر از ما رو برگردانید خداوند شما را به دست ما و یا آنچنان که بخواهد عذاب می‏کند. ما افق اسلام هستیم که افراد کندرو خود را به ما می‏رسانند و توبه کنندگان به سوی ما بازمی‏گردند.

حضرت زهرا۳ پس از وفات پدر بزرگوارشان و غصب فدک و دیدن بی مهری ها نسبت به اهل بیت: به مسجد آمدند و با هدف بر ملا کردن چهرة منافقان و درخواست کمک از انصار، در جمع اصحاب سخنان تکان دهنده ای ایراد کردند که به خطبة «فدکیه» معروف است. بخشی از سخنان آن حضرت چنین است:

ای مردم، شما دارای انجمن هستید، مجلس اجتماع دارید و فریاد دادخواهی مرا همه می‏شنوید و از حال من از هر جهت آگاهی دارید و در عین حال که دارای نیروی انسانی و امکانات جنگی هستید و دعوت من به شما می‏رسد، ولی اجابت نمی‏کنید! و نالة فریادخواهی من به گوش شما می‏آید، ولی به فریاد نمی‏رسید! با آنکه شما به شجاعت ورزی موصوف هستید و به خیر وصلاح معروف اید!. (طبری، ۱۴۱۳، ۱۱۱ـ۱۲۵)

روز عاشورا نیز هنگامی که زمین نینوا از خون یاران آزادی خواه امام حسین۷ گل رنگ گردید و عمر بن سعد هجوم سراسری به اردوگاه نور را آغازید، پیشوای بزرگ آزادی حضرت امام حسین۷ نگاهی به پیکرهای در خون غلتیده یاران انداخت و محاسن سپید و مبارک خود را به دست گرفت و فرمود:

خشم خدا بر یهود آن گاه شدت یافت که برای خدای یکتا فرزند تراشیدند و بر این پندار موهوم خویش پای فشردند. و خشم خدا بر مسیحیان آن گاه سخت گردید که به جای توحیدگرایی و یکتاپرستی به سه‏گانه‏پرستی گرایش یافتند. و خشم خدا بر مجوسیان آن گاه شدت گرفت که آنان به جای خدا، خورشید و ماه را پرستیدند. و خشم خدا بر این قوم تاریک اندیش و خشونت طلب آن گاه سخت شد که با ادعای دروغین اسلام خواهی و در پردة مسلمانی بر ریختن خون پسر دخت سرفراز پیامبرشان همدست و همداستان شدند.

بهوش باشید! به خدا سوگند، من به ذرّه‏ای از خواسته‏های ظالمانه و زورگویانة آنان جواب مثبت نخواهم داد و در برابر ستم آنها خواهم ایستاد تا در حال دفاع از حقوق خویش به خون نشسته، به خون رنگین شدم و به دیدار خدایم نایل گردم.

آنگاه این جمله های تکان دهنده را فرمودند:

هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللهَ فِینَا؟ هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو الله بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ الله فِی إِعَانَتِنَا؟ (ابن طاووس، ۱۳۴۸، ص۱۱۶) آیا دفاع‏کننده‏ای هست که از حرم رسول خدا۹ دفاع کند؟ آیا خداپرستی هست که در خصوص ما از خدا بترسد؟ آیا دادرسی هست که به امید آنچه در نزد خداست از ما دادرسی کند؟ آیا یاوری هست که به امید آنچه در نزد خداست، به ما کمک کند؟

حضرت بقیة الله قائم آل محمّد [ نیز هنگام ظهور از مردم یاری خواهند طلبید. در روایت آمده است آن حضرت هنگام ظهور در بیت الحرام (مکه) از کنار کعبه به مردم ندا می‏دهند:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا نَسْتَنْصِرُ الله. فَمَنْ أَجَابَنَا مِنَ النَّاسِ فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ مُحَمَّدٍ وَ نَحْنُ أَوْلَی النَّاسِ بالله وَ بِمُحَمَّدٍ۹...؛ ای مردم، ما از خدا یاری می‏طلبیم چه کسی از میان مردم (دعوت) ما را پاسخ می‏گوید؟ که ما خاندان پیامبر شما محمّد هستیم...

وَ أَسْأَلُکُمْ بِحَقِّ الله وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ بِحَقِّی فَإِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقَّ الْقُرْبَی مِنْ رَسُولِ الله إِلَّا أَعَنْتُمُونَا وَ مَنَعْتُمُونَا مِمَّنْ یَظْلِمُنَا فَقَدْ أُخِفْنَا وَ ظُلِمْنَا وَ طُرِدْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا وَ بُغِیَ عَلَیْنَا وَ دُفِعْنَا عَنْ حَقِّنَا وَ افْتَرَی أَهْلُ الْبَاطِلِ عَلَیْنَا. فَالله الله فِینَا لَاتَخْذُلُونَا وَ انْصُرُونَا یَنْصُرْکُمُ اللهُ تَعَالَی (نعمانی، ١٣٩٧ق، ص٢٨١)

و به حقّ خدا و حقّ رسول او۹ و حقّ خودم که مرا بر شما حقّ خویشاوندی با رسول خداست؛ از شما می‏خواهم که ما را یاری نمایید و (ستم) آن کس را که به ما ستم می‏کند از ما باز دارید؛ چرا که ما آماج وحشت و ستم قرار گرفته ایم و از شهرها و فرزندانمان رانده شده ایم و بر ما اجحاف شده و از حقّمان کنار زده شده ایم و آنان که بر باطل بوده اند به ما نسبت ناروا زده اند. در حقّ ما پس خدا را خدا را (به یاد آرید) ما را خوار نسازید و یاری مان کنید تا خدای تعالی شما را یاری کند.

ب ـ عمل به تعالیم دینی

از درخواستهای دیگر پیامبر اکرم۹ و اهل بیت: از مردم عمل کردن به دین خدا و تعالیم نورانی اش بود. در این بخش، کمک مردم به اهل بیت: همان دین داری مردم است. وقتی مردم دین را بشناسند و آن را ملاک و معیار عمل خود در زندگی قرار دهند و فرهنگ و معارف اهل بیت: را زنده نگه دارند گویا زحمات اهل بیت: را قدر دانسته و آنان یاری کرده اند.

حضرت علی۷ درنامة ۴۵ نهج البلاغه، به والی بصره عثمان بن حنیف نوشتند:

بدانید که هر انسانی باید رهبری داشته باشد تا از او پیروی نماید و از نور دانش او بهره بگیرد. آگاه باشید که امام شما (علی۷) از تمام دنیایش به دو جامة کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت کرده است! آگاه باشید که شما قدرت ندارید به چنین روشی تن دهید، ولی مرا با ورع و کوشش در عبادت و پاک دامنی و درستی یاری رسانید (شریف رضی، ۱۳۶۹، نامه ۴۵).

باید توجه داشت که این حق اهل بیت: همواره بر دوش مردم قرار دارد. حضرات معصوم: اکنون هم از امت اسلامی و پیروان راستین خود درخواست یاری دارند. اکنون که دشمنان دین با شیوه های گوناگون و به شکل نوین و سازمان یافته برای نابودی دین اسلام کمر بسته اند قطعاً ندای «هل من ناصر» پیامبر و خاندان مطهّرش بلند است. بر هر مرد و زن مسلمان (از هر مذهب) در هر نقطه از جهان واجب است از حقیقت اسلام دفاع کند؛ هم در مقابل دشمنان اصلی دین که هر روز دسیسة جدیدی برای نابودی دین اسلام انجام می دهند باید ایستاد، هم در برابر منحرفانی که به نام «اسلام»، جنایاتی مرتکب می شوند و اسلام رحمانی را خشن و غیر انسانی جلوه می دهند. باید ایستاد و دین خدا را یاری کرد.

بر همین اساس، وقتی مسلمانی برای زیارت اولیای خدا به حرم مطهّرشان مشرف می شود لازم است حق پیامبر۹ و خاندان مطهّر ایشان را بشناسد و از سر وظیفه اعلام کند: من آمادة کمک به شما هستم؛ هم متعهد می شوم به تمام تعالیم اسلام عمل کنم تا رضایت شما را جلب نمایم، هم برای دفاع از دین و قرآن اعلام آمادگی می کنم.

زائر امامان معصوم: در واقع می گوید: قد علم می کنم و نمی گذارم دین خدا گرفتار تحریف شود. او با آگاهی کامل و با شهامت و شجاعت اعلام می دارد: ای اولیای خدا، برای ما ننگ است که شما را تنها و بی یاور بگذاریم. اگر خطاب به امام حسین۷ و شهدای کربلا می گوییم: «یا لیتنا کنا معکم!»؛ ای کاش در کربلا با شما بودیم، این شعار نیست، بلکه سخنی برخاسته از یک عزم واقعی و ارادة پولادین برای ادای حق اهل بیت: است.

یکی از موضوعات مهمی که در زیارتنامههای اهل بیت: وجود دارد همین است که غیرت و حمیت دینی را به زائر بیاموزد. کسانی که از مال و وقت و توان خود برای زیارت هزینه می کنند باید متوجه این نکته باشند که زیارت یک سفر تعهدآور است. زیارت یک سفر تفریحی برای خوش گذرانی نیست. زائر به محضر معصوم می رود تا به پیامبر و امامش دست بیعت بدهد. او می رود تا برای پیروی از دین اعلام آمادگی نماید.

در یکی از زیارت های امام حسین۷ می خوانیم:

فَقَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ وَ أَمْرِی لَکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ... فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُم‏؛ (ابن طاووس، ۱۳۵۶، ص۲۱۸ و ۲۳۰)

پس دلم تسلیم شماست و در کارم پیرو نظر شمایم و یاریم برای شما مهیّاست، ... پس هر کس با شماست با شما خواهد بود، نه با دشمنانتان.

جمع بندی و نتیجه

این مقاله حقوق اهل بیت: را از منظر زیارتنامهها بررسی کرد و روشن ساخت که مردم موظف اند به پاس خدمات پیامبر اکرم۹ و اهل بیت گرامی ایشان:، با معرفت نسبت به مقام و جایگاه اهل بیت: در نزد پروردگار، با تمام وجود، خاندان مطهّر پیامبر: را دوست داشته باشند و از عملکرد دشمنان آنان بیزاری جویند. زیارت معصومان: در صورتی پذیرفته خواهد شد و زائر را به اهداف معنوی خواهد رساند که زائر، شأن و منزلت خاندان پیامبر۹ را بشناسد، حرمت ایشان را پاس بدارد و آنان را تکریم کند. بر اساس رهنمود قرآن، مهم ترین شاخصة دوستی و احترام به این راهنمایان آسمانی، پیروی از فرامین سازندة اهل بیت: و یاری آنان است.

  1. قرآن کریم، ترجمه آیه الله مکارم شیرازی

    1. ‏ابن حیون، نعمان بن محمّد‏، (۱۳۸۵ق‏)، دعائم الإسلام، قم، مؤسسة آل البیت:.
    2. ابن شاذان، شاذان بن جبرئیل قمی، الفضائل، ناشر، شریف رضی، قم، ۱۳۶۳ش.
    3. ابن طاووس، علی بن موسی، (۱۳۴۸)، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمة احمد فهری‏ زنجانی، تهران، جهان.
    4. ________ ، (۱۴۱۶ق)، الاقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرّة فی السنة، تحقیق جواد قیّومی اصفهانی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
    5. ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس الغه، به کوشش عبدالاسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۴ق.
    6. ابن قولویه، جعفر بن محمّد، (۱۳۵۶ق)، کامل الزیارات، النجف الأشرف، المرتضویة.
    7. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر دمشقی (۱۴۰۹)، تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفه.
    8. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، (۱۴۱۹)، المزار الکبیر، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، انتشارات اسلامی.
    9. برقی، احمد بن محمّد (۱۴۱۳ق)، المحاسن، تحقیق مهدی رجائی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت.
    10. حاکم نیشابوری، محمّد بن عبد الله، (۱۴۱۱ق)، المستدرک علی الصحیحین، بیروت دارالکتب العلمیة.
    11. حرّ عاملی، محمّد بن حسن، (۱۴۰۹)، وسائل الشیعة، تحقیق و تصحیح مؤسسة آل البیت:، قم، مؤسسة آل البیت:.
    12. حسن بن علی، امام یازدهم۷، (۱۴۰۹)‏، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری۷، تحقیق و تصحیح مدرسة امام مهدی/، قم، مدرسة الإمام المهدی/.
    13. زمخشری، محمود بن عمر، (بی تا)، الکشاف، به کوشش عبدالرزاق مهدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    14. سلیم بن قیس هلالی‏، کتاب سلیم بن قیس الهلالی‏، (۱۴۰۵‏) تحقیق و تصحیح محمد انصاری زنجانی خوئینی، قم، الهادی.
    15. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (۱۴۱۴)، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، بیروت، دار الفکر.
    16. شریف رضی، محمّد بن حسین، (۱۳۶۹)، نهج البلاغه، تحقیق سیّدکاظم محمّدی و محمّد دشتی، ط. الثانیه، قم، الإمام علی۷.
    17. صدوق، محمّد بن علیّ، (۱۴۰۸ق)، علل الشرائع، بیروت، دار إحیاء التراث.
    18. ________ ، (۱۳۶۱)، معانی الأخبار، تحقیق علی اکبر غفّاری، قم، مؤسّسة النشر الإسلامی.
    19. ________ ، (۱۴۱۳)، من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم، انتشارات اسلامی.
    20. ________ ، (۱۳۷۸)، عیون أخبار الرضا۷، تحقیق مهدی حسینی لاجوردی، طهران، جهان.
    21. ________ ، (۱۴۰۰ق)، الامالی، تقدیم شیخ حسین اعلمی.
    22. صفّار، محمّد بن حسن (۱۴۰۴)، بصائر الدرجات، قم، مکتبة آیة اللّه المرعشی.
    23. طباطبائی، سید محمّد حسین، (۱۴۱۷)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسلامی.
    24. طبرسی، فضل بن حسن، (۱۳۷۲)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو.
    25. طبری آملی، محمد بن جریر، (۱۴۱۳)، دلائل الإمامة، مؤسّسة البعثة، قم.
    26. ________ ، نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداة، نشر دلیل ما، قم، ۱۴۲۷ق.‏
    27. ________ ، (۱۳۸۳ق)، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریة.
    28. طوسی، محمّد بن حسن‏، (۱۴۱۱)، تهذیب الأحکام (تحقیق و تصحیح حسن موسوی خرسان‏، تهران‏، دارالکتب الإسلامیه‏.
    29. ________ ، (۱۴۱۱)، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، تصحیح اسماعیل انصاری زنجانی، اعداد علی اصغر مروارید، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة.
    30. علی بن موسی، امام هشتم، (بی تا)، صحیفة الإمام الرضا۷، تحقیق و تصحیح محمد مهدی نجف، بی جا، بی نا.
    31. فخر رازی، محمد بن عمر، (۱۴۲۰)، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    32. قمی، عبّاس، (۱۴۱۴)، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، قم، اسوه.
    33. ________، الکنی و الالقاب، مصحح: سیدحسن لواسانی، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
    34. قمّیّ، علی بن ابراهیم (بی تا)، تفسیر القمّی، إعداد طیّب موسوی جزائریّ، بی جا، مطبعة النجف الأشرف.
    35. کلینی، محمّد بن یعقوب، (۱۳۸۹ق)، الکافی، تحقیق علی اکبر غفّاری، ط. الثانیه، طهران، دارالکتب الإسلامیة.
    36. کوفی، فرات بن ابراهیم، (۱۴۱۰)، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق محمّد کاظم، تهران، وزارت ارشاد.
    37. نعمانی، محمّد بن ابراهیم، (۱۳۹۷ق)، کتاب الغیبة، تحقیق علی اکبر غفّاری، طهران، مکتبة الصدوق.