نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
چکیده
مقدمه
دُرّ نجف سنگ ارزشمندی است که در نجف اشرف یافت میشود و روایاتی درباره خواص و آثار آن وجود دارد. به همین دلیل بسیاری از مسلمین به آن اهمیت میدهند و تهیه، عرضه و خرید آن را به یک صنعت تبدیل کردهاند. به سبب فراوانی این سنگ در وادیالسلام نجف، آن را دُرّ نجف نامیدهاند. به گفته برخی علمای معاصر، این سنگ از نعمتهای خدا در این سرزمین مقدس (نجف) است. دُرّ نجف به ویژه در روزهای بارانی، پس از تابیدن خورشید به راحتی یافت میشود (طبسی، 1391ق، ص108).
این سنگ در علوم مختلفی همچون فقه، ادبیات و پزشکی جایگاه ممتازی دارد. در این نوشتار، درباره ماهیت، تاریخچه و شیوه پیدایش و انواع مختلف دُرّ و بازار دُرّ نجف در عراق و آثار این سنگ و جایگاه آن سخن خواهیم گفت. در این پژوهش از دو کتاب نفحات نجفی اثر محسن عبدالصاحب مظفّر و الدر الثمین فی التختم بالیمین اثر آیتالله طبسی نجفی در کنار دیگر منابع علمی بهره فراوانی بردهایم.
چیستی دُرّ
کلوخ دُرّ، نوعی سنگ شبیه شیشه و از خانواده سنگهای کوارتز است که در بیایانها و به سبب عوامل آب و هوایی، بدون دخالت عامل انسانی به عمل میآید. انسانها این سنگ را صیقل میدهند و به شکلهای مختلف درمیآورند؛ به گونهای که صنعت نگینسازی، تسبیحسازی و لوسترسازی با ماده خام این سنگ راهاندازی شده است. گاهی نیز نقش و نگار گوناگون یا اسامی اولیای خدا و آیات قرآن کریم را بر روی آن حکاکی میکنند. سنگهای این منطقه، میان اقوام پیش از اسلام نیز مطرح بوده و آن را سنگ درخشان و یا سنگ براق مینامیدند. زمینهای پشت شهر کوفه را با این سنگ میشناختند.
عواملی همچون خاک، باران، حرارت آفتاب، سرعت خشک شدن سطح زمین، تغییرات رطوبتی و دمایی، جنس خاک در پدید آمدن چنین سنگ درخشندهای مؤثرند. ساکنان منطقه حیره، این سنگ درخشان را خوب میشناسند و برای یافتن آن به بیابانهای نجف میروند. به خاطر وجود سنگهای براق در این منطقه آن را بارق نام نهادهاند، با اینکه این نام امروزه معروف و متداول نیست (مظفر، 2011م، ص154).
اهل حیره زیباترین دُرها را پس از جمعآوری به زنانشان میدادند تا به گردن بیاویزند. آنها معتقد بودند که این سنگ جایگزین شایستهای برای یاقوت است.
گفتنی است گِل سفت شده و ابتدایی دُرّ پیش از تراشکاری، هر قدر تیرهتر باشد به اصل نزدیکتر است و پس از تراشکاری، شفافتر میشود. خاک این نوع سنگ که به دُرّ معروف شده در ایران و برزیل، معادن محدودی دارد.
انواع دُرّ
دُرّ نجف با توجه به شکل و رنگ انواع گوناگونی دارد:
1. دُرّ سفید که به آن دُرّ ستارهای [به سبب شباهت به ستاره در سفیدی و درخشندگی] میگویند.
2. دُرّ نفتی [به سبب شباهت رنگش به نفت] درخشندگی خاصی دارد که به سیاهی میزند.
3. دُرّ حسینی که به رنگ قرمز است؛ گاهی قرمز کدر و گاهی قرمز شفاف. گاهی نیز رگههای قرمز رنگ در آن به چشم میخورد.
4. دُرّ مودار که دارای رگههایی سیاه رنگ شبیه موی سر است. این خطوط با یک رگه آغاز و سپس به چند شاخه منشعب میشود.
مرحوم آیتالله طبسی در کتاب الدُرّ الثمین مینویسد:
در نقلها آمده که امیرمؤمنان7 موی سر مبارکش را در صحرای نجف کوتاه نمود و آنها را در بیابان رها کرد و رگههای مشکی در این نوع از دُرّ، موهای مبارک حضرت است که از درون آن دیده میشود (طبسی، 1391، ص109).
5. دُرّ کهربایی که به سبب رنگ زردش، به این نام معروف شده است.
بدل این سنگها و به تعبیری دُرّهای مصنوعی و دستساز، در نقاط دیگر عالم به ویژه در چین و ترکیه نیز دیده میشود، ولی با کمی دقت در شفافیت، میتوان اصل را از بدل تشخیص داد. به گونهای که دُرّ نجف بر خلاف سنگهای دیگر با تراش دادن شفاف میشود.
تاریخچه دُرّ نجف
ایده استفاده از درّ برای ساخت انگشتر ابتدا در سال 755 میلادی از شهر نجف آغاز شد و در سال 900 میلادی افرادی از این شهر کوچک، این ایده را اجرا و انگشترهایی با دُرّ نجف تولید کردند. البته پیش از آن زنان کوفی به تقلید از زنان حیره دُرّ نجف را برای زینت به کار میبردند. پطرس یوسف، کشیش مسیحی لبنانیتبار (1947م.) میگوید:
در یکی از شهرهای عراق، بلوری صاف و شفاف یافت میشود که از آن انگشتر و وسایل دیگر میسازند. این بلور در دوره جاهلیت و صدر اسلام تا دوره عباسی زیاد بود و رفتهرفته حسن شهرتش سراسر عراق و خارج آن را فراگرفت و به آن دُرّ نجف گفته میشود. از این سنگ، انواع چراغ و لوستر در کشور مصر ساخته میشود (پطرس، بیتا، ص178).
دکتر عبدالعزیز دوری میگوید:
در برخی دورهها به این ریگهای نجف، دُرّ گفتهاند درحالیکه بلور و شیشهای است که از آن انگشتر و برخی وسایل زینتی ساخته میشود. از آنجایی که این سنگ مربوط به نجف است به آن دُرّ نجف گفته میشود (دوری، بیتا، ص44).
غرب شهر نجف اشرف را دریای نجف مینامند، با اینکه قسمت بیشتر آن بیابان است. در مسافتی از همین بخش تا حدود صد کیلومتر، ریگهایی با رنگها و شکلها و اندازههای مختلف یافت میشود. دُرّ نجف به سبب براقیّتی که دارد، به سادگی از دیگر ریگها قابل تشخیص است. این سنگ در زمانی مشخص و در یک روز آفتابی پس از بارندگی، جمعآوری میشود. باران سنگها را شستوشو میدهد و آفتاب پس از باران، درخشندگی این سنگها را دوچندان میکند و اینگونه مردم این سنگها را مییابند و جمعآوری میکنند.
نجفیها خوب میدانند این سنگها کی و کجا بیشتر یافت میشود. این درّ، در بیابان کوفه، وادیالسلام و منطقه بین حیره و نجف نیز دیده شده است.
تهیه و ساخت دُرّ
پس از جمعآوری این سنگهای خام، آنها را به صنعتگرانِ این حرفه میفروشند که پیش از تراشکاری، بسیار ارزانند و بیشتر به صورت عمده فروخته میشوند.
تراشکاری دُرّ نجف در کارگاههای مخصوص انجام میشود. البته در برخی خانههای قدیمی مرکزی شهر نیز به تراشکاری سنگها میپردازند. در سال 2012 میلادی، تعداد تراشکاران اصلی دُرّ نجف به پانصد نفر میرسید.
سنگ کوارتز برای تبدیل به دُرّ چند مرحله را میگذراند:
1. شستوشو از خاک و گل؛
2. صیقل دادن که نجفیها نسل به نسل این حرفه را به یکدیگر منتقل کردهاند؛
3. شکلدهی که در این مرحله سنگها به شکل مطلوب و دلخواه درمیآید؛
4. نقش و نگار زدن که در این مرحله نوشته یا تصاویر بر روی سنگ حکّاکی میشود که سختترین و دقیقترین مرحله است و نیاز به مهارت بالایی دارد؛
5. آببندی که در این مرحله پس از تراش پایانی بر کل کار لبههای تیز گرفته و درزها پر میشود؛
6. براقسازی که مرحله پایانی است و از سنباده مخصوص برای آن بهره گرفته میشود؛
7. تعیین کاربری که در این مرحله نوع استفاده از سنگ معلوم میشود؛ مثلاً هنگام تولید دانه تسبیح سنگ باید سوراخ شود. همچنین نگین انگشتر بر روی رکاب نصب میگردد و برای تولید لوستر و چراغ سنگ متناسب با آن تغییر شکل پیدا میکند.
دُرّ نجف در روایات
نجفیها بر این باورند که نگاه کردن به دُرّ مانند زیارت مرقد امیرمومنان7 است، بلکه نگاه کردن به آن با دیدن چهره رسول خدا9 و علی مرتضی7 برابری میکند. به همراه داشتنش انسان را از شرّ شیطان مصون میدارد (اعلمی، 2000م، ص158؛ عقیل، 2007م، ص374؛ طبسی، 1391، ص108).
در حلیة المتقین به نقل از مفضّل چنین روایت شده است:
روزی بر امام صادق7 وارد شدم. حضرت به من فرمود: ای مفضّل! دوست دارم به دست مؤمن یکی از این چند انگشتر باشد: عقیق، فیروزه، یاقوت و دُرّ نجف. مفضّل پرسید: دُرّ نجف چیست؟ حضرت فرمود: آن سنگی است که خداوند آن را در آن تلّ سفید رنگ در غریّ ظاهر میکند و هر کس دُرّ نجف به دست داشته باشد، برای هر نگاهی که به آن میاندازد، خداوند ثواب یک زیارت مقبول (حج و یا عمره) که با ثواب عمل تمام پیامبران و صالحین برابر است به او عنایت میکند. اگر رحمت خدا بر شیعیان نبود، هر دانه از آن چنان گران میشد که هیچ کسی توانایی خرید آن را نداشت، ولی خداوند ارزان و فراوان آن را در اختیار شما قرار داد تا دارا و ندار آن را تهیه کنند (آل محبوبه، 1958م، ص15؛ طوسی، 1407ق، ج6، ص37).
در روایت آمده است که فردی به نام ابوطالب درباره درستی این حدیث از امام عسکری7 پرسید. حضرت فرمود: «بله این حدیث جدّم امام صادق7 است» (مجلسی، 1110ق، ص67).
بر اساس این روایات بسیاری از مردم انگشتر دُرّ نجف به دست میکنند که همین امر باعث رواج خرید و فروش آن شده است. آنان معتقدند که انگشتر دُرّ نجف و تسبیح، برایشان اطمینان قلب، عافیت در جسم و جان، فزونی روزی، جلب محبت و آرامش روحی، دوری از خشم، محبت به دیگران، دوری از درد و بیماری را به همراه دارد (حر عاملی، 1414ق، ج5، ص403).
در روایتی آمده است که امام صادق7 پیوسته برای زیارت مرقد جدشان امیرمؤمنان7 به نجف میآمدند و از آنجا به سمت کربلا میرفتند. وقتی به نجف میرسیدند، بر فضیلت خاک و زمین آن تأکید میکردند و میگفتند این لطف خدا بر شیعیان است که دُرّ نجف زیبا، درخشنده، پر مزیّت و در عین حال ارزان است (همان، ج14، ص403).
درّ نجف در فقه
در فرهنگ فقه در تعریف واژه درّ نجف آمده است:
سنگ قیمتی منسوب به نجف اشرف. درّ نجف، سنگی است سفید و شفاف در سرزمین نجف اشرف که از آن نگین انگشتر میسازند (دهخدا، 1372ش، واژه درّ). در ابواب نماز و زیارت از درّ نجف بحث شده است. در دست کردن انگشتری که نگینش درّ نجف باشد و زیاد نگاه کردن به آن مستحب است (شاهرودی، 1387ش، ج3، واژه درّ نجف).
شهید اول در باب نماز از کتاب دروس میفرماید: «انگشتر به دست راست در هنگام نماز مستحب و به دست چپ مکروه است». سپس در ادامه به بیان فوائد سنگهای گوناگون میپردازد و نوبت به درّ که میرسد چنین مینویسد:
«وَ بِالحَجر الغَروی علی اختلاف أَلوانه و الأَبیض أَفضل؛ و به انگشت داشتن سنگ نجفی در همه رنگهایش مستحب است و رنگ سفید ثواب بیشتری دارد» (شهید اول، 1412ق، ج1، ص152؛ طوسی، 1407ق، ج3، ص33).
دُرّ نجف در شعر
شاعران سرودههای زیادی درباره درّ نجف از خود به یادگار نهادهاند؛ حتی برخی، سرودههای خود را بر روی دُرّ نقش میبستند. در نقلها آمده که حسین عاملی پدر شیخ بهایی، دُرّ قرمز رنگی در مسجد کوفه پیدا کرد که دو بیت بر آن نقش بسته بود که محتوای آن به قیام خونین کربلا اشاره داشت و میگفت:
أنا درٌّ من السّماء نَثَرونی یومَ تزویج والد السبطَین
کنتُ أجلی من اللُجین بیاضاً صِبغتی دم نحر الحُسینی
«من درّی از آسمان هستم که مرا به پدر بزرگوار حسنین8 هدیه کردند و من شفّافتر و سفیدتر از آب دریا هستم و اما رنگ قرمز من از خون حسین7 است» [و به همین سبب دُرّ قرمز را دُرّ حسینی نامیدهاند].
شعرایی مانند جلال خالدی نیز اشعاری اینچنین درباره دُرّ نجف سرودهاند:
بنتَ الطبیعة ما أجلاک طلعة غرّاء دام أمامک إطراقی
زدتَ الطبیعة روعة فعلقتها و صرفتَ نحوَ جمالها أشواقی
ما کان أجملَه أمامَک مشهداً یا نفسَ فاضَ بحسنة دفاقی
ینسی المتیّم کلّ ما یشکوه مِن أیّام هجرٍ أو زمان فراقی
«ای فرزند طبیعت! چقدر زیبا و درخشندهای که با روشنیات راهم روشن میشود. تو به طبیعت جلوه دیگری بخشیدهای و من با تمام اشتیاق به زیبایی تو نگاه میکنم. چقدر زیبایی در کنارت مشهد علی7 است. ای جان من! برس به زیبایی نگاهش. کسی که به تو میرسد از دوری ایشان شکایت میکند».
سیدحیدر حلی که در کتاب اعیان الشیعه (ج15، ص73) معرفی شده نیز سرودههایی در این باره دارد. در بخشی از این سرودهها آمده:
لو أنّنی صغتُ عینَ الشمس منظرةً نالت بعینک غایة الشّـرف
و لکنّها و هی فی أعلی مطالعها أنا تقاس بدرّ من حصی النجف
«اگر من از چشم خورشید به تو نگاه کنم، این خورشید است که از فیض نگاهت لبریز میشود و صد البته که خورشید، در نهایت والایی، قابل قیاس با درّی از درّهای نجف است».
در کتاب ادب الطّف که مرحوم جواد شُبّر تألیف کرده در بیوگرافی سیدحسین رضوی (م1156م.) نیز نمونههایی از اشعار او در توصیف دُرّ نجف آورده شده است (شبر، ج5، ص236).
صفتَ ورقت حسناً بمعنی عُجاب روحٌ من الماء حلّت فی قالب من حُباب
«توصیف میکنم چیز شگفتانگیزی که به تمام معنا عجیب است. روحی لطیف مانند آب دارد که در قالب شیشهای حبابی حلول کرده».
شاعران دیگری نیز در این باره سرودههایی دارند که به برخی اشاره میکنیم:
نابغه ذبیانی:
بالدرِّ و الیاقوت زیّن نحرها و مفصل من لؤلؤ و زبرجد
«با درّ و یاقوت گردنش را تزیین کرده و در دست دستبندی از لؤلؤ و زمرد دارد».
متنبّی:
بیاض وجه یریک الشمس کالحة و لفظ درّ یریک الدرّ مخشلبا
کأن الفرید و الدرّ و الیاقوت من لفظه وسام الرکاز
«سفیدی رویت روی خورشید را کم میکند و نامت کلمه درّ را در پوست خود نمیگنجاند گویا که یاقوت و فرید و درّ با شنیدن نامش صاف و صیقلی شدهاند».
ابو نواس:
و مکلّل بالدرّ و المرجان کالورد بین شقائق النعمان
ظبی کأن الله ألبسه قشور الدرّ جلدا
و تری فی وجناته فی ای حین شئت وردا
«تزیین شده با درّ و مرجان به مانند گُلی در میان شقائق نعمان. آهویی که گویی خدا از درّ پوستی بر او کشیده و از هر طرف که به او نگاه میکنی گُلی زیبا میبینی».
صنوبری:
الجزع و الیاقوت و الدرّ عیناک و الخدّان و الشعر
«جزع و یاقوت و درّ دو چشم تو و دو گونه تو و موی سپید تو هستند».
حاتم طایی:
و عَلّقن فی أعناقهنّ لناظر جماناً و یاقوتاً و درّاً مؤلّفاً
«آنها برای بینندگان به گردن خود یاقوت و درّ آویختهاند».
ابوالفرج بن هندو:
و ما قیمةُ الدرّ الثمین و قدرُه و لم تنکسر أصدافه و یفصل
و الدرّ یحسن فی نحر الکعاب ولا تبدو محاسنه ما ضمه الصدف
«ارزش درّ گران بها و اندازه آن چقدر است درحالیکه صدف خود را نشکسته و جدا نشده و درّ در گردن آن جوانان زیباست و تا در صدف باشد زیباییاش را نشان نمیدهد».
شاعر گمنام:
أری الدُرّ یثقبه الناظمون و لم یثبوا ذا فکیف انتظم
«میبینم که درّی را پیشهوران تراش میدهند و دلشان به رحم نمیآید پس چه کنند؟»
جمیل بن معمّر معروف به عذری:
من البیض معطار یزین لبانها جبان و یاقوت و دُرّ مؤلف
«از سفیدی شیشه عطری که دور تا دور آن با یاقوت و درّ تزیین شده در شگفتم».
شیخ قاسم محیالدین:
فما وحقک ما طابت مجالسنا من یوم فرقتنا یا دُرّة النجف
«پس چرا از روزی که از ما جدا شدی از اینکه محفل ما را بیارایی از ما دوری میکنی ای درّ نجف!»
سیدموسی طالقانی:
أرح العیش علی الرمل الحمی إنه ضحضاح دُرّ النجف
و أستلم قدس ضریح قد سما مثل افلاک السماء فی الشـرف
«به آسودگی بر ریگهای نجف که هر یک درّی هستند آرام بگیر و برابر قدسیّتی که به مانند آسمانها در شرافت اوج گرفته سر تسلیم فرود آور».
محمود حبوبی:
لو لم تکن بحر جود ما قذفت لنا بدرّة فی السنا تزهو بکیوان
قد أصبحت یا أخا الافضال معربة عن صفو ودک فی سر و اعلان
«دریا این بخشش را نداشت که درّ را برای ما بیرون اندازد که در والایی به ستاره کیوان میرسد. پس ای برادر بافضیلت من چهره بگشا از چهره این دلبر در آشکار و نهان» (مظفر، 2007م، ص290).
در شعر فارسی نیز نمونهای درباره دُرّ نجف به چشم میخورد. مثلاً دهخدا میگوید:
روشن دل از محبت شاه ولایتم دُرّ نجف شود زصفا سنگ تربتم
در دل دواند ریشه چو موی دُرّ نجف خطی که راضی از لب لعلش بر آم
دُرّ در پزشکی
در علم پزشکی قدیم از خواص سنگهای گوناگون مانند عقیق، فیروزه و درّ، بسیار یاد شده است (عقیل، 2007م، ص200). البته هر سنگی خواص درمانی ندارد و چنین ویژگیای را میتوان در سنگ باارزشی همچون درّ یافت.
برای نمونه دانشمند نامدار ایرانی، ابوعلی سینا، درّ نجف را به شکل شاقولی مخصوص تراشیده بود که امروزه به نام شاقول ابن سینا معروف است. این شاقول چهارصد کاربرد داشته که یکی از آنها، کاربردی شبیه دستگاههای عکسبرداری، سیتیاسکن و امآر ای است و آن را برای تشخیص بیماریهای داخلی به کار میبردند. این سنگ، مانند سنگ فیروزه و عقیق، هم بر جسم و هم بر روان اثر میگذارد و بسیار انرژیبخش است.
باید گفت سنگدرمانی یکی از رشتههای مکمّل پزشکی است که در شمار درمانهای طبیعی قرار میگیرد. این نوع درمان بیش از هزار سال قدمت دارد. ارسطو و فارابی از قدرت شفابخشی این سنگ گفتهها دارند و رومیان باستان نیز از سنگهای صیقل داده شده برای دفع شرّ و در جنگ به عنوان زره و شمشیر و سپر بهره میبردند تا سالم بمانند (دوری، 2007م، ص223).
اعتماد به نفس، ایجاد آرامش و شادی، تعادل انرژی در بدن، دوری از چشم زخم، تقویت اعصاب و برطرف کردن ترس از دیگر آثار درّ نجف است.
بازار دُرّ نجف
تجارت دُرّ نجف هنوز به مرحله صادرات و تجارت جهانی نرسیده، ولی به نوبه خود بخش مهمی از بازار نجف را تشکیل میدهد. خریداران داخلی، از نقاط گوناگون عراق به ویژه شهرهای مذهبی کاظمین و کربلا و خود نجف هستند.
بازار خارجی درّ نجف نیز یک فرایند است. دُرّ نجف پس از جمعآوری از سطح بیابان به خارج از عراق منتقل و عملیات تراشکاری در کشور دیگری بر روی آن انجام میشود. سپس به نجف باز میگردد و آن را به زائران غیر عراقی میفروشند. علت نقل و انتقال این است که در نهایت، قیمت محصول ارزانتر تمام میشود و البته دقت و ظرافت بالاتری خواهد داشت.
کشور ایران و افغانستان از کشورهای مقصد در این سنگها به شمار میروند و صد البته که ظرافت کار هنرمندان ایرانی بیمانند است.
خریداران نهایی دُرّ نجف شامل خود عراقیها و ایرانیها و شیعیانِ دیگر کشورها مانند لبنان، پاکستان، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس و جنوب شرق آسیا و شمال آفریقا هستند.
آمار میانگین تعداد محل کارگاه و فروش دُرّ در نجف بالغ بر پانصد باب فروشگاه است که در هر روز بین ده تا پنجاه قطعه دُرّ میفروشند. خریداران دُرّ نجف در هر روز تقریباً نه هزار نفرند که در سال بیش از 320 هزار قطعه دُرّ نجف میخرند. اگر متوسط قیمت هر دُرّ بیست هزار دینار باشد در هر سال نزدیک به شش و نیم میلیارد دینار سود حاصل میشود.
بر اساس محاسبات، تقریبا هفتاد درصد دُرّ در داخل عراق و سی درصد به خارج عراق فروخته میشود، بنابراین بین هفتاد تا هشتاد درصد مبلغ نهایی سود به خود عراقیها بازمیگردد که مبلغ کمی هم نیست (مظفّر، 2007م، ص291).
نتیجهگیری
آنچه که شیعیان را بر آن داشته تا بیش از دیگر نگینها برای انگشتری از درّ نجف استفاده کنند، جدا از آثار مادی، ثوابی است که برای نگاه کردن به آن در روایات آمده است. ثوابی همچون نگاه کردن به چهره مبارک مولیالموحدین امیرمؤمنان7 که با هیچ مزیّت دیگری قابل قیاس نیست. باید توجه داشت که تمام این آثار برآمده از باورهای شیعیان به مقام والای اهل بیت: و روایات ایشان است. از منابع مختلفی در زمینه سنگشناسی از اظهارات متخصصین امر استفاده میشود، آنان میگویند که دُرّ باید هر از گاهی در آب روان شسته و جلوی نور خورشید قرار گیرد تا خشک شود. این توصیه دور از واقعیت نیست. در واقع تجدید قوای دُرّ به شیوه پیدایش اولیه آن بازمیگردد؛ یعنی همانگونه که گذشت زیر باران بهاری شاکله اصلیش پیدا میشد و سپس زیر نور خورشید قرار میگرفت.
فهرست منابع
قرآن کریم
آل محبوبه، جعفر (1958م). ماضی النجف و حاضرها، نجف اشرف، مطبعة الآداب.
ابن طاووس حلّی، عبدالکریم (1419ق). فرحة الغری فی تعیین قبر علی7، نجف اشرف.
اعلمی، ضیاءالدین (2000م). خواص الاحجار الکریمة، بیروت، منشورات النور للمطبوعات.
امین، محسن، (بیتا). اعیان الشیعه، بیروت.
حر عاملی، محمد بن حسن (1414ق). وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسّسة آل البیت.
دوری، عبدالعزیز (2007م). تاریخ العراق الاقتصادی، بیروت، مرکز دراسات الوحدة العربیة.
دهخدا، علیاکبر (1372ش). لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
شبر، جواد، (بیتا). ادب الطف، بیروت، دارالمرتضی.
شهید اول، محمد بن مکی (1412ق). الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
طبسی نجفی، محمدرضا (1391ق). الدرّ الثمین فی التختّم بالیمین، بیروت، دار الصادق.
طوسی، محمد بن حسن (1407ق). تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
عقیل، محسن (2007م). موسوعة الاحجار الکریمة المصوّرة الآثار و النقوش، بیروت، دار المحجّة البیضاء.
مجلسی، محمدباقر (1369ش). حلیة المتّقین، تهران، انتشارات لقمان.
مظفر، محسن عبدالصاحب (2002م). التخطیط الاقلیمی، لیبی، دار شموع الثقافة.
ـــــــــــ ، (2007م). نفحات نجفّیة، بیروت، العارف للمطبوعات.
ـــــــــــ ، (2011م). مدینة النجف، بغداد، دار الشؤون الثقافیة.
نابلسی، عبدالغنی (بیتا). تعطیر الأنام فی تعبیر الأنام، قم، منشورات رضی.
هاشمی شاهرودی، سیدمحمود (1378ش). فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی.
یوسف، پطرس عواد (بیتا). تاریخ العراق، بیجا.